۱- جهان اسلام اين روزها در سوگ قربانيان ائتلافي است که براي منافع خود، کشتار در جهان اسلام را تشديد کرده است. جرياني که اختلافافکني در ميان امت اسلامي را راهکار رسيدن به منافعش ميداند، اين روزها در قالب کشتار و قتلعام شيعيان براي نيل به مقصود شوم خود طراحي ميكند. در جنايتي عليه بشريت ارتش نيجريه ماموريت يورش به شيعيان اين کشور را اجرا کرد که ۳۰۰ قرباني بر جاي گذاشت در حالي که جرم اين شيعيان برگزاري مراسم عزاداري براي قربانيان جنايات گروه تروريستي بوکو حرام بوده است.
در پاراچنار پاکستان نيز دهها شيعه مسلمان به دست گروه تروريستي لشگر جنگهوي قتلعام گرديدند. منطقه پاراچنار از سال ۲۰۰۰ تاکنون در محاصره طالبان صحنه قتلعام شيعيان بسياري بوده است كه به دليل سكوت جامعه جهاني اين وضعيت همچنان پا برجاست.
در سوريه مناطق شيعهنشين فوعه و کفريا تحت محاصره تروريستها هستند که به دليل نبود امکانات غذايي و بهداشتي و حملات تروريستها دهها شيعه به شهادت رسيدهاند. جنايات تروريستها در عراق، ليبي و افغانستان، تجاوز گسترده و ددمنشانه سعودي در يمن، زنجيره جنايات ضد بشري رژيم صهيونيستي عليه ملت فلسطين که صدها شهيد و زخمي و هزاران بازداشتي داشته را نيز بايد به درد و رنجهاي جهان اسلام افزود.
آنچه از سوي بسياري از ناظران سياسي مطرح ميشود آن است که ائتلاف صهيونيستي - وهابي که به اهدافش دست نيافته با سياست کشتار و جنايت و تفرقهافکني به دنبال به اصطلاح پنهانسازي و در صورت توان جبران شکستهاي خود ميباشد. شکستهايي که نمود آن را در دستاوردهاي جبهه مقاومت در مبارزه با تروريسم در سوريه و عراق و مقاومت يمنيها در برابر متجاوزان سعودي و پايداري ملت فلسطين در مقابل ارتش تا دندان مسلح صهيونيستي تشکيل ميدهد. حضور ۲۶ ميليون نفر در مراسم اربعين در کربلا را ميتوان حلقه تکميلي شکست سنگين ائتلاف صهيونيستي - وهابي دانست.
۲- جهان اسلام در هفتههاي اخير شاهد تحولات قابل توجه ديگري نيز بوده و آن اقدام ائتلاف صهيونيستي - وهابي عليه شبکههاي رسانههاي جهان اسلام است. رژيم صهيونيستي در کرانه باختري چندين شبکه راديويي و رسانهاي فلسطين را به جرم انتشار اخبار انتفاضه ملت فلسطين با يورش نظاميانش تعطيل نمود. عربست که تحت نفوذ وهابي سعودي قرار دارد نيز حذف المنار و شبکه الميادين را به جرم پوشش اخبار جهان اسلام اجرا کرد تا از شريک صهيونيست خود در جنايت عليه جهان اسلام عقب نماند.
۳- دموکراسي غربي در دو حوزه بيشترين ادعا را سر ميدهد. از يک سو ادعا دارد که به دنبال حق زندگي و آزادي براي همگان هستند و با اين ادعا نيز بسياري از نظاميگريهايي خود در جهان را توجيه ميکنند. از سوي ديگر به آزادي رسانه و آزاديبيان تاکيد دارند. در همين چارچوبها ميتوان به رفتار آمريکا در قبال جمهوري اسلامي ايران اشاره کرد چنانکه کنگره آمريکا با ادعاي حمايت از ساکنان آمريکا به دنبال اجراي قانوني است که براساس آن اتباع ۳۸ کشور که با آمريکا منع رواديد دارند، در صورت آنکه در طول ۵ سال اخير به سوريه، عراق، سوريه و نيز جمهوري اسلامي ايران سفر کرده باشند براي ورود به آمريكا، با محدوديتهاي بسياري مواجه ميشوند. همچنين جانکري وزير امور خارجه آمريکا با صدور بيانيهاي ايرانيها را به نقض حقوق بشر به ويژه در عرصه رسانهاي و آزاديبيان، متهم نموده است. نتيجهگيري نهايي اين رفتارهاي آمريکا را توجيه و حتي افزايش تحريمهاي ضد ايراني تشکيل ميدهد.
