دستگاه دیپلماسی به عنوان نقطه پیشران تعاملات جهانی کشور در حالی این روزها با همراهی میدان در تکاپوی همه جانبه برای ارزیابی دقیق و سیاستگذاری بر اساس روند تحولات پر شتاب منطقه است که همزمان صحبتهایی مبنی بر جدیتر شدن مذاکرات میان ایران و طرفهای غربی 1+5 مطرح میشود.
یکی از نکات قابل توجه همزمان با مباحث مطرح درباره این مذاکرات که اکنون در سطح ایران و تروئیکای اروپایی( انگلیس، فرانسه و آلمان) است، اصرار برخی محافل سیاسی و بویژه اقتصادیها مبنی بر پیوستن ایران به اف ای تی اف میباشد. البته شواهد نشان میدهد که از میان بندهای اف ای تی اف ایران صرفاً دو بند آن سی افتی و پالرمو را نپذیرفته است. حامیان پیوستن به افای تیاف اصرار دارند که این مسئله میتواند گامی برای حل مشکلات اقتصادی کشور باشد و حتی عنوان میکنند تنها راه مقابله با تحریمها و رسیدن به رشد 8 درصدی از این طریق امکان پذیر است. در همین حال این استدلال مطرح میشود که ایران با اجرای این کار، یک سیگنال مثبت به طرفهای غربی نشان داده و این میتواند دست برتر تهران در مذاکرات را به همراه داشته باشد. این استدلالها در باب «اف ای تی اف» در حالی مطرح میشود که تجربه دو دهه مذاکره هستهای با طرفهای غربی نکاتی قابل توجه را نشان میدهد که در باب اف ای تی اف میتواند کاربرد بسیاری داشته باشد.
نخست آنکه کارنامه غرب سراسر خلف وعده است چنانکه در نهایت اروپا و آمریکا هچ کدام تعهدات برجامی را اجرا نکردند. ایران یکباره تمام تعلیقهای هستهای و حتی بتون ریزی در آب سنگین اراک را اجرا کرد اما طرف مقابل با ادعای راستی آزمایی عملاً هیچ گامی برای لغو تحریمها بنداشت و در این یک دهه نه تنها تحریمها لغو نشد بلکه به ان افزوده شد و ایران خنثی سازی تحریمها را در پیش گرفت.
سیاست اوباما، ترامپ و بایدن نعل به نعل یکدیگر بوده است و این ادعای غربیها که برآنند تا چنان القا سازند که فشار حداکثری صرفاً از سوی ترامپ بوده و بایدن چنین رویکردی نداشته است یک دروغ و آدرس غلط برای گرفتار کردن ایران در اشتباه محاسباتی پیامدهای تحریمی آمدن ترامپ است. نکته مهم آن است که پیوستن به اف ای تی اف با توجه به سیاست همه یا هیچ غرب و عادت آنها به زیادهخواهی بدون تعهدپذیری نه تنها مؤلفه تسریع در مذاکرات نخواهد بود، بلکه یکی از ابزارهای چانه زنی را از دست ایران خارج خواهد ساخت در حالی که هیچ تأثیری در تعهدپذیر شدن طرف مقابل نخواهد داشت.
با توجه به سابقه رفتاری غرب میتوان گفت که سیاست صحیح آن است که ایران هرگونه بررسی افای تی اف را مشروط به لغو تحریمها، راستی آزمایی این لغو و نیز تعهد طرف غربی مبنی بر تکرار نکردن تحریمها نماید. به عبارتی دیگر به جای رویکرد صفر تا صد رویکرد گام به گام متقابل برداشته شود. با توجه به اینکه در برجام ایران پیشگام اجرای تعهدات بود و غرب تعهدی را اجرا نکرد، بر اساس اصل عدل و انصاف این مرتبه نوبت طرف غربی است که گام اول یعنی لغو تحریم را اجرایی کرده و پس از راستی آزمایی این لغو از سوی ایران، گام نخست ایران یعنی پیوستن به افای تی اف برداشته شود تا بیتعهدی برجامی غرب تکرار نگردد.
