روند مذاكرات ايران و ۱+۵ به گونهاي پيش رفت كه بسياري را شگفت زده كرد.چه در داخل و چه در خارج،آنهايي كه مخالف ادامه مذاكرات بودند اكنون با اتفاقي كه در جريان مذاكرات آلماتي رخ داد،بايد در ديدگاههاي خود تجديد نظر كنند و بر اين موضوع مهم واقف شوند كه اگر مذاكرات از سوي ايران قطع ميشد اكنون شرايط تغيير ميكرد و به نفع ما نبود.
اما چرايي تغيير مواضع و نرمش نيم بند غرب در قبال منطق ايران در جريان مذاكرات آلماتي به چند عامل بستگي دارد.
يكي از مهمترين عواملي كه غربيها هم به آن واقف هستند نقش رهبري نظام در موضوع هستهاي است.آنها به خوبي ميدانند كه تصميم نهايي در اين باره با رهبر معظم انقلاب اسلامي است.آنجا كه ايشان در ديدار مردم آذربايجان شرقي فرمودند «من انقلابيام» و مردم نيز در راهپيمايي ۲۲ بهمن شعار اصلي خود را همين جمله انتخاب كردند،متوجه شدند كه موضوع هستهاي يك مطالبه مردمي و حكومتي است.
فتواي رهبري در حرام اعلام كردن تسليحات كشتار جمعي به ويژه سلاح هستهاي هم غرب را به اين نتيجه رساند كه بايد به اين فتوا توجه ويژه داشته باشد غرب بايد اين فتوا را به عنوان يك سند راهبردي كه از سوي رهبر معظم انقلاب اسلامي صادر شده است بپذيرد.
از سوي ديگر ايستادگي و پايداري جمهوري اسلامي ايران بر سر مواضع به حق خود در دستيابي به فناوري صلح آميز هستهاي به غرب ثابت كرد كه فشار و تهديد و تحريم نميتواند ملت ايران را از خواسته به حق خود محروم سازد.
اگر غرب به دنبال به نتيجه رسيدن مذاكرات با ايران است،بايد در آينده باز هم منتظر انعطاف و نرمش بيشار آنها و تغيير مواضع خصمانه باشد مگر آن كه در اين چرخش و نرمش مختصر هدفي دنبال شود.
تعيين زمان و مكان دور بعدي مذاكرات در مدت زمان كوتاه را هم ميتوان يكي از نكات مثبت اين دور از مذاكرات دانست.از زمان مذاكرات مسكو تا آلماتي حدود ۸ ماه گذشته بود اما از آلماتي تا آلماتي تنها يك ماه ديگر زمان باقي است و ۱۶ فروردين ۹۲ دو طرف باز هم پاي ميز مذاكره حاضر خواهند شد.
بررسي رسانههاي غربي و ديدگاههاي شخصيتها و مقامات آنها هم نشان دهنده اين است كه مذاكرات نسبتا مثبتي صورت گرفته است.حال آن كه در مذاكرات گذشته همواره يك فضاي منفي رسانهاي نسبت به مذاكرات شكل ميگرفت كه اين سياست در اين دور از مذاكرات به مراتب كمتر از قبل از سوي رسانهها و مقاماتغربي ديده شد.
برخي اعتقاد دارند كه مذاكرات روند فرسايشي به خود گرفته است و عامل آن هم غرب به ويژه آمريكاست.اين ديدگاه درست است،اين اتفاق را بايد در راستاي سياستي بدانيم كه آمريكاييها در پي آن هستند.اما اگر مذاكرات طرفين را به صفحه شطرنج تشبيه كنيم،آن كسي برنده بازي خواهد بود كه از حوصله و تفكر بالايي برخوردار باشد نه آن كسي كه پس از انجام چند حركت صفحه شطرنج را به هم بزند و از بازي كنار بكشد.
عوامل ديگري همچون پيشرفتهاي هسته اي جديد كه چندي پيش اعلام شد،تحولات منطقه به ويژه در سوريه و... تاثير خوبي بر روند مذاكرات داشتند.
تيم مذاكره كننده هستهاي منطق مردم ايران را در اين دور از مذاكرات به كرسي نشاند و مردم پايدار ما نيز سپاسگزار افرادي خواهند بود كه به پاي حقوقشان ايستادگي كرده و ميكنند.اين روند و روش نويد پيروزي و فجر ميدهد.