ترامپ پس از یک سال از رسیدن به ریاست جمهوری آمریکا وعده خود به صهیونیستها مبنی بر پذیرش پایتختی قدس برای رژیم صهیونیستی را محقق ساخت. ترامپ ادعا کرده این اقدام در راستای تحقق وعدههای انتخاباتی و البته اجرای روند صلح خاورمیانه صورت گرفته است. روند رفتاری ترامپ نشان میدهد که وی تلاش دارد از این رفتار به عنوان مولفهای برای قدرت نمایی در صحنه جهانی بهره گیرد که روند تحولات بیانگر فرآیندی مغایر با این اهداف است. در عرصه داخلی آمریکا مردم و بسیاری از سیاستمداران و حتی نزدیکان ترامپ با طرح وی مخالفت کرده و شهرهای مختلف آمریکا صحنه تظاهرات علیه اقدام ترامپ بوده است.
در عرصه فلسطین نیز هر چند که تظاهرات و حرکت مردم به سوی انتفاضه امری قابل پیشبینی بود اما نکته مهم نوع واکنش تشکیلات خودگردان فلسطین به ریاست ابومازن است. آمریکا پیش از اعلام پایتختی قدس برای رژیم صهیونیستی از قطع کمکهای اقتصادی و حتی بستن دفتر شکایت خودگران در آمریکا خبر داده بود تا با این اعمال فشار تشکیلات را به سکوت در برابر طرح ترامپ وادار سازد اما مساله قدس چنان دارای اهمیت بوده که حتی تشکیلات خودگردان نیز حاضر به همراهی با آمریکا نشده و به موضعگیری علیه آن پرداخته است. نکته دیگر آنکه حتی کشورهای عربی که در کنار آمریکا در معادلات منطقه بودهاند نیز به خاطر فشار افکار عمومی در برابر اقدام وی موضعگیری کردهاند که خود چالش بزرگ برای ترامپ شده است. مساله دیگر نوع واکنش جهانیان به این اقدام ترامپ است. در سراسر جهان از شرق تا غرب از شمال تا جنوب در حمایت از فلسطین به تظاهرات و اعتراضهای گسترده در خیابان پرداختهاند. رویکردی که نشان میدهد ترامپ در طول این یک سال در ترمیم چهره امریکا در جهان ناکام بوده و افکار عمومی جهان نه تنها پذیرنده سیاستهای آمریکا نیست بلکه به موضعگیری در برابر آن میپردازد. این ناکامی وقتی ابعاد گستردهتری میگیرد که حتی اتحادیه اروپا که متحد آمریکا است در برابر آن موضعگیری و به محکومسازی اقدامات ضد فلسطینی میپردازد.
اما اوج این مخالفتها را در جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد میتوان مشاهده کرد که ۱۴ عضو از ۱۵ عضو این سازمان به صورت بیانیه علیه اقدام آمریکا موضعگیری کردهاند.
بررسی این رفتارها در عرصه داخلی و خارجی امریکا نشان میدهد که ساختار حاکم بر این کشور نه در عرصه داخلی و نه در عرصه جهانی جایگاهی ندارد و حتی توان قانعسازی افکار عمومی در داخل این کشور برایش مقدور نیست. اقدام ترامپ علیه قدس شاید در ظاهر نماد قدرت آمریکا است اما در عمل بیانگر یک اصل اساسی است و آن اینکه اجماع جهانی علیه ساختار حاکم برآمریکا شکل گرفته که از درون آمریکا تا فضای بینالمللی را دربر میگیرد.
ترامپ با این رفتار خود اثبات کرد که آمریکا دیگر آن کشور تصمیمگیر و تصمیمساز نیست و صدای مخالفتها با آن به عرصه جهانی رسیده است آمریکایی که ادعا میکرد صرفا دشمنش ایران، روسیه، چین و کرهشمالی است اکنون شواهد نشان میدهد که تمام جهان در برابرآن ایستاده و شعار مرگ بر آمریکا صرفا مختص چند کشور نیست و اکنون به مطالبه و شعاری جهانی مبدل شده است که از آن به عنوان نشانهای از پایان هژمونیک جهانی آمریکا میتوان یاد کرد.
نویسنده: علی تتماج