دوم آنکه هر چند که حامیان پیوستن به «اف ای تی اف» هدف خیرخواهانه بهبود اقتصاد کشور را در نظر دارند اما با توجه به وابستگی این نهادها به غرب، در شرایط کنونی که غرب هیچ ضمانتی برای لغو تحریمها نداده است و در معادلات منطقهای و جهانی نیز رویکرد خصمانهای علیه ایران دارد، این پیوستن نه تنها کاهش محدودیتهای اقتصادی را به همراه ندارد بلکه حتی میتواند به بسته شدن مسیرهای خنثیسازی تحریمها و نیز خودتحریمی منجر شود چنانکه برجام چنین کرد.
بر اساس قوانین این نهادها، اعضا موظف هستند تا تمامی مراودات مالی، تجاری از مبدا تا مقصد را شفاف سازی کنند در این شرایط دو خطر برای کشور وجود دارد اولا در حوزه واردات میزان و مبدا تأمین کالاهای اساسی برای طرفهای غربی مشخص خواهد شد که میتواند زمینه ساز به روز رسانی تحریمها و افزایش محدودیتها برای واردات گردد بویژه اینکه غرب همواره غذا را ابزاری برای فشار بر کشورها قرار داده است. ثانیاً این پیوستن زمینه ساز اجبار ایران برای ارائه مقاصد و میزان فروش نفت و درآمدهای حاصل از آن میگردد؛ حال آنکه شواهد نشان میدهد غرب به دنبال تشدید تحریمها در حوزه نفتی است و این پیوستن عملاً راه خنثیسازی این تحریمها را خواهد بست. به عبارتی دقیقتر میتوان گفت که در مقطع کنونی پیوستن به اف ای تی اف بدون تعهدپذیری طرف غربی، یعنی خود تحریمی واردات و صادرات و گرفتن یکی از ابزارهای چانهزنی از تیم مذاکره کننده ایران در مذاکرات احتمالی.
یکی از نکات قابل توجه همزمان با مباحث مطرح درباره این مذاکرات که اکنون در سطح ایران و تروئیکای اروپایی( انگلیس، فرانسه و آلمان) است، اصرار برخی محافل سیاسی و بویژه اقتصادیها مبنی بر پیوستن ایران به اف ای تی اف میباشد. البته شواهد نشان میدهد که از میان بندهای اف ای تی اف ایران صرفاً دو بند آن سی افتی و پالرمو را نپذیرفته است. حامیان پیوستن به افای تیاف اصرار دارند که این مسئله میتواند گامی برای حل مشکلات اقتصادی کشور باشد و حتی عنوان میکنند تنها راه مقابله با تحریمها و رسیدن به رشد 8 درصدی از این طریق امکان پذیر است. در همین حال این استدلال مطرح میشود که ایران با اجرای این کار، یک سیگنال مثبت به طرفهای غربی نشان داده و این میتواند دست برتر تهران در مذاکرات را به همراه داشته باشد. این استدلالها در باب «اف ای تی اف» در حالی مطرح میشود که تجربه دو دهه مذاکره هستهای با طرفهای غربی نکاتی قابل توجه را نشان میدهد که در باب اف ای تی اف میتواند کاربرد بسیاری داشته باشد.
نخست آنکه کارنامه غرب سراسر خلف وعده است چنانکه در نهایت اروپا و آمریکا هچ کدام تعهدات برجامی را اجرا نکردند. ایران یکباره تمام تعلیقهای هستهای و حتی بتون ریزی در آب سنگین اراک را اجرا کرد اما طرف مقابل با ادعای راستی آزمایی عملاً هیچ گامی برای لغو تحریمها بنداشت و در این یک دهه نه تنها تحریمها لغو نشد بلکه به ان افزوده شد و ایران خنثی سازی تحریمها را در پیش گرفت.
