ماجرای برخی از حضرات دولت پیشین که اکنون خود را وارد معرکه انتخابات ریاست جمهوری کردهاند و «ابن الوقت» شدهاند تا شاید بتوانند به مسند قدرت بازگردند جالب و درسآموز است. این جماعت حب ریاست خود را به هر دری میزنند تا شاید نامزدی که از او حمایت میکنند رأی بیاورد و سوار بر قطار پیروزی او شوند و راهی پاستور تا بتوانند سیاستهای اشتباه پیشین خود ادامه دهند.
جناب ظریف که سالها در مسند نمایندگی ایران در نیویورک تکیه زده بود و سپس همچون حاجی واشنگتن به تهران بازگشت و 8 سال را در وزارت دول خارجه دولت فخیمه تدبیر و امید جناب روحانی به ایفای نقش پرداخت، اکنون گمان میرود که بوی کباب به مشامش خورده چرا که بسیار بیمهابا همچون شعر جناب حافظ که سروده؛
«ناگهان پرده برانداختهای یعنی چه مست از خانه برون تاختهای یعنی چه»
سینه چاک میکند و صدا در گلو میاندازد «کهاَنّهو» خبری است، سودای تشنه قدرت است یا شیفته خدمت؟!
این روزها تنور انتخابات داغ است و برخی معرکهگیری میکنند، به مانند آن معرکهگیرهای قدیم که در وسط میدان زنجیر پاره میکردند. مردم را هم دور خود جمع تا سرگرم شوند!
از یک دیپلمات کارکشته و باسابقه که سالها با اجنبی با نزاکت مذاکره کرده و قدمزده و در کافههای سوئیس با آنها قهوه نوش جان کرده بعید بود آنگونه یقه چاک کردن و جیغهای بنفش کشیدن! آن ظاهرالصلاح بودن کجا رفت جناب ظریف؟ کمی از داد و فریادها را بر سر جانکری و اشتون میزدی شاید برجام به این رسوایی نکشیده بود که برای حفظ آبرو برجام را تطهیر کنی.
کاشان را گذاشته بود روی سرش این ظریف الممالک که با وجود بلد بودن انگلیسی معنی «لغو» و «تعلیق» را در انگلیسی نمیدانست و چه کلاهی را بر سر کشور گذاشت. اشتون در خاطراتش این را بازگو کرده و خود جناب ظریف نیز بابت آن پوزش طلبیده است.
دوسیه او در تاریخ مذاکرات هستهای ثبت و ضبط است، حال و آینده از آن آگاه بوده و خواهند شد و قضاوت خواهند کرد که با آن مذاکرات ناب! چه بر سر ایران آوردند.
گویند مبدع و مبتکر نوعی از مذاکرات بود جناب روحانی با همراهی جناب ظریف که ظرافت آن باعث گشته تا روح قاجار در قبر شادمان گردد و گلستان و ترکمانچای دیگر پیش آن رنگی ندارد و اکنون در بحبوحه انتخابات، برای تطهیر کردههای خود دست به دامان چای دبش گشته تا برجام سرتاپا خسارت محض را در اذهان پاک کند. چای دبش کجا، برجام خسارتبار مطلق کجا! ظریفالدوله! این دو قابل مقایسهاند؟ خسارت چای دبش مقطعی است و خسارت قهوه برجام هنوز دنباله دارد.
جناب ظریف الممالک که با دشمن همچون دوست بودی و قهوه مینوشیدی و در کنار دریاچه لیمان در سوئیس قدم میزدی، به گمانم دلت برای آن سفرهای پرخرج تنگ شده است. هتل «کوبورگ» وین، هتل «بوریواژ» در لوزان سوییس؛ حیف شد، نتوانستی در کنار دریاچه چیتگر هم با جان کری قدم بزنی! و در یکی از کافههای قدیمی تهران مثلا کافه نادری قهوه نوش جان کنی با کری و اشتون و دیگران!
کمی خوددار باش! نزاکت را رعایت کن، تو را چه به تحریک و ایجاد آشوب و بلوا؟! زمانی وزیر دول خارجه ممکلت بودی، این چه رفتاری بود در کاشان از خود بروز دادی؟ آیا گمان میکنید با هوچیگری و کت در آوردن و یقه چاک کردن به آنچه میخواهی میرسی؟
اگر کار و برنامه جناب ظریف الممالک وزیر اسبق دول خارجه با این رفتارهای شگفت انگیز این است که وامصیبتا به مردمی که قرار است او در ردای پزشکیان به قدرت بازگردد، یا حتی پشت پرده بخواهد راهبری کند سیاست خارجی مملکت را!
