غرب آسیا این روزها کانون تحولات جدیدی گردیده که بعضا بوی جنگ از آن به مشام میرسد. محور این تحولات را نیز مواضع برخی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای در باب گزینه نظامی در سوریه تشکیل میدهد. در حالي كه عربستان تاكنون ميلياردها دلار صرف جمعآوري تروريستها براي ويران سازي و نابودي سوريه هزينه كرده، الجبیر وزیر خارجه ناپخته و خام سعودی در سخنان متعددی از آمادگی سعودی برای عملیات زمینی در سوریه خبر داده است. سران ترکیه نیز آمادگی خود را برای اجرای چنین گزینهای اعلام و حتی منابع خبری از اعزام ۲۰ فروند جنگنده سعودی به پایگاه اینجرلیگ ترکیه خبر دادهاند. برخی دیگر از کشورهای عربی از جمله امارات و اردن نیز چنین ادعاهایی داشتهاند. جالب توجه آنکه آمریکاییها از جمله کری وزیر خارجه و اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا نیز از این اقدام حمایت کردهاند هر چند که در نشست امنیتی مونیخ ادعای اولویت بودن راهکار سیاسی را مطرح کردهاند.
مجموع این تحرکات در لوای نام مبارزه با تروریسم و تحت ائتلاف آمریکایی به اصطلاح مبارزه با تروریسم در حالی صورت میگیرد که چند سوال مطرح میباشد از جمله:
- چرا کشورهای مذکور در مقطع کنونی به مبارزه با تروریسم آن هم در قالب عملیات زمینی روی آوردهاند حال آنکه در طول ۵ سال گذشته هیچ اقدامی علیه تروریسم نداشته و پرونده آنان سراسر حمایت از تروریسم بوده است؟
- چرا محور عملیات ادعایی علیه تروریسم در سوریه، عربستانی گردیده که پروندهای سراسر جنایت و کشتار دارد که جنایت آن در یمن در طول ۱۰ ماه اخیر سندی بر این امر است؟
- چرا آمریکایی که ادعای رویکرد به راهکار سیاسی در قبال سوریه را سر میدهد به حمایت از طراحی ادعایی سعودی مبنی بر گزینه نظامی مستقیم علیه سوریه پرداخته است؟
- چرا عملیات از خاک ترکیه صورت میگیرد حال آنکه با توجه به روابط حسنه عربستان با اردن و مرزهای آن با سوریه، سعودی میتوانست آن را محور برنامه خود قرار دهد؟
- چرا محافل رسانهای و سیاسی عربی و غربی تلاش دارند تا اقدام سعودی را علیه مداخله ایران در امور کشورهای عربی و منطقه عنوان دارند چنانکه در کنار ادعاهای ضد ایرانی وزیر خارجه بیتجربه و خام سعودی، رسانههای غربی و عربی محور پردازش خبری خود را به تقابل سعودی با ایران در سوریه عنوان میدارند؟
- چرا همزمان دستگاههای اطلاعاتی آمریکا خطر استفاده تروریستها از سلاح شیمیایی را مطرح میسازند در حالی که در طول ۵ سال گذشته به رغم اسناد قطعی درباره استفاده تروریستها از این سلاحها علیه ارتش و مردم سوریه، آن را انکار میکردند؟
- چرا کشورهای غربی و عربی همزمان با ادعای رویکرد به گزینه عملیات نظامی مستقیم در سوریه، فضاسازی سنگین رسانهای علیه روسیه ایجاد کرده و از یکسو چنان وانمود میکنند که تمام تحرکات نظامی در سوریه از جانب روسیه صورت میگیرد و از سوی دیگر این کشور را به کشتار مردم و برهم زدن روند سیاسی متهم میسازند؟
مجموع این پرسشها نشانگر این است که تحرکات جدید در قبال سوریه در چارچوب زنجیرهای از اهداف طراحی شده که در لوای نام مبارزه با تروریسم و برقراری امنیت در منطقه صورت میگیرد. در تحلیل این رفتارها مروری بر آنچه در منطقه میگذرد امری قابل توجه است.
در حوزه میدانی سوریه، ارتش با کمک مقاومت منطقه و روسیه توانسته مناطق بسیاری را از تروریستها پاکسازی نماید که آزاد سازی مناطقی همچون «نبل و الزهرا » در حلب و مناطق استراتژیک در درعا، حومه دمشق، لاذقیه و... نمودی از آن است. گزارشها نشانگر تزلزل شدید تروریستها و پیشروی گسترده ارتش سوریه در آزاد سازی مناطق اشغالی است که البته با حمایت گسترده مردمی همراه است. نکته مهم در این روند آن است که از یکسو روسیه با قرار گرفتن در کنار مقاومت در مبارزه با تروریسم توانسته جایگاه جهانی مطلوبی کسب نماید و از سوی دیگر اقدامات گسترده و تاثیرگذار ایران در مبارزه با تروریسم در قالب حضور مستشاری در سوریه و عراق، ادعاهای غرب مبنی بر تهدید جهانی بودن جمهوری اسلامی را باطل ساخته و جهانیان ایران را ناجی و آمریکا و متحدانش را دشمن بشریت میدانند.
