جهان در حالي معطوف به تحولات عراق و بويژه رويكرد آمريكا به اقدام نظامي براي نجات مردم اين كشور و حذف تهديد تروريسم براي منطقه بود كه خبر قتل جوان سياهپوست به دست پليس سفيدپوست در منطقه فرگوسن توجهات را به سمت آمريكا معطوف ساخت. آنچه بيش از هر چيز براي افكار عمومي جهان مورد توجه بود، نوع برخورد دولتمردان آمريكا با اعتراضهاي مردمي بود.
براساس قوانين حقوق بشري، پاسخ به مطالبات مردمي شامل عذرخواهي دولتمردان از مردم به دليل برخورد خشونتآميز پليس، محاكمه پليس خاطي و دلجويي از خانواده قرباني حداقل كاري بوده كه دولتمردان آمريكا مي توانستند انجام دهند اما واكنش سران آمريكا كاملا متفاوت با اين اصول بوده و نه تنها عذرخواهي و محاكمه پليس خاطي صورت نگرفت بلكه نيروهاي امنيتي و نظامي براي سركوب مردم به فرگوسن اعزام شدند بگونهاي كه عملا اين منطقه به منطقه نظامي مبدل گرديد كه سركوب مردم حرف نخست آن را ميزند.
اين رويكرد با توجه به اينكه محور اعتراضها را نارضايتي مردمي از سياستهاي نژادپرستانه جاري در آمريكا تشكيل ميدهد، پيش از هر چيز اين اصل را در ذهن ايجاد مينمايد كه ساختار آمريكا همچنان بر اصول دوران بردهداري و برتري سفيد بر سياه استوار است و حتي رياست جمهوري اوباما كه خود را يك سياهپوست مينامد نيز تاثيري در اين روند ندارد.
تحولات فرگوسن در كنار آشكار سازي شرايط دروني آمريكا و افشاي بيشتر اين حقيقت كه آمريكا ديگر آن مدينه فاضله ادعايي آمريكايي نميباشد در عرصه رفتار جهاني آمريكا نيز درسهاي قابل توجهي داشته است كه مهمترين آن درباره بهانههاي جنگافروزيهاي آمريكا است. اين روزها آمريكا با نام حمايت از اقليتهاي مسيحي و ايزدي و اهداف امنيت و آرامش به منطقه تكرار حضور نظامي در عراق را در پيش گرفته است.
با توجه به تحولات فرگوسن اين سوال مطرح است كه آمريكا چگونه شعار حمايت از مردم و امنيت را در جهان سر ميدهد در حالي كه در درون اين كشور سادهترين مطالبات مردمي سركوب ميگردد و مردم حتي از حق اعتراض نيز برخوردار نمي باشند.؟
پاسخ به اين پرسش يك اصل ميباشد و آن اينكه دولتمردان آمريكايي كه به ملت خود رحم نميكنند مسلما نميتوانند ناجي ساير ملتها باشند و اقداماتي نظير حملات اخير به عراق نه براي كمك به مردم بلكه صرفا در چارچوب منافع آمريكا است چرا كه كشوري كه در درون به خواستههاي مردمي توجهي ندارد مسلما گامي نيز براي حمايت از ساير ملتها بر نخواهد داشت و نگاه منفعتطلبانه تنها نگاه حاكم بر ديدگاه آنان خواهد بود.