دو رو پیش مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا در جریان سفر به استرالیا و در گفتوگویی با شبکه اسکای نیوز عنوان داشت که کاخ سفید از بیش از ۶۰ کشور جهان به منظور حضور در ائتلاف نظامی و امنیتی در تنگه هرمز و خلیج فارس برای اسکورت کشتیهای تجاری و نفتکشها دعوت به همکاری کرده است. اما چه پارامتر یا پارامترهایی میتواند باعث حضور و یا عدم این کشورها در ائتلاف مد نظر واشنگتن شود؟ دیپلماسی ایرانی بررسی این مسئله را در گفتوگویی با فریدون مجلسی، دیپلمات اسبق کشور و تحلیلگر مسائل بین الملل پی گرفته است که در ادامه از نظر میگذرانید:
بر اساس گفتههای روز سه شنبه مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا در گفتوگویی با شکه اسکای نیوز عنوان داشته که کاخ سفید از ۶۰ کشور جهان به منظور حضور در ائتلاف بینالمللی نظامی و امنیتی در تنگه هرمز و خلیج فارس برای اسکورت کشتیهای تجاری و نفتکش ها دعوت به همکاری کرده است. به نظر شما چه پارامتر یا پارامترهایی میتواند در کاهش و یا افزایش تعداد بازیگران حاضر در طرح و برنامه آمریکا موثر واقع شود؟
مهمترین پارامتر به رفتارهای تهران در منطقه باز میگردد. چون به هر میزان که واکنشهای ما در برابر برخی تحرکات، به خصوص در منطقه تنگه هرمز و خلیج فارس نوعی از اقدامات رادیکال را شامل شود، به تبع حساسیتهای این دست اقدامات، ایالات متحده آمریکا و برخی کشورهای دیگر مانند انگلستان به راحتی با جریان سازی رسانهای و دامن زدن به موج ایرانهراسی میتوانند در افزایش تعداد کشورهای حاضر در این ائتلاف نظامی موفق باشند. به هر حال نباید فراموش کرد که اکنون شرایط بسیار حساسی بر منطقه حاکم است و هر گونه اقدامی میتواند تبعات بسیار جدی در بر داشته باشد. به ویژه که تنگه هرمز و خلیج فارس یکی از مهمترین آبراههای جهان در انتقال انرژی به دیگر کشورها محسوب میشوند.
از این رو آینده و امنیت این منطقه برای بسیاری از کشورها، به خصوص واردکنندگان نفت بسیار مهم و حیاتی است. از این رو نمیتوانند نسبت به امنیت این آبراه بیتفاوت باشد. همین پارامتر سبب شده است که اکنون ایالات متحده آمریکا بتواند برخی از این بازیگران را مجاب به حضور در ائتلاف نظامی و امنیتی مد نظر خود در تنگه هرمز کند.
اما چرا ایالات متحده آمریکا به دنبال ایجاد ائتلاف نظامی در این منطقه است؟
این مسئله صرفاً به دلیل آن است که یک اجماع جهانی علیه ایران شکل بگیرد و تهران را در برابر واکنش جمعی قرار دهد. در این صورت یقینا محدود کردن تهران بسیار آسان خواهد بود. پس کاخ سفید اجماع جهانی را برای تقابل نظامی و امنیتی با تهران شکل نمی دهد؛ حداقل ترامپ تا انتخابات ۲۰۲۰ به دنبال درگیر شدن با ایران نیست. لذا واشنگتن صرفا به دنبال موازنه امنیت در این منطقه است. در این راستا کاخ سفید تنها سعی دارد با افزایش موج ایران هراسی، اجماع سازی را علیه جمهوری اسلامی ایران شکل دهد تا خود را از رفتارهای تک روانه و انفرادی دونالد ترامپ که در طول سه سال گذشته همواره مورد انتقاد کشورهای جهان بوده است، خارج کرده و به تبع آن بتواند با یک اقدام جمعی، اهداف و برنامههای کاخ سفید علیه تهران را پیاده کند.
البته ما نباید به دلیل ساقط کردن پهپاد آمریکایی و توقیف نفتکش انگلیسی این تصور و تحلیل غلط را شکل دهیم که اکنون می توان به تقابل نظامی با ایالات متحده آمریکا گام برداشت. اگر چه توان دفاعی ایران در طول این سالها رشد و ارتقاء پیدا کرده است، اما نهایت این توان تنها برای عدم تکرار تجاوز یک صدامحسین دیگر به ایران کافی خواهد بود، نه درگیر شدن با آمریکایی که بودجه نظامی آن بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار در سال است. از این رو من معتقدم که جمهوری اسلامی ایران باید در مسیر کاهش حساسیت و تنش در این منطقه، به خصوص تنگه هرمز و خلیج فارس گام بردارد. اتفاقا سخنان دوشنبه وزیر امور خارجه در نشست خبری و نیز مواضع رئیس جمهور مبنی بر اینکه مقوله امنیت میتواند برای همه کشورها سودمند باشد و ناامنی هم به ضرر همه کشورها است، میتواند در برداشتن گام درست موثر واقع شود.
