هنوز چند روزي از بسته شدن پرونده پي.ام.دي يا بهتر بگوييم پرونده ۱۲ سال دروغ پردازي آژانس بينالمللي انرژي اتمي نگذشته بود كه قانونگذاران آمريكايي زنجيرهاي از اقدام را در قبال جمهوري اسلامي ايران در پيش گرفتند.
کنگره آمريکا طرح تحريم سپاه را به بهانه آنچه اقدامات تهديدآميز عليه منافع آمريکا در منطقه ناميده در دستور کار قرار داد. کنگره طرحهاي ديگري را نيز صورت داده که اعمال محدوديت عليه افرادي که در طول ۵ سال اخير به ايران، سودان، عراق و سوريه سفر داشتهاند و نيز اعمال تحريم عليه ايران به دليل آزمايش موشکي عماد از جمله اين رفتارها است.
جالب توجه آنکه آمريکاييها همزمان طرح تحريم بانکهايي که در ارتباط با حزبالله لبنان باشند را نيز مطرح کردهاند که بسياري اين اقدام را بهانهجويي آمريکا براي تحريم ايران عنوان ميکنند. همچنين ۲۲۶ قانونگذار آمريکايي با امضاي سندي اصطلاحاً مشورتي، از ديوان عالي آمريکا خواستهاند فرجامخواهي بانک مرکزي ايران در پرونده برداشت ۱.۷۵ ميليارد دلار از داراييهاي مسدود شده اين بانک را رد کرده و به پرداخت اين مبلغ به «قربانيان بمبگذاري سال ۱۹۸۳ بيروت» و «بمبگذاري برجهاي خبر، در سال ۱۹۹۶ در عربستان» حکم دهد. ايران هرگونه دخالت در انفجار سال ۱۹۸۳ در پايگاه نيروي دريايي آمريکا در بيروت که به مرگ ۲۴۱ سرباز آمريکايي منجر شد را رد کرده است.
اتهامپراکني درباره نقش ايران در بمبگذاري برجهاي خبر هم در حالي مطرح شده که «ويليام پري»، وزير دفاع آمريکا در زمان رياست جمهوري «بيل کلينتون»، در سال ۲۰۰۷ اعلام کرد: به اين نتيجه رسيدهاند که بمبگذاري کار القاعده بوده و نه ايران. در اقدامي ديگر کنگره آمريکا متمم بودجه اين کشور براي کمک به خروج يهوديان و ساير اقليتهاي ديني از ايران که پيشتر با همين هدف عليه شوروي تدوين شده بود، را براي يک سال ديگر تمديد کرد.
از سوي ديگر ۲۵ نماينده مجلس نمايندگان آمريکا تحت رهبري «تاد يانگ» نماينده جمهوريخواهان اينديانا، با امضاي پيشنويس قانوني، تشکيل کميسيوني براي نظارت بر «انحرافات» احتمالي ايران از اجراي برجام را خواستار شدند.
نكته مهم در مصوبات كنگره آن است كه هر دو حزب جمهوريخواه و دموكرات در آن ايفاي نقش كردهاند و حتي بسياري از آنها به امضاي رئيسجمهور آمريكا رسيده است، لذا به صراحت ميتوان گفت كه اين تحركات از سوي ساختار حاكم بر آمريكا شامل كاخ سفيد و كنگره صورت گرفته و ادعاي انتخاباتي بودن و يا درگيري ميان جمهوريخواهان و اوباما امري واهي و فريبكارانه است.
مجموع اين تحرکات ضدايراني در حالي صورت ميگيرد که يک سوال اساسي مطرح است و آن اينکه هدف آمريکا از اين تحرکات چيست به ويژه اينکه محور اين اقدامات را نيز توان دفاعي ايران و نيز مناسبات امنيتي ايران در منطقه تشکيل ميدهد؟ بسياري از ناظران سياسي براين عقيدهاند که آمريکاييها به دنبال اجراي سياست استمرار تحريم و فشار هستند و هر روز نيز بهانهاي جديد براي اين طراحي چينش ميکنند. آمريکاييها بر اين تصورند که اقدامات ايران در حوزه هستهاي از روي ضعف بوده و به دليل چالشهاي اقتصادي به هر خواستهاي تن ميدهند. آمريکاييها با سياست تحريم و تهديد به دنبال استمرار فشارها بر تهران هستند تا شايد بتوانند ايران را به امتيازدهي وادار سازند. نکته مهم آنکه آمريکا با برجستهسازي تهديدات ايران سعي در مقابله با ورود سرمايهگذاران به ايران دارد که خود نوعي تحريم پنهان است.
