پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳ - ۰۱:۱۴
کد مطلب : 131999

توهمی که باید شکسته شود

نگاهی بر ساختار نظام بین‌الملل بیانگر این حقیقت است که سیاست خارجی در رویکردی واقع‌گرایانه بر اصول میدان، دیپلماسی و رسانه استوار است. امروز پیش زمینه و پیشتران استکبار و نظام سلطه را بهره‌گیری از ابزار رسانه جهت تاثیر گذاری بر ارا و دیدگاه‌های ملت‌ها، تصمیم گیران و تصمیم سازان تشکیل می‌دهد. در یک جنگ ادراکی نظام سلطه در چارچوبی نرم افزاری برای برهم زدن انسجا‌م‌ها، چند پاره سازی و حتی ناکارامد سازی تجهیزات نظامی یا همان سخت افزارها اقدام می‌کند. کار نرم‌افزاری عبارت است از دروغ‌پردازی، فاصله انداختن بین واقعیت با فکر و تصور افکار عمومی چنانکه وقتی ملتی رو به قوت می‌رود، او تبلیغ می‌کند که شما دارید ضعیف می‌شوید. در شرایطی که خود دارد ضعیف می‌شود، تبلیغ می‌کند که دارد قوی می‌شود.
نمود عینی این جنگ ادراکی را این روزها در استانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ملت ایران می‌توان مشاهده کرد که در ابعاد گسترده‌ای در رسانه‌های غربی اجرا می‌شود. غرب که در طول چند دهه به دلیل اشتباهات محاسباتی و شناخت نداشتن از ایرانیان، نتوانسته اهدافش برای فروپاشی و چند پاره سازی ایران را اجرایی سازد امروز به دروغ پردازی و روایت سازی روی آورده است. به عنوان مثال این روزها رسانه‌های غربی به شدت بر روی موضوعی با عنوان گوادلوپ پردازش می‌کنند. چنانکه آنها ادعا می‌کنند نشست گوادلوپ جلسه‌ای بود که از ۱۴ تا ۱۷ دی ۱۳۵۷، میان رؤسای سران غرب شامل آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان غربی در جزیره گوادلوپ برگزار شد و یکی از موضوعات اصلی آن بررسی وضعیت بحرانی ایران در آن دوران انقلاب اسلامی ملت ایران بود. آنها در یک جنگ ادراکی برآنند تا نمایش و تصویری وارونه از انقلاب را به مخاطب القا نمایند.
تحقیر سازی انقلابیون ایرانی با نسبت دادن انقلاب به خواست غرب و نه مردم ایران  از ابعاد این طراحی است تا نوعی خود تحقیری و سرافکندگی در برابر نظام سلطه را در میان ایرانیان ایجاد نمایند.
همچنین غرب در فضای رسانه‌ای به دنبال القای تعمیق شکاف میان مردم و نظام است در حالی که همزمان ضمن پنهان‌سازی نقش خویش در ایجاد نابسامانی‌های اقتصادی و اجتماعی در ایران، خود را یک ناجی و رهایی بخش معرفی می‌کند در حالی که همزمان برآن است تا با ادعای شبیه بودن دوران کنونی با زمان پهلوی دخالت خود در امور ایران و حتی گزینه نظامی را توجیه نماید. در چارچوب همین دروغ پردازی‌ها و جنگ ادراکی فریبکارانه خط رسانه‌ای شبکه‌های غربی بر این موضوع استوار است که حمله اسرائیل به ایران برای رهایی ایرانیان و حمله به جمهوری اسلامی است و نیات اصلی خویش یعنی کینه شتریشان برای نابودسازی ایران و جبران شکستشان در برابر انقلاب اسلامی ملت ایران را پنهان می‌کنند.
علاوه بر این، غرب در جنگ روایت‌ها و قدرت نمایی پوشالی، با طرح این ادعا که هیچ تغییری در جهان بدون خواست غرب صورت نمی‌گیرد برآن است تا با این حربه به تحقیر‌سازی و تخریب روابط ایران با سایر ارکان مقاومت بپردازند. به عبارتی دیگر غرب برآن است تا از ایران یک الگوی شکست خورده به نمایش گذارد تا زمینه را برای تسلیم سازی سایر ملت‌ها که با الگوگیری از ایران به دنبال استقلال واقعی از نظام سلطه هستند، فراهم سازند.
 این جنگ ادراکی غربی‌ها و قدرت نمایی در حالی صورت می‌گیرد که آنها هیچ اشاره‌ای به این حقیقت نمی‌کنند که همچون آفتاب پرست هر زمان رشته کار از دستشان خارج شده، تغییر جبهه داده‌اند و به متحدانشان خیانت کردند چنانکه در دی ماه 57 به این نتیجه رسیدن که دیگر توان حفظ پهلوی در برابر سیل خروشان ملت بزرگ ایران را ندارند و در نهایت او را کنارش گذاشتند به امید اینکه لیبرال‌ها و غرب گرایان در یک فرایند زمانی بر سر کار بیایند و بار دیگر ایران جولانگاه غرب گردد حال آنکه بیداری ملت ایران این خیال‌پردازی غرب را فرو ریخت.
 این رفتار در مصر نیز تکرار شد چنانکه تا 11 بهمن 2011 آمریکا رسما از مبارک حمایت می کرد ولی با آشکار شدن پیروزی قیام مردم مصر، ناگهان هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا، مبارک را که متحد واشنگتن بود، دیکتاتور خواند و خواستار رفتنش شد. البته در مصر بازی ادراکی غربی‌ها جواب داد و پس از یک سال دولت مرسی که دلبسته وعده‌های غرب شده بود سرنگون و ساختاری مشابه مبارک بر سر کار آمد.
به هر تقدیر می‌توان گفت آنچه از سوی غرب جریان دارد بهره‌گیری از فضای رسانه برای تحقیر سازی، تسلیم سازی و تحمیل زیاده خواهی‌ها به سایر کشورهاست و در این شرایط رسالت اصلی رسانه، شکستن این تصور خیالی از قدرت غرب و تزریق روحیه امید در جامعه برای رسیدن به اهداف و حل مشکلات بدون چشم داشت به غرب می باشد.
 
قاسم غفوری
https://siasatrooz.ir/vdcjhvevhuqethz.fsfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی