مذاکرات هستهاي ميان جمهوري اسلامي ايران و گروه ۱+۵ براي رسيدن به توافق نهايي احتمالي تا ۱۰ تير همچنان از محورهاي اصلي تحولات جهاني است، به گونهاي که بسياري از اخبار و گزارشهاي جهاني در حاشيه آن قرار گرفته است. نکتهاي که در حاشيه اين مذاکرات قابل توجه است، تاکيد کشورهاي غربي بر واژه ابعاد احتمالي نظامي است. خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داده اتحادیه اروپا اعلام کرده که اگر امکان تحقیق درباره فعالیتهای گذشته برنامه هستهای ایران توسط آژانس بين المللي انرژي اتمي وجود نداشته باشد، هیچ توافق هستهای بین ایران و ۱+۵ صورت نخواهد گرفت.
پيش از اين نيز مقامات آمريکايي ادعا کردهاند که مهمترين اصل در مذاکرات ابعاد احتمالي نظامي است و تا اين موضوع حل نشود هيچ توافقي صورت نميگيرد. آمانو مديرکل آژانس بينالمللي انرژي اتمي نيز در سخنان ديروز خود ادعا کرده است که آژانس مصمم به بررسي ابعاد احتمالي نظامي است و با اجراي توافق لوزان مسئله شفافسازي امكانپذير است.
حال اين سئوال مطرح است که ابعاد احتمالي نظامي چه ميباشد و مطالبه غرب كه معمولا از زبان آژانس در اين عرصه مطرح ميشود، چيست؟
آنچه کشورهاي غربي و آژانس -به نيابت از غرب- ادعا دارند اين است که آنها اعتمادي به فعاليتهاي هستهاي ايران از گذشته تا به امروز نداشته و لذا بايد با بازديد از هر نقطهاي که صلاح ميدانند در نهايت به اين امر دست يابند که ايران نه در گذشته و نه در حال انحراف بر مقاصد نظامي نداشته است.
براساس اين ادعا آژانس اين حق را براي خود ايجاد ميکند که نه تنها از مراکز هستهاي و نظامي بلکه از هر نقطهاي از ايران که بخواهد بازديد داشته و گزارش تهيه نمايد. به عبارتي با اين اقدام آژانس از تمام اصرار نظامي، اقتصادي، فني، علمي و... اطلاع يافته و گزارش تهيه مينمايد. با توجه به اينکه گزارشهاي آژانس همواره در اختيار آژانسهاي اطلاعاتي غرب و صهيونيستها قرار گرفته، ميتوان گفت آژانس با ابعاد احتمالي نظامي، نقش جمعآوري کننده اطلاعات براي آنان را ايفا ميکند که تهديدي مسلم براي امنيت ملي و حتي اقتصادي کشور است؛ چرا که با اطلاعاتي که آژانس به غرب ميدهد از يک سو اطلاعات توان دفاعي ايران در اختيار غرب قرار ميگيرد و از سوي ديگر ظرفيتهاي اقتصادي و فني ايران در اختيار اين كشورها قرار ميگيرد كه ميتواند مولفهاي مهم براي سياستهاي تحريمي غرب عليه ايران باشد که در لواي تحريمهاي حقوق بشري و تروريسم صورت ميگيرد.
در اين ميان در باب ادعاهاي آژانس و غرب در زمينه ابعاد احتمالي نظامي يک نکته بسيار مهم مشاهده ميشود که تناقضات رفتاري غرب را آشکار ميسازد. اين نکته مهم آن است که در موضوع ابعاد احتمالي نظامي، آنها تاکيد دارند که احتمالا ايران در گذشته فعاليتهاي غيراعلام شده احتمالي داشته که بايد درباره آن راستيآزمايي نمايد.
به عبارتي معيار آنان براي راستيآزمايي هستهاي نه حال حاضر ايران بلکه گذشته آن است که بيش از يک دهه از تاريخ آن ميگذرد. (ادعاي آنان بيشتر معطوف به قبل از سال ۱۳۸۲ است. در اين سال پرونده ايران در آژانس بازگشايي و موضع گيري غرب عليه حقوق هستهاي ايران آغاز گرديد)
در اين ميان نكته بسيار مهمي كه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه، همين کشورهاي غربي در باب ديدگاه بياعتماد و بدبينانه ايران نسبت به عملکردهاي غرب بر اين جمله تاکيد دارند که ايرانيان بايد گذشته را فراموش و به حال و آينده بنگرند. اين جمله آنان به اين معناست که ايرانيان کودتاي ۲۸ مرداد، سالها غارت منابع نفت و گاز و ثروتهاي خدادادي اين مرز و بوم توسط غرب، جنايات نيروهاي انگليسي و غربي در طول جنگ دوم جهاني عليه ملت ايران، حمايت غرب از رژيم پهلوي عليه ملت، ۸ سال پشتيباني از رژيم صدام عليه ايران آن هم با سلاحهاي شيميايي، تحريمهاي گسترده براي به زانو درآوردن ملت ايران به جهت عقب نشيني از حقوق هستهاي، ترور دانشمندان هستهاي، ايرانهراسي براي تحريک کشورهاي همسايه عليه ايران، پروندهسازي عليه ايران در مجامع جهاني به بهانه تروريسم و حقوق بشر و... را فراموش کرده و به اين بنگرند که اکنون مذاکرات در جريان است و اينکه در آينده ميان ايران و غرب ميتواند روابط اقتصادي و سياسي برقرار شود.
اين سئوال مطرح است که چگونه است که در باب ادعاهاي ضد ايراني غرب بايد به گذشته تکيه کند و امروز و چشمانداز فردا محور اصلي نيست، اما ديدگاه ايران نسبت گذشته غرب بايد فراموش شده و به آينده نگريست و به خاطر مجموع جنايات و خيانتها و ضررهاي گستردهاي که غرب به ملت ايران و اين سرزمين وارد ساخته، نبايد خسارتي ولو در اندازه يک عذرخواهي رسمي، از سوي ايرانيان طلب گردد.
اين رفتار غربيها نشان ميدهد آنها همچنان در همان موضع خودخواهانه و متکبرانه قديمي قرار دارند، به گونهاي که هر آنچه به نفع آنان باشد خوب و هر آنچه به ضرر آنان باشد، بد است.
تروريسم که به نفع آنان و به نوعي عليه جهان اسلام باشد تروريسم خوب است و هر فرد يا گروهي كه كوچكترين تهديدي عليه منافع غرب داشته باشند، تروريسم بد ميشود.
گذشتهاي که به نفع غرب باشد مانند گذشته ابعاد احتمالي نظامي گذشته خوب است و گذشتهاي که مغاير با اهداف آنان باشد مانند سابقه تاريخي ايران از رفتار غرب، گذشته بد است و بايد به فراموشي سپرده شود.
به هر حال غرب بايد به اين پرسش پاسخ شفاف دهد. آيا گذشته خوب است يا بد؟ نميشود كه از ايرانيان بخواهند گذشته سياه غرب را فراموش و به فردا بنگرند و در نقطه مقابل خود با ادعاهاي واهي در باب گذشته هستهاي ايران و ابهام سازي دروغين بر تشديد فشارها و زيادهخواهيها عليه ايران ادامه دهند. اصرار غرب بر اين دوگانگي رفتاري اثباتگر آن است که نگاه آنان همچنان همان نگاه سلطهگرايانه است که مسلما ملت ايران هرگز پذيرنده توافق با کشورهايي که در اين تصورات غوطهور هستند نخواهد بود و توافق با آن را برابر با توافق بد دانسته و قطعا توافق نكردن را بهتر از چنين توافقي ميداند.