نكته مهم ديگر در اهداف آمريكاييها را در مواضع ماههاي گذشته سران آمريکا و معدود کشورهاي غربي حامي سياستهايش ميتوان مشاهده کرد و آن تاکيد بر حذف توان موشکي و جايگاه وظرفيتهاي منطقهاي جمهوري اسلامي است. آمريکاييها تاکيد دارند که توان دفاعي ايران که برگرفته از دستاوردهاي بومي ميباشد، تهديدي براي منافع آمريکا در منطقه و رژيم صهيونيستي است به ويژه اينکه مانع آسيبپذيري نظامي ايران گرديده که نتيجه آن تسليم نشدن آن در برابر زيادهخواهيهاي غرب است.
ايران به عنوان الگوي کشوري مستقل و مقتدر در منطقه و صحنه جهاني لقب گرفته که توان دفاعي آن ابعاد جهاني دارد که نمود آن را در مبارزه ناوگان دريايي ايران در آبهاي بينالمللي با دزدان دريايي و نيز توان هوايي ايران در مقابله با يکهتازي هوايي آمريکا و اقدامات مستشاري ايران در عراق و سوريه عليه تروريسم ميتوان مشاهده کرد که حيرت و تقدير جهاني را به همراه داشته است.
وجود متحدان قابل اعتماد نظير حزبالله لبنان در منطقه نيز بر ظرفيتهاي عظيم جمهوري اسلامي در برابر تهديدات آنها افزوده چنانکه بسياري از ناظران سياسي و نظامي تاکيد دارند که وجود مولفههاي منطقهاي مانع اقدام نظامي رژيم صهيونيستي و آمريكا عليه ايران گرديده است. بر اين اساس شاهد هستيم که آمريکاييها پس از فراغت از مسئله هستهاي محور تحرکات خود را به عرصه دفاعي جمهوري اسلامي معطوف ساختهاند.
آنها با تخريب چهره نيروهاي مسلح نزد ملت ايران و حتي فضاسازي بينالمللي عليه توان دفاعي جمهوري اسلامي برآنند تا طرح خود براي خلع سلاح موشکي و حذف دستاوردهاي دفاعي ايران را اجرايي سازند. اين سياست تا بدان جا پيش رفته که آنان ادعا کردهاند ايران با ۲۹ درصد رشد بودجه نظامي رتبه دوم نظامي جهان را در سال ۲۰۱۵ داشته است حال آنکه غرب مبلغ اين بودجه را اعلام نميکند تا دروغپردازياش آشکار نگردد. اسناد نشان ميدهد که رژيم صهيونيستي و عربستان بالاترين خريد تسليحاتي را دارند که عمدتا از آمريکا بوده است.
در مجموع ميتوان گفت سياستي كه آمريکا دنبال ميکند حذف توان دفاعي و موشکي ايران و آسيبپذير ساختن آن در برابر تهديدات است تا در نهايت هدف نهايي خود يعني گزينه نظامي را اجرايي سازند. آمريكا همچنان گزينه نظامي را روي ميز دارد و تنها مولفه بازدارنده توان دفاعي و موشكي جمهوري اسلامي است لذا در گام نخست به دنبال حذف اين توان و متحدان منطقهاي آن و در گام بعد اجراي گزينه نظامي ميباشد.
بسياري از ناظران سياسي بر اين عقيدهاند كه آمريكاييها با اين تصور كه دولتمردان ايران در آستانه انتخابات براي كسب كرسيهاي بيشتر مجلس و جلب نظر مردم جهت حضور در انتخابات نياز به اجراي برجام و رفع حداقل بخشهايي از تحريمها دارند لذا در برابر اقدامات آمريكا سكوت ميكنند، به تشديد فشارها عليه ايران روي آوردهاند؛ حال آنكه تاكيد ملت و دولتمردان جمهوري اسلامي بر پاسخگويي به تحركات خصمانه آمريكا زمينهساز شكست اين طراحي ميشود. طراحي كه در ظاهر كنگره مجري آن است اما روند تحولات نشانگر هماهنگي ميان كنگره و كاخ سفيد براي بهرهگيري از شرايط موجود جهت رسيدن آمريكا به اهداف قديمي ضد ايراني است كه در لابهلاي مصوبات كنگره و البته امضاهاي اوباما پاي اين مصوبات صورت ميگيرد.
به عبارتي صحيحتر كنگره اشتغالي نيابتي از سوي كاخ سفيد عليه جمهوري اسلامي و ملت ايران را در پيش گرفته است كه برخي از آن با عنوان پليس خوب و بد ياد ميكنند. كنگره سياستهاي عملي عليه ايران را طراحي و اجرا ميكند و كاخ سفيد با ادعاي پايبندي بر برجام و برخي رفتارهاي ظاهري نظير نامه كري وزير خارجه آمريكا در باب تعهد كاخ سفيد به برجام به رغم مصوبات و قوانين كنگره و يا بيانيه وي درباره استقبال آمريكا از تبادل اورانيوم غنيسازي شده و كيك زرد ميان ايران و روسيه به عنوان گام مهم اجراي برجام، سياست اهميتزدايي و پنهانسازي تبعات سنگين تحركات ضد ايراني آمريكا، اجرا ميسازد.