سوريه، کشوري که در قلب تحولات منطقه قرار گرفته است و همواره در کنار خود رژيمي جعلي را تحمل کرده که بخشهايي از خاک آن( جولان) را هم تحت اشغال دارد. سوريه، کشوري است که وجودش در آن منطقه خواب خوش را از چشمان رژيم صهيونيستي گرفته است. کشوري که هنگام اشغال لبنان از سوي رژيم صهيونيستي، در کنار مردم و دولت اين کشور ايستاد و حتي پس از خروج نيروهاي اسرائيلي، ارتش خود را در خاک لبنان حفظ کرد تا از آن محافظت کند. سوريه همان کشوري است که در ۸ سال دفاع مقدس، همه طعنهها و زخم زبانهاي کشورهاي عربي را به جان خريد و از ايران در مقابل عراق و متحدان عربي و غربي آن حمايت کرد.
اکنون اين کشور نيازمند حمايت ايران است. اين حمايت ايدئولوژيک است. چرا که اين کشور مقابل رژيمي ايستاده است که با جمهوري اسلامي ايران دشمني دارد، بارها ايران را تهديد به حمله نظامي کرده است، فشارهاي زيادي را به آمريکا وارد کرده که اين اتفاق بيفتد و اکنون براي اجراي هدف پليد خود از سوريه آغاز کرده تا با سرنگوني دولت قانوني سوريه، اين کشور اسلامي را درگير هرج و مرج، درگيريها و جنگ داخلي کند تا توان اين دژ مستحکم مقابل خود را بردارد. آنگاه نوبت به عراق خواهد رسيد و همين سياست در اين کشور دنبال خواهد شد.
ورود نيروهاي تکفيري و سلفي به هر دو کشور و حمايتهاي بيدريغ کشورهاي مرتجع عربي منطقه از آنها، هدفي جز، ساقط کردن دولتها و ملتهاي حامي ايران ندارد. تضعيف جايگاه ايران در منطقه و ضربه به جبهه مقاومت سياستي است که سالهاست براي آن برنامهريزي شده و اکنون به مرحله اجرا گذاشته شده است.
رسالت ايران دراين برهه تاريخي از تحولات منطقه و بينالمللي چيست؟ آيا همراهي با ديگر کشورهاي منطقه از جمله ترکيه، عربستان و ... ميتواند منافع ملي ايران راتامين کند؟
آيا همراهي و همزباني با اتهامهاي واهي که غربيها به دولت سوريه در استفاده از سلاح شيميايي عليه مردم اين کشور وارد ميکنند، جاي شگفتي ندارد؟
هدف آيتالله هاشمي رفسنجاني از بيان چنين ديدگاه و تحليلي چيست؟
تبعات اين مواضع باعث شده است تا در افکار عمومي و رسانههاي خارجي و حتي و در ميان سردمداران کشورهاي منطقه و غربي اين تصور ايجاد شود که جمهوري اسلامي ايران دست از حمايت از سوريه برداشته است.
تحليلها به اين سمت ميرود که اين مواضع و اظهارات سياستي است که دولت يازدهم خواهان آن است، اما چون نميتواند اين سياستها را اعلام کند، شخصيتي که مورد توجه افکار عمومي داخلي و خارجي است و حتي سران ديگر کشورها هم نسبت به سخنان و مواضع او حساس هستند و آن را رصد ميکنند، اين وظيفه را برعهده گرفته است.
در اين شرايط اساسيترين کاري که دولت و دستگاه ديپلماسي کشور ميتواند انجام دهد، پاسخي روشن و قاطع در اين باره است. رئيسجمهور يا وزير خارجه به صراحت اعلام کنند که مواضع جمهوري اسلامي ايران در قبال سوريه روشن و واضح است و حمايت ايران از دولت قانوني سوريه ادامه خواهد يافت. اين سياست و حمايت به خاطر سياستهاي مداخلهجويانه و براندازانه آمريکا و همپيمانانش از سوريه و روابط استراتژيکي و صميمي که ايران و سوريه با هم دارند، ميباشد.
حضرت آيتالله خامنهاي رهبر معظم انقلاب در سفري که بشار اسد چند سال پيش به تهران داشت در ديدار رئيسجمهور سوريه با ايشان گفته بودند جمهوري اسلامي ايران عمق استراتژيک سوريه و در مسائل مختلف پشتيبان دمشق است.
با توجه به اين سخن رهبر معظم انقلاب، تقويت و حمايت از سوريه، لبنان، و انقلابهاي مردمي منطقه به نفع جمهوري اسلامي ايران است يا به ضرر آن؟ فرمانده کل قوا در ديدار رجب طيب اردوغان نخستوزير ترکيه با تاکيد بر اين که ايران قويا با هر طرحي که آمريکاييها در ارتباط با مسائل سوريه مبدع آن باشند مخالف است، تاکيد کردند؛ ايران از سوريه به دليل حمايت از خط مقاومت در برابر رژيم صهيونيستي دفاع خواهد کرد.
اگر براي آمريکا سرنگوني دولت قانوني سوريه حيثيتي شده است، براي جمهوري اسلامي ايران حفظ سوريه امري آرماني است.
اينگونه مسائل مهم و راهبردي را رهبر معظم انقلاب بارها تبيين کردهاند و ديگر مسئولان هم بايد از همين سياست در قبال سوريه تبعيت داشته باشند. اکنون در اين شرايط مسئولان ارشد نظام بايد هماهنگ سخن بگويند و خارج از آن سخن نگويند که تبعات آن اثرات منفي بر کشور خواهد داشت.