غرب آسیا همچنان کانون اصلی تحولات جهانی است. تحولاتی همچون جنایات رژیم صهیونیستی علیه ملت فلسطین و به شهادت رسیدن بیش از ۱۷۰ فلسطینی در طی ۵ ماه انتفاضه و البته زخمی شدن و اسارت هزاران فلسطینی، تجاوز گسترده ائتلاف آمریکایی - سعودی به یمن در طول ۱۰ ماه با بیش از ۷ هزار شهید و دهها هزار زخمی و آواره، مبارزه جبهه مقاومت با تروریسم در عراق و سوریه، گسترش تروریسم در افغانستان در حالی که نیروهای خارجی ۱۴ سال است به بهانه مبارزه با تروریسم اشغال این کشور را رقم زدهاند و... در حالی در راس تحولات غرب آسیا قرار دارد که دستاوردهای اخیر سوریه در مبارزه با تروریسم در صدر این اخبار قرار گرفته است.
ارتش و نیروهای مردمی سوریه با پشتیبانی مقاومت منطقه و روسیه که برای مبارزه با تروریسم در کنار آنان قرار گرفته در روزهای اخیر مناطق مهمی را از تروریستها پاکسازی کردهاند. از جمله این دستاوردهای مهم َآزادی منطقه نبل و الزهرا در حلب است. منطقهای که در طول ۴ سال اخیر تروریستها وحشیانهترین جنایات را علیه ساکنان این مناطق صورت دادهاند. مردمانی از شیعه و سنی که حاضر به همکاری با تروریستها و خیانت به سرزمین خود و نظام سوریه نشدند و درس میهنپرستی را به جهانیان دادند. مردماني كه با وحدت خود نشان دادند ادعاي غرب مبني بر مذهبي و طايفهاي بودن بحران سوريه ادعاي دروغين است و آنچه سوريه را نابود ساخته سلطهگري و زيادهخواهي غرب است كه از ابزار تروريسم براي سلطه بر سوريه و منطقه بهره گرفته است.
آنچه در ورای تحولات مذکور قابل توجه مینماید نوع مواضع مقامات غربی و در راس آن آمریکا در قبال آن است. از جمله در مواضع جان کری وزیر امور خارجه آمریکا چنین مشاهده میشود که روسیه از ادامه حمایت از عملیاتهای ارتش سوریه خودداری کند ، آتش بس در مناطقی که ارتش میخواهد پیشروی کند برقرار شود، آمریکا از مخالفان نظام سوریه حمایت میکند. اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا نیز رسما میگوید آمریکا از حمله نظامی عربستان به سوریه حمایت میکند. سخنگوهای کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا نیز با ادعاهای بشر دوستی علیه ارتش سوریه و عملیات آنها علیه تروریستها موضعگیری میکنند.
جالب توجه آنکه همزمان با عملیات ارتش سوریه و مقاومت علیه تروریستها از یکسو خزانهداری آمریکا تحریمهای جدیدی علیه حزبالله لبنان به عنوان یکی از ارکان مبارزه با تروریسم وضع میکند و از سوی دیگر سران آمریکا همچنان بر تروریست بودن ایران تاکید میکنند. حلقه تکمیلی این تحرکات، مواضع محافل رسانهای آمریکایی است که با جوسازیهای مذهبی و قومی برآن هستند تا دستاوردهای ارتش سوریه را نسلکشی عنوان دارند و حتی اقدام جهانی علیه سوریه را توجیه نمایند.
برآیند آنچه در رفتار محافل رسانهای و سیاسی آمریکا به دست میآید آن است که آمریکاییها از یکسو همچنان بر گسترش و توسعه تروریسم در سوریه و منطقه اصرار دارند که خشم آنان از آزادسازی شهرهای استراتژیک «نبل و الزهرا» توسط ارتش سوریه از تروریستها گواهی بر این مسئله است.
از سوی دیگر آمریکا بر حمایت از سعودی با آن پرونده سیاه و ضد بشری در منطقه، مبنی بر اقدام نظامی در سوریه حمایت میکند.
مجموع این رفتارها در حالی صورت میگیرد که یک وجه اشتراک میان تروریستها و سعودی وجود دارد و آن همسو بودن آنان با رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران و امنیت منطقه و جهان اسلام است.
با توجه به این حقایق یک نتیجه حاصل میشود و آن ادامه دشمنی آمریکا با ملت ایران و نظام اسلامی است که در قالب حمایت از ادامه بحران در سوریه و بحران سازیهای رژیم سعودی صورت میگیرد. آمریکاییها با ادعای رویکرد به ایران در قالب برجام و حتی اعلام رضایت از روابط اقتصادی اروپا با ایرانیان در حالی به دنبال بزک چهره خود هستند که در عمل به سیاستهای ضد ایرانی گذشته خود ادامه میدهند. نکته بسیار مهم در مواضع آمریکاییها در قبال دستاوردهای اخیر ارتش سوریه، اصرار آنها بر حمایت از بحران سازان در منطقه یعنی گروههای تروریستی و رژیم سعودی است. این رفتارهای آمریکاییها بیانگر یک حقیقت است و آن اینکه آمریکا خود بخشی از بحران منطقه است نه راه حل آن.
بر این اساس به صراحت میتوان گفت که ادعای آمریکاییها مبنی بر آمادگی برای مذاکره با ایران جهت حل بحرانهای منطقه صرفا یک فریب و دروغ است که در ورای آن به دنبال بهره گیری از ایران برای احیای جایگاه خود در منطقه هستند. آمریکاییها به خوبی از جایگاه ایران در منطقه آگاهند لذا برآنند تا از ظرفیتهای آن برای جلب رضایت ملتهای منطقه برای پذیرش ادامه حضور آمریکا در منطقه بهرهگیرند. آمریکا که نتوانسته از گروههای تروریستی برای رسیدن به مقصود بهره گیرد اکنون سیاست راهبرد دیپلماتیک را در پیش گرفته که محور آن را نیز گرفتار سازی ایران در بازی خود در منطقه تشکیل میدهد.
ادعاهای آمریکاییها مبنی بر معرفی ایران به عنوان عامل بحران منطقه و به زعم آنان حامی تروریسم نیز برای تحریک ایران جهت پذیرش طراحی آمریکا برای چیده شدن میز مذاکره منطقهای بر اساس خواست و منافع آمریکاست.
به هر تقدیر آنچه در ورای تحولات اخیر سوریه به خوبی مشاهده میشود پاک شدن دوباره بزکها و آرایشهای آمریکایی است كه در ماههاي اخير بويژه پس از اجرايي شدن برجام برآن بوده تا چهرهاي مثبت از خود در قبال ملت ايران به نمايش گذارد. به عبارتي ديگر تحولات سوريه مهر تاييد ديگري بر اين مهم بود كه آمريكا هرگز تغيير نخواهد كرد و همواره همان شيطان بزرگ است كه براي رسيدن به اهدافش تغيير چهره ميدهد اما در نهايت به ذات نهايي خود يعني سلطه بر كشورها باز ميگردد.