هوا که گرم ميشود، مسئله بدحجابي به موضوع روز کشور تبديل ميشود. برخي از زنان و دختران به دلايل مختلف که قابليت بررسي عميق دارد، تن به پوشش اسلامي نميدهند و با پوشيدن لباسهايي که يا تنگ هستند و بدننما يا کوتاه هستند و يقه باز و ...، سعي ميکنند با سنتهاي ديني و رويههاي عرفي جامعه ايران همراهي نکنند و برخي نيز اساساً به دنبال مقابله با فرهنگ غالب ديني هستند و از موضع لجاج به چنين روشهايي روي ميآورند. در همين وضعيت است که به رگ غيرت زنان و مردان ديندار جامعه بر ميخورد و علما و روحانيون هم وارد صحنه ميشوند و در نتيجه اعتراض به بيحجابي يا بدحجابي دامنگستر ميشود و مسئله امر به معروف و نهي از منکر هم مورد توجه قرار ميگيرد. برخي هم انگيزه سياسي دارند و مسئله بيحجابي برخي از زنان را موضوع و بهانه خوبي براي تصفيه حسابهاي سياسي با دولت و ديگر نيروهاي اجرايي کشور ميدانند لذا بر تنور مسئله حجاب، هيزم ميريزند و از اين که مسئولان به اين موضوع مهم توجه نشان نميدهند، اعتراض ميکنند.
اخيراً يکي از اينگونه واکنشها را شاهد بودهايم که از سوي «انصار حزبالله» سازماندهي شده است. به گفته محتشم دبيرکل انصار حزبالله، گروههاي سيار امر به معروف و نهي از منکر متشکل از اقشار مختلف و علاقهمند تشکيل شده است که با «گشتهاي موتوري»، اقدام به امر به معروف و نهي از منکر لساني خواهند کرد. به گفته محتشم، چون امر به معروف و نهي از منکر يک وظيفه شرعي، انقلابي و همگاني است، فعاليت اين گشتها، نياز به مجوز از دستگاههاي ذيربط هم ندارد زيرا اينگونه اقدامات، تجمع و اقدام سياسي نيست.
در حالي که برخي از دوستان به اين روشهاي فيزيکي سازماندهي شده براي مقابله با جرايم حوزه حجاب، اعتقاد دارند و بدون رعايت مسائل قانوني، تجمعاتي را هم شکل دادهاند، برخي ديگر معتقدند که «گشت موتوری راهكار مناسبی برای برخورد با بدحجابی نیست». عزیزی رئيس کميسيون اجتماعي مجلس معتقد است که اساسا با روشهاي خشن نميتوان با قضيه بدحجابي مبارزه کرد بخصوص به اين دليل روشن که مسئله حجاب یک مسئله سطحی نیست که بتوان با گشت ارشاد موتوری با آن برخورد کرد.
تا سال ۶۰ هم برخي زنان بدون رعايت حجاب شرعي، در همه جا حاضر ميشدند. بتدريج دلايلي دست به دست هم داد و فضايي ايجاد شد که امکان بيحجابي از بين رفت. جنگ شروع شده بود و شهداي زيادي در تمامي شهرها و روستاها، تشييع ميشدند و احترام به خون اين فرزندان فداکار کشور، بيحجابي را به امري زشت و ناهنجار تبديل کرده بود. ادارات دولتي هم طبعا براي کارمندان خود، قانون حجاب را پياده کرده و ارباب رجوع هم موظف به رعايت آن شده بودند و البته فعاليت گروههاي حزب اللهي در اجبار زنان به داشتن حجاب هم بي اثر نبود. هر چه بود از سال ۶۰ رعايت حجاب اسلامي در جامعه فراگير شد و کمتر شاهد اعتراض به اجباري بودن حجاب را شاهد بوديم.
با گذشت زمان و پايان يافتن دفاع مقدس و تغيير اولويت مسئولان و توجه بيشتر به مردم به رفاه و دنيا و خلاصه تغيير ذائقه فکري و اجتماعي جامعه، رعايت حجاب هم کمرنگ تر شد. بتدريج نسلي و نسلهايي در جامعه پيدا شدند که اساسا هيچ اعتقادي به حجاب و رعايت شئون شرعي آن نداشتند و طبعا در جامعه هم شل حجابي و بدحجابي رايج شد. اکنون بايد پذيرفت که بخشي از جامعه - خواه بزرگ توصيفش کنيم و خواه کوچک بپنداريم - نه تنها اعتقادي به رعايت حجاب ندارند بلکه بخشي از آنان از سر اعتراض به وضعيت موجود کشور، بر بي حجابي اصرار هم دارند. اين نسل از نظر فرهنگي و اعتقادي، دنباله نسل انقلاب و دفاع مقدس به حساب نمي آيند و در واقع شاهد نوعي انقطاع فرهنگي ميان آنان با نسلهاي قبل هستيم. آنان دستگاه ارزشي و رفتاري نسل قديم را نپذيرفته اند و تحت تاثير فرهنگ نفساني جهاني که در اين روزها با پيشرفته ترين تکنولوژي و پيچيدهترين تکنيک ارائه ميشود، قرار دارند. تا زماني که تعداد آنان کم بود، شايد زور چاره کار بود و امکان باحجاب کردن آنان وجود داشت اما اکنون که متاسفانه کثيري از جوانان ما از بي هويتي فرهنگي در رنجند يا به هويت ديگري تمايل نشان ميدهند، حجاب اجباري دشوار به نظر ميرسد.
دائما گفته ميشود که بايد کار فرهنگي کرد و البته همه قبول دارند که کار فرهنگي، به زمان نياز دارد و اگر موثر باشد، ماندگار خواهد ماند. در مقابل، کار فيزيکي، ظاهر جامعه را زود تغيير ميدهد اما اين تغييرات، ماندگار نيستند و بعيد است که با برداشته شدن زور، بتوان همان روند را حفظ کرد. حجاب اجباري را بايد در حدي به قانون تبديل کرد که امکان پياده شدن آنها باشد و الا قانون حجاب، در عمل به قانون متروکي مبدل خواهد شد که حتي اگر زور هم باشد، باز اجرايي نخواهد شد. البته مردمي شدن امر به معروف و نهي از منکر، خوب است اما فيزيکي شدن احتمالي آن، تصويري از حجاب و حاميان آن ايجاد خواهد کرد که ميتواند تمامي تلاشهاي فرهنگي در اين زمينه را برباد دهد.
علي اشرفي