شهادت جانسوز سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری اسلامی ایران، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه و همراهانشان در صانحه هوایی ورزقان، درحالی موج گستردهای از بازتابهای داخلی و خارجی داشته است که نگاهی به این حادثه از همان لحظههای ابتدایی اعلام مفقودشدن بالگرد حامل این عزیزان تا اعلام شهادت، پیامهای مهمی را به جهان مخابره میکند که توجه به آنها امری ضروری است.
نخست همدلی و انسجام قابل تقدیر ملت قدرشناس و با بصیرت ایران است که از همان لحظه اطلاع از این حادثه، با حضور در اماکن مذهبی همچون حرم رضوی (ع) و حرم حضرت معصومه(س) برای سلامتی رئیس جمهور و هیات همراه دست به دعا و نیایش برداشتند. این حرکت عظیم و مردمی بار دیگر نشان داد که ایرانیان به رغم گلایههایشان از وضعیت اقتصادی و معیشتی، در امور ملی انسجامی فراگیر را محقق میسازند و سرنوشت کشورشان برایشان بیشاز هر چیز دارای اولویت است.
دوم آنکه نوع واکنش جریانهای سیاسی و شخصیتها از طیفها و سلایق مختلف، به این حادثه دلخراش نیز قابل توجه است، چنانکه تمامی افراد با هر دیدگاهی ضمن اعلام اندوه از حادثه مفقود شدن بالگرد، آرزوی سلامتی و بازگشت رئیس جمهور و هیات همراه به آغوش ملت را مطرح کردند. همدلی که شاید در کمتر نقطهای از جهان بتوان مشابه آن را مشاهده کرد که جریانها و شخصیتهای سیاسی، در موضوعی ملی به نام سرنوشت رئیس جمهور منتخب دارای چنین اجماعی باشند.
سوم آنکه نکته بسیار مهم در این حادثه دلخراش آشکار شدن ظرفیتهای عظیمی بوده که شخص رئیس جمهور و وزیر امورخارجه در عرصه دیپلماسی رقم زدهاند. از همان ساعتهای اولیه اعلام مفقودی تا زمان یافتن بالگرد، مقامات بسیاری از کشورهای منطقهای و فرامنطقهای با صدور بیانیه و یا تماس تلفنی با مقامات ایرانی، ضمن اعلام نگرانی از وضعیت رئیس جمهور و هیات همراه، آمادگی خود را برای کمک به امدادرسانی اعلام کردند. این رویکرد جهانی، صرفا برای کشوری صورت میگیرد که توانسته باشد از یک سو تعاملات دو جانبه موفق و منسجمی را محقق کرده باشد و از سوی دیگر دارای ظرفیتها و جایگاه مهم بینالمللی باشد. واکنش جهانی به این حادثه از زمان اعلام مفقودی تا زمان اعلام شهادت سرنشینان بالگرد، سندی آشکار بر دروغین بودن ادعای وطن فروشان، دلبستگان به غرب، سران و رسانههای غربی است که همواره مدعی بودهاند که ایران به خاطر رابطه نداشن با غرب در انزوا قرار گرفته است.
این واکنشها نشان داد که ظرفیت سازی جهانی بدون چشم داشت به برجام و صرفا با دیپلماسی چند لایه و ترکیبی با میدان امکانپذیر است و این مهم دستاوردی بزرگ در کارنامه دیپلماتی کارکشته، انقلابی و مردمی همچون شهید امیرعبداللیهان است که توانست در طول نزدیک به سه سال حضور در مقام وزیر امور خارجه، کشور را در جایگاه جهانی که برازنده ایران است قرار دهد. دیپلماسی فعالی که از منطقه آغاز به فرامنطقه رفت و در کنار تکیه بر اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی در سیاست خارجی، مذاکراتی عزتمندانه با طرفهای غربی را نیز رقم زد، در حالی که در تحولی مهم، دیپلماسی اقتصادی را بدون تکیه بر برجام پیش برد و دستاوردهای عظیمی را رقم زد.
چهارم آنکه نوع رفتار رسانههای بیگانه از جمله فارسی زبانان به این حادثه دلخراش نشان داد که نابودی، چندپارهسازی و گرفتارسازی ایران در دوقطبیهای دروغین و بحرانساز، تنها هدفی است که دنبال میکنند. چنانکه در حادثه سقوط بالگرد رئیس جمهور و همراهانش همین خط رسانهای دنبال شد.
نکته پایانی آنکه هرچند که شهادت رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و همراهانشان در حادثه بالگرد، اندوهی سخت و جانکاه است؛ اما باید در نظر داشت که در شرایط کنونی اصلیترین و مهمترین مسئله برای استمرار مسیر ایرانی قوی و نیرومند، اتحاد و همبستگی ملی است که بخشی از آن معطوف به مردم و بخشی نیز معطوف به جریانها و شخصیتهای سیاسی میباشد. همدلی در مقابله با طراحیها و توطئههایی که دشمنان این مرز و بوم هر روز ابعاد جدیدی از آن را به کار میگیرند و امروز نیز به دنبال تجویز نسخههای تفرقه افکنانه برای چندپارهسازی ایران هستند، امری ضروری است. بصیرت وآگاهی مردم و جریانهای سیاسی و نیز تلاشهای مضاعف دولت برجای مانده از رئیس جمهور شهید، برای تحقق اهداف مردمی و انقلابی ایشان بویژه در حوزه اقتصاد و معیشت مردم ضمن حفظ برافراشته ماندن پرچم ایران به عنوان کشوری مقتدر در صحنه جهانی، زمینهساز تحمیل شکستی دیگر بر دشمنان این مرز و بوم خواهد بود.