۴- غرب در حالي ادعاي دموکراسي و حقوق بشري و آزادي رسانه را سر ميدهد و با همين ادعا نيز پس از حادثه تروريستي پاريس آن نمايش مظلومنمايي را به راه انداخته و با فرانسه ابراز همدردي کرد که در برابر جنايات صورت گرفته در روزهاي اخير عليه مسلمانان در نيجريه، پاراچنار، سوريه، عراق، فلسطين، يمن و... راه سکوت در پيش گرفته است.
از سوي ديگر هيچ واکنشي به تعطيلي رسانهها و شبکههاي خبري فلسطيني توسط صهيونيستها و قطع برنامههاي شبکههاي المنار والميادين توسط عربست سعودي نداشتهاند.
جالب توجه آنکه رسانههاي غربي که ادعاي حمايت از آزاديبيان را سر ميدهند نيز واکنشي به اين سرکوبگري رسانههاي اسلامي نداشتهاند. به عنوان مثال بيبيسي که ديروز در باب محاکمه يک فعال فضاي مجازي در چين به جنجالسازي رسانهاي و حقوق بشري پرداخته در قبال حملات صهيونيستي و سعودي به رسانهها و شبکههاي خبري سکوت کرده و هيچ موضعي نداشتهاند. جالب توجهتر آنکه ساختارهاي اينترنتي و رسانهاي غربي فضاي گستردهاي را به گروههاي تروريستي داده و اين گروهها آزادانه به فعاليت رسانهاي ميپردازند.
مجموع رفتارهاي محافل رسانهاي و سياسي غرب نشان ميدهد که براي آنان آزادي بشريت و آزادي رسانه صرفا يک ابزار براي رسيدن به اهدافشان ميباشد به گونهاي که هر کجا که منافعشان حکم کند ادعاي آزادي بشريت و رسانه را سر ميدهند و در غير اين صورت يا با بيتفاوتي از کنار اين امور ميگذرند و يا اينکه براي منافعشان به بهانهسازيهاي مختلف به حمايت از نقض اين اصول ادعايي خود ميپردازند.
آنچه امروز در مواضع غرب در قبال فجايعي نظير فاجعه كشتار حجاج منا در عربستان، کشتار شيعيان در نيجريه و پاراچنار، جنايات تروريستها در عراق، افغانستان، ليبي، فجايع بشري عربستان در يمن و جنايتهاي گسترده صهيونيستها در فلسطين و نيز ادعاهاي آنان در قبال حقوق بشر و آزادي رسانه در ايران مشاهده ميشود، بيانگر يک اصل اساسي است و آن اينکه غرب نه از دشمني با ايران دست بر ميدارد نه با دشمني با اسلام و تنها يک اصل را در ذهن دارد و آن تامين منافعش ميباشد.
براين اساس ميتوان به صراحت گفت که رويکرد تعاملي با غرب و پذيرش آنچه آنان همگرايي در منطقه مينامند نه تنها دستاوردي براي ايران به همراه ندارد بلکه هزينههاي سنگيني از جمله شريکجرم جنايات آنان شدن را در پي دارد. با توجه به همين اصل است که جمهوري اسلامي تاکيد دارد جز امور هستهاي هيچ مذاکرهاي با غرب از جمله در قبال منطقه حقوق بشر و... نخواهد داشت چراکه غرب حتي به دموکراسي و حقوق بشري ادعايي خود نيز اعتقادي ندارد که واکنش آنان به جنايات صورت گرفته عليه امتهاي اسلامي نمودي آشکار از اين رفتار است. بر اين اساس به عامل وهابي صهيونيستي جنايات مذکور بايد نام کشورهاي بزرگ غربي نظير آمريکا، انگليس و فرانسه را افزود که براي رسيدن به منافعشان به هيچ اصولي حتي اصول ادعايي خود پايبند نميباشند، بويژه اينكه اگر قربانيان مسلمانان باشند.