۱. عربستان سعودي يکي از عجيبترين نظامهاي سياسي دنياست. يک نظام قبيلهاي بسيار سنتي که سرشار از تناقض است. اين کشور که برآمده از تغيير معادلات قدرت پس از فروپاشي امپراتوري عثماني و جنگ جهاني اول است به رغم پيوند نزديک خود با کشورهاي غربي به ويژه انگلستان و آمريکا، يکي از سياهترين کارنامهها را در زمينه نقض حقوق بشر دارد. اين کشور به رغم داعيه رهبري جهان اسلام، با هرگونه نمادهاي مذهبي مبارزه و آنها را تخريب ميکند. از سوي ديگر با وجود درآمدهاي هنگفت نفتي و گردشگري مذهبي، يکي از بالاترين نرخ فقر در عربستان وجود دارد و منابع رسميآمار بيکاري را۴/۳۶ درصد اعلام ميکنند. عدم قانون شفاف و مدون در اين پادشاهي مطلقه از ديگر چالشهايي است که ضمن محدود کردن شهروندان به لحاظ سياسي و اجتماعي، زمينه برخورد سليقهاي و اعمال انواع تبعيضها را فراهم کرده است.
۲- مرگ ملک عبدالله، پادشاه۹۰ ساله عربستان و جانشینی ملک سلمان بنعبدالعزیز۷۹ ساله بهعنوان پادشاه جدید، جدال شاهزادگان سعودی را تشدید کرده است.ملک سلمان بنعبدالعزیز از بیماری آلزایمر رنج میبرد و گفته میشود حتی نام فرزندان خود را نیز فراموش میکند. کمیته انتقال قدرت آمریکا به این نتیجه رسید که چون سلمان بنعبدالعزیز از توانایی جسمی لازم برای انجام امور پادشاهی برخوردار نیست لذا مقرن بنعبدالعزیز۶۹ ساله و محمد بننایف ۵۵ ساله را بهعنوان ولیعهد و جانشین ولیعهد به شورای بیعت تحمیل کرد. این امر نشاندهنده اجماع خاندان سلطنتی برای انتقال حکومت به نسل دوم آنهم با هدایت محمد بننایف است. این دو شخصیت چسبندگی سیاسی شدیدی به آمریکا دارند و از توانایی فوقالعادهای برای مقابله با گروهک تروریستی القاعده برخوردارند. حضور محمد بننایف بهعنوان جانشین ولیعهد این فرصت را به آمریکا خواهد داد تا دستورات خود را از طریق وی به دولت عربستان دیکته کند.
۳- صاحبنظران براين باورند؛ سلمان بنعبدالعزیز با انتصابات فوق دو مساله بسیار با اهمیت را محقق نمود که چشماندازهای پادشاهی وی را تعیین میکند: ابتدا برجسته شدن دوباره خاندان السدیری از طریق منصوب شدن دو تن از جوانان این خاندان یعنی محمد بننایف و محمد بنسلمان در مهمترین منصبها و مهمترین وزارتخانههای کشور یعنی وزارت دفاع و کشور را شاهد بودیم.دوم، تقویت، تسهیل و آغاز انتقال قدرت به نسل دوم شاهزادگان یا نوادگان ملک سعود، موسس عربستان سعودی از طریق تمرکز بر شایستگی و لیاقت آنها صورت گرفت. کاملاً طبیعی است که چنین تصمیمات سریع و غافلگیرکنندهای تعجب و خشم برخی از شاهزادگان خاندان حاکم را برانگیزد.
۴- به دنبال درگذشت پادشاه عربستان و بر تخت نشستن سلمان بنعبدالعزیز به عنوان پادشاه جدید، وی با چالشهای سختی در آینده مواجه است که از جمله آنها خطر گروه داعش و القاعده و از دست دادن همپیمانان خود در یمن خواهد بود. این درحالی است که پادشاه جدید عربستان با نخستین مهرهچینی در بازی قدرت آلسعود و کنار زدن رئیس دفتر پادشاهی و مشاور ویژه ملک عبدالله نشان داد که وی از مدتها پیش و از زمان وخامت اوضاع جسمانی ملک عبدالله ستونهای حکومت خود را بنا کرده است.
۵- كارشناسان معتقدند؛ چالش داخلی بزرگی که پادشاه عربستان با آن مواجه شده کاهش درآمد این کشور و حتی به نصف رسیدن آن به دلیل کاهش قیمت نفت (حدود ۲۰۰ میلیارد دلار) است که نتیجه مخالفت ریاض با کاهش تولید در داخل سازمان اوپک بوده است. این اقدام همزمان با بالا رفتن میزان بیکاری در میان جوانان به ۳۰ درصد و همچنین تمایل بسیاری از افراد برای پیوستن به داعش و القاعده صورت میگیرد.
۶- و البته برخی ديگر از تحلیلگران رسانهای بر این باورند که سلمان بنعبدالعزیز در راه اصلاح داخلی عربستان گام بر خواهد داشت، اما برخی رسانهها نیز این نگاه را دارند که سیاست کلی عربستان با انتخاب پادشاه تازه تغییری نخواهد کرد. این رسانهها احتمال تغییر سیاست داخلی عربستان را دور از ذهن یا اندک میدانند.
۷- شايد بتوان دريك جمع بندي و از منظر تحليل گران سه مورد از پیامدهای مرگ شاه سعودی را اينگونه یادآور شد:
مرگ ملک عبدالله در رژیم آلسعود شکاف ایجاد نمود زیرا وی در ساختارقدرت عربستان و ایجاد تغییرات بیسابقه در آن دارای جایگاهی منحصر به فرد است.
عربستان با چالش اقتصادی روبروست؛ زیرا ملک عبدالله پس از به قدرت رسیدن در سال ۲۰۰۵ توانست مشکلات معیشتی مردم این کشور را به طور جزئی کاهش دهد اما کاهش درآمد نفت و همچنین تصمیم دولت برای افزایش مالیات برق، آب و تلفن و متوقف شدن برخی از پروژههای زیربنایی و خدماتی میتواند باعث شعلهور شدن مجدد آتش اعتراضهای مردمی شود.
مرگ پادشاه، مشکلات اقتصادی، اوضاع ناپایدار منطقه و خطر فزاینده داعش در عربستان میتواند خطری امنیتی باشد که عربستان و ثبات سیاسیاش را در معرض تهدید قرار دهد.
جان كلام
بسیاری با توجه به اين تغييرات؛ بر این باورند که احتمال تجدید شورشهای اجتماعی در اشکال مختلف وجود دارد. افزایش سطح فساد در سراسر نهادهای دولتی و کاهش در نرخ رشد، از پیامدهای اجتماعی و اقتصادی این تصمیمات خواهد بود. فقدان رهبری کاریزماتیک و مشکلات اقتصادی کشور و همچنین شرایط ناپایدار منطقه و افزایش تهدیدهای داعش برای مرزهای عربستان سعودی، پادشاهی را با تهدیدات امنیتی جدی مواجه خواهد ساخت. همه اینها میتوانند به تضعیف ثبات سیاسی در عربستان سعودی کمک کند.