اگر تنور داغکن کاندیدای خود هستی بهتر است راههای بهتری را بروی. این ره که تو میروی به ترکستان است...
جناب ظریف که سالها در مسند نمایندگی ایران در نیویورک تکیه زده بود و سپس همچون حاجی واشنگتن به تهران بازگشت و 8 سال را در وزارت دول خارجه دولت فخیمه تدبیر و امید جناب روحانی به ایفای نقش پرداخت، اکنون گمان میرود که بوی کباب به مشامش خورده چرا که بسیار بیمهابا همچون شعر جناب حافظ که سروده؛
«ناگهان پرده برانداختهای یعنی چه مست از خانه برون تاختهای یعنی چه»
سینه چاک میکند و صدا در گلو میاندازد «کهاَنّهو» خبری است، سودای تشنه قدرت است یا شیفته خدمت؟!
این روزها تنور انتخابات داغ است و برخی معرکهگیری میکنند، به مانند آن معرکهگیرهای قدیم که در وسط میدان زنجیر پاره میکردند. مردم را هم دور خود جمع تا سرگرم شوند!
از یک دیپلمات کارکشته و باسابقه که سالها با اجنبی با نزاکت مذاکره کرده و قدمزده و در کافههای سوئیس با آنها قهوه نوش جان کرده بعید بود آنگونه یقه چاک کردن و جیغهای بنفش کشیدن! آن ظاهرالصلاح بودن کجا رفت جناب ظریف؟ کمی از داد و فریادها را بر سر جانکری و اشتون میزدی شاید برجام به این رسوایی نکشیده بود که برای حفظ آبرو برجام را تطهیر کنی.
کاشان را گذاشته بود روی سرش این ظریف الممالک که با وجود بلد بودن انگلیسی معنی «لغو» و «تعلیق» را در انگلیسی نمیدانست و چه کلاهی را بر سر کشور گذاشت. اشتون در خاطراتش این را بازگو کرده و خود جناب ظریف نیز بابت آن پوزش طلبیده است.
دوسیه او در تاریخ مذاکرات هستهای ثبت و ضبط است، حال و آینده از آن آگاه بوده و خواهند شد و قضاوت خواهند کرد که با آن مذاکرات ناب! چه بر سر ایران آوردند.
گویند مبدع و مبتکر نوعی از مذاکرات بود جناب روحانی با همراهی جناب ظریف که ظرافت آن باعث گشته تا روح قاجار در قبر شادمان گردد و گلستان و ترکمانچای دیگر پیش آن رنگی ندارد و اکنون در بحبوحه انتخابات، برای تطهیر کردههای خود دست به دامان چای دبش گشته تا برجام سرتاپا خسارت محض را در اذهان پاک کند. چای دبش کجا، برجام خسارتبار مطلق کجا! ظریفالدوله! این دو قابل مقایسهاند؟ خسارت چای دبش مقطعی است و خسارت قهوه برجام هنوز دنباله دارد.
جناب ظریف الممالک که با دشمن همچون دوست بودی و قهوه مینوشیدی و در کنار دریاچه لیمان در سوئیس قدم میزدی، به گمانم دلت برای آن سفرهای پرخرج تنگ شده است. هتل «کوبورگ» وین، هتل «بوریواژ» در لوزان سوییس؛ حیف شد، نتوانستی در کنار دریاچه چیتگر هم با جان کری قدم بزنی! و در یکی از کافههای قدیمی تهران مثلا کافه نادری قهوه نوش جان کنی با کری و اشتون و دیگران!
کمی خوددار باش! نزاکت را رعایت کن، تو را چه به تحریک و ایجاد آشوب و بلوا؟! زمانی وزیر دول خارجه ممکلت بودی، این چه رفتاری بود در کاشان از خود بروز دادی؟ آیا گمان میکنید با هوچیگری و کت در آوردن و یقه چاک کردن به آنچه میخواهی میرسی؟
اگر کار و برنامه جناب ظریف الممالک وزیر اسبق دول خارجه با این رفتارهای شگفت انگیز این است که وامصیبتا به مردمی که قرار است او در ردای پزشکیان به قدرت بازگردد، یا حتی پشت پرده بخواهد راهبری کند سیاست خارجی مملکت را!
اگر تنور داغکن کاندیدای خود هستی بهتر است راههای بهتری را بروی. این ره که تو میروی به ترکستان است...
محمد صفری