نخست همدلی و انسجام قابل تقدیر ملت قدرشناس و با بصیرت ایران است که از همان لحظه اطلاع از این حادثه، با حضور در اماکن مذهبی همچون حرم رضوی (ع) و حرم حضرت معصومه(س) برای سلامتی رئیس جمهور و هیات همراه دست به دعا و نیایش برداشتند. این حرکت عظیم و مردمی بار دیگر نشان داد که ایرانیان به رغم گلایههایشان از وضعیت اقتصادی و معیشتی، در امور ملی انسجامی فراگیر را محقق میسازند و سرنوشت کشورشان برایشان بیشاز هر چیز دارای اولویت است.
دوم آنکه نوع واکنش جریانهای سیاسی و شخصیتها از طیفها و سلایق مختلف، به این حادثه دلخراش نیز قابل توجه است، چنانکه تمامی افراد با هر دیدگاهی ضمن اعلام اندوه از حادثه مفقود شدن بالگرد، آرزوی سلامتی و بازگشت رئیس جمهور و هیات همراه به آغوش ملت را مطرح کردند. همدلی که شاید در کمتر نقطهای از جهان بتوان مشابه آن را مشاهده کرد که جریانها و شخصیتهای سیاسی، در موضوعی ملی به نام سرنوشت رئیس جمهور منتخب دارای چنین اجماعی باشند.
سوم آنکه نکته بسیار مهم در این حادثه دلخراش آشکار شدن ظرفیتهای عظیمی بوده که شخص رئیس جمهور و وزیر امورخارجه در عرصه دیپلماسی رقم زدهاند. از همان ساعتهای اولیه اعلام مفقودی تا زمان یافتن بالگرد، مقامات بسیاری از کشورهای منطقهای و فرامنطقهای با صدور بیانیه و یا تماس تلفنی با مقامات ایرانی، ضمن اعلام نگرانی از وضعیت رئیس جمهور و هیات همراه، آمادگی خود را برای کمک به امدادرسانی اعلام کردند. این رویکرد جهانی، صرفا برای کشوری صورت میگیرد که توانسته باشد از یک سو تعاملات دو جانبه موفق و منسجمی را محقق کرده باشد و از سوی دیگر دارای ظرفیتها و جایگاه مهم بینالمللی باشد. واکنش جهانی به این حادثه از زمان اعلام مفقودی تا زمان اعلام شهادت سرنشینان بالگرد، سندی آشکار بر دروغین بودن ادعای وطن فروشان، دلبستگان به غرب، سران و رسانههای غربی است که همواره مدعی بودهاند که ایران به خاطر رابطه نداشن با غرب در انزوا قرار گرفته است.
این واکنشها نشان داد که ظرفیت سازی جهانی بدون چشم داشت به برجام و صرفا با دیپلماسی چند لایه و ترکیبی با میدان امکانپذیر است و این مهم دستاوردی بزرگ در کارنامه دیپلماتی کارکشته، انقلابی و مردمی همچون شهید امیرعبداللیهان است که توانست در طول نزدیک به سه سال حضور در مقام وزیر امور خارجه، کشور را در جایگاه جهانی که برازنده ایران است قرار دهد. دیپلماسی فعالی که از منطقه آغاز به فرامنطقه رفت و در کنار تکیه بر اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی در سیاست خارجی، مذاکراتی عزتمندانه با طرفهای غربی را نیز رقم زد، در حالی که در تحولی مهم، دیپلماسی اقتصادی را بدون تکیه بر برجام پیش برد و دستاوردهای عظیمی را رقم زد.
چهارم آنکه نوع رفتار رسانههای بیگانه از جمله فارسی زبانان به این حادثه دلخراش نشان داد که نابودی، چندپارهسازی و گرفتارسازی ایران در دوقطبیهای دروغین و بحرانساز، تنها هدفی است که دنبال میکنند. چنانکه در حادثه سقوط بالگرد رئیس جمهور و همراهانش همین خط رسانهای دنبال شد.
نکته پایانی آنکه هرچند که شهادت رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و همراهانشان در حادثه بالگرد، اندوهی سخت و جانکاه است؛ اما باید در نظر داشت که در شرایط کنونی اصلیترین و مهمترین مسئله برای استمرار مسیر ایرانی قوی و نیرومند، اتحاد و همبستگی ملی است که بخشی از آن معطوف به مردم و بخشی نیز معطوف به جریانها و شخصیتهای سیاسی میباشد. همدلی در مقابله با طراحیها و توطئههایی که دشمنان این مرز و بوم هر روز ابعاد جدیدی از آن را به کار میگیرند و امروز نیز به دنبال تجویز نسخههای تفرقه افکنانه برای چندپارهسازی ایران هستند، امری ضروری است. بصیرت وآگاهی مردم و جریانهای سیاسی و نیز تلاشهای مضاعف دولت برجای مانده از رئیس جمهور شهید، برای تحقق اهداف مردمی و انقلابی ایشان بویژه در حوزه اقتصاد و معیشت مردم ضمن حفظ برافراشته ماندن پرچم ایران به عنوان کشوری مقتدر در صحنه جهانی، زمینهساز تحمیل شکستی دیگر بر دشمنان این مرز و بوم خواهد بود.
قاسم غفوری