سیاست اوباما، ترامپ و بایدن نعل به نعل یکدیگر بوده است و این ادعای غربیها که برآنند تا چنان القا سازند که فشار حداکثری صرفاً از سوی ترامپ بوده و بایدن چنین رویکردی نداشته است یک دروغ و آدرس غلط برای گرفتار کردن ایران در اشتباه محاسباتی پیامدهای تحریمی آمدن ترامپ است. نکته مهم آن است که پیوستن به اف ای تی اف با توجه به سیاست همه یا هیچ غرب و عادت آنها به زیادهخواهی بدون تعهدپذیری نه تنها مؤلفه تسریع در مذاکرات نخواهد بود، بلکه یکی از ابزارهای چانه زنی را از دست ایران خارج خواهد ساخت در حالی که هیچ تأثیری در تعهدپذیر شدن طرف مقابل نخواهد داشت.
با توجه به سابقه رفتاری غرب میتوان گفت که سیاست صحیح آن است که ایران هرگونه بررسی افای تی اف را مشروط به لغو تحریمها، راستی آزمایی این لغو و نیز تعهد طرف غربی مبنی بر تکرار نکردن تحریمها نماید. به عبارتی دیگر به جای رویکرد صفر تا صد رویکرد گام به گام متقابل برداشته شود. با توجه به اینکه در برجام ایران پیشگام اجرای تعهدات بود و غرب تعهدی را اجرا نکرد، بر اساس اصل عدل و انصاف این مرتبه نوبت طرف غربی است که گام اول یعنی لغو تحریم را اجرایی کرده و پس از راستی آزمایی این لغو از سوی ایران، گام نخست ایران یعنی پیوستن به افای تی اف برداشته شود تا بیتعهدی برجامی غرب تکرار نگردد.
دوم آنکه هر چند که حامیان پیوستن به «اف ای تی اف» هدف خیرخواهانه بهبود اقتصاد کشور را در نظر دارند اما با توجه به وابستگی این نهادها به غرب، در شرایط کنونی که غرب هیچ ضمانتی برای لغو تحریمها نداده است و در معادلات منطقهای و جهانی نیز رویکرد خصمانهای علیه ایران دارد، این پیوستن نه تنها کاهش محدودیتهای اقتصادی را به همراه ندارد بلکه حتی میتواند به بسته شدن مسیرهای خنثیسازی تحریمها و نیز خودتحریمی منجر شود چنانکه برجام چنین کرد.
بر اساس قوانین این نهادها، اعضا موظف هستند تا تمامی مراودات مالی، تجاری از مبدا تا مقصد را شفاف سازی کنند در این شرایط دو خطر برای کشور وجود دارد اولا در حوزه واردات میزان و مبدا تأمین کالاهای اساسی برای طرفهای غربی مشخص خواهد شد که میتواند زمینه ساز به روز رسانی تحریمها و افزایش محدودیتها برای واردات گردد بویژه اینکه غرب همواره غذا را ابزاری برای فشار بر کشورها قرار داده است. ثانیاً این پیوستن زمینه ساز اجبار ایران برای ارائه مقاصد و میزان فروش نفت و درآمدهای حاصل از آن میگردد؛ حال آنکه شواهد نشان میدهد غرب به دنبال تشدید تحریمها در حوزه نفتی است و این پیوستن عملاً راه خنثیسازی این تحریمها را خواهد بست. به عبارتی دقیقتر میتوان گفت که در مقطع کنونی پیوستن به اف ای تی اف بدون تعهدپذیری طرف غربی، یعنی خود تحریمی واردات و صادرات و گرفتن یکی از ابزارهای چانهزنی از تیم مذاکره کننده ایران در مذاکرات احتمالی.
قاسم غفوری