در کنار نکاتی که به آن اشاره داشتید شاهد برخی پالس های مثبت از امارات متحده عربی و عربستان سعودی در پایان دادن به جنگ یمن و کاهش خصومت با جمهوری اسلامی ایران هستیم. آیا اکنون شرایط برای برداشتن گامهای درست مد نظر شما در افزایش امنیتی جمعی وجود دارد و یا این که به باور بسیاری از کارشناسان این پالسهای ابوظبی و ریاض بدون چراغ سبز ایالات متحده آمریکا و بدون برنامه و سناریویی علیه جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود. ارزیابی شما در این رابطه چیست؟
من هم معتقدم که این پالس های مثبت از جانب امارات متحده عربی و عربستان سعودی اگرچه می تواند مبین رفتار درست دیپلماتیک باشد، اما با توجه به خاستگاه و اقتضائات سیاسی این دو کشور و نیز تصمیمات، اقدامات و رفتارهای عربستان سعودی و امارات متحده عربی در چند سال گذشته نمیتوان با خوش بینی صرف نسبت به این مواضع نگاه داشت. در این راستا من باور دارم که این تغییر مواضع همراه با یک طرح و نقش علیه جمهوری اسلامی ایران است.
از نگاه شما این طرح و نقشه چیست؟
من معتقدم که اکنون با افزایش حساسیت های امنیتی در منطقه تنگه هرمز و خلیج فارس و به تبع آن به خطر افتادن انتقال انرژی که شاهرگ حیاتی اقتصاد و معیشتی کشورهای عربی منطقه را شامل میشود در کنار تبعات بسیار منفی و مخرب اقتصادی و تجاری تجاوز به یمن سبب شده است که شرایط برای کاهش تنش میان امارات متحده عربی و عربستان سعودی با جمهوری اسلامی ایران شکل گیرد. لذا اکنون ریاض و ابوظبی سعی دارند در صورت هرگونه درگیری میان تهران و واشنگتن، ایران از حمله به این کشورها خودداری کند.
نکته مهم تر به این واقعیت باز میگردد که اساساً تمامی نقشه ها و برنامههای ایالات متحده آمریکا ضد ایران با پولهای عربستان سعودی و امارات متحده عربی شکل گرفته است. یقینا اکنون این مسائل به بار اضافی بر اقتصاد این کشورها بدل شده است و برای اینکه بتوانند تغییری در شرایط ایجاد کنند و نیز نفوذ خود را در ایران بازیابند، دست به این تغییر مواضع زدهاند.
آیا نکات شما در تقابل با تحلیل تان در خصوص برداشتن گامهای درست در افزایش امنیت منطقه نیست؛ چرا که اگر این تغییر مواضع در کاهش خصومت با ایران از جانب امارات متحده عربی و عربستان سعودی همراه با یک سناریو و برنامه علیه تهران و بدون چراغ سبز ایالات متحده آمریکا صورت نگرفته باشد، یقینا چیزی به نام امنیت جمعی محقق نخواهد شد؟
من همواره بر این نکته تاکید داشتهام که متاسفانه تنش و خصومت برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با محوریت عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین با ایران به تنشی سیاسی و ایدئولوژیک رسیده است. در این رابطه اگر یک تنش به این مرحله برسد یقیناً کاهش خصومتها یا غیرممکن خواهد بود و یا این که مستلزم پروسه ای زمانبر و پیچیده ای است. من معتقدم حتی نباید نسبت به مناسبات یکی دو ساله اخیر تهران و دوحه چندان خوشبین بود. چرا که این شرایط تنها به واسطه برخی اختلافات درون عربی شکل گرفته است. یعنی با به وجود آمدن کوچکترین بستر تمام این کشورها دوباره دست به اقدام علیه ایران خواهند زد. ما نباید فراموش کنیم که شورای همکاری خلیج فارس با چه هدف و برنامه ای به وجود آمد. از این رو نمیتوان نسبت به برخی مواضع اخیر ابوظبی و ریاض چندان خوشبین بود. اما در عین حال میتوان حداقل در کاهش ناامنی های منطقه ای از این شرایط استفاده کرد.