در حوزه منطقهای نیز چند تحول مهم مشاهده میشود. سعودی به رغم میلیاردها دلار هزینه و حمایت از تروریستها نتوانسته به جاه طلبی منطقهای خود دست یابد و حتی در جنگ یمن نیز که تمام قد وارد گردید با شکست مواجه شده است. نکته مهم آنکه جهانیان سعودی را هم ردیف رژیم صهیونیستی تهدید اول برای امنیت منطقه میدانند و خواستار مقابله با آن هستند.
سران ترکیه نیز این روزها دورانی سخت را سپری میکنند از یکسو در عرصه داخلی جایگاه مردمی خود را از دست دادهاند بویژه اینکه برخلاف خواست مردم به نزدیکی با آمریکا، رژیم صهیونیستی و سعودی به عنوان جنایتکاران علیه بشریت روی آوردهاند. از سوی دیگر در حوزه منطقهای از جمله در عراق و سوریه به اهداف خود دست نیافتهاند در حالی که افکار عمومی نیز نگاهی منفی به سران این کشور به دلیل حمایت آنان از تروریسم و بحران سازی در منطقه پیدا کردهاند.
سران آمریکا نیز این روزها حال و روز مناسبی ندارند. در عرصه داخلی مبارزات انتخاباتی در حالی آغاز گردیده که همحزبیهای اوباما رئیسجمهور آمریکا در حزب دموکرات به شدت نیازمند جلب نظر لابیهای عربی و صهیونیستی برای کسب آرا و البته هزینههای تبلیغات انتخاباتی هستند. در صحنه جهانی نیز آمریکا از یکسو نتوانسته رقیب دیرینه خود، روسیه را از میدان به در کند و هر روز بر محبوبیت مسکو نزد افکار عمومی به دلیل حمایت از سوریه افزوده میشود و از سوی دیگر طراحی آمریکا برای تسلیمسازی ایران در معادلات منطقه ناکام مانده و طراحی واشنگتن برای گرفتارسازی ایران در بازی منطقهایاش براساس منافع و اهداف آمریکا ناکام مانده است.
نکته مهم دیگر در باب آمریکا آنکه جهانیان این کشور را محور بحرانهای جهانی و بسیاری از جنگهای جاری در جهان میدانند که در کنار ویرانی بسیاری از کشورها میلیونها آواره برجای گذاشته که بحران پناهجویان پشت درهای اروپا نمودی از آن است. نشست امنیتی مونیخ در حالی این روزها برگزار شد که از مطالبات جهانی را بررسی پرونده سیاه آمریکا در ایجاد و حمایت از تروریسم و نیز آواره شدن میلیونها انسان بیگناه تشکیل میداد.
در کنار کشورهایی مانند آمریکا، ترکیه و سعودی یک نکتنه مهم وضعیت بحرانی رژیم صهیونیستی است که از یکسو با چالشهای گسترده سیاسی در درون مواجه است و از سوی دیگر ۵ ماه انتفاضه فلسطینیها هزینههای سنگینی را بر این رژیم وارد ساخته است. در عرصه جهانی نیز این رژیم با تحریمهای سنگینی مواجه شده چنانکه حتی متحدان اروپایی این رژیم نیز بر اعمال تحریمهای اقتصادی علیه آن تاکید دارند. سابقه صهیونیستها نشان میدهد آنان هر زمان که با بحرانهای گستردهای مواجه میشوند با بحرانسازی در منطقه به پنهانسازی بحرانهای خود و تغییر معادلات میپردازند که حادثه ۱۱ سپتامبر نمودی از این رفتارهاست.
با توجه به آنچه از شرایط جاری در صحنه منطقهای و جهانی ذکر شد تحرکات آمریکا برای سوق دادن ترکیه و عربستان به اجرای تجاوز زمینی به سوریه را در چند بعد میتوان مورد ارزیابی قرار داد.
بخش مهمی از این تحرکات در قالب حمایت از تروریستها صورت میگیرد. تروریستها که به عنوان پیاده نظام آمریکا در منطقه عمل میکنند در برابر ارتش سوریه با شکستهای سنگینی مواجه شده و عملا ساختار آنان فروپاشیده است. این سناریو مطرح است که ترکیه و سعودی به عنوان پیش قراول با حمایتهای امریکا با تحرک نظامی مستقیم در سوریه و حتی اشغال برخی مناطق نظیر رقه با موقعیت نزدیک به حلب به دنبال حفظ تروریستها با هدف استمرار بحران در سوریه باشند. ادعای آمریکاییها مبنی بر استفاده تروریستها از سلاح شیمیایی یکی از بهانههای این لشگر کشی ارزیابی میگردد. غرب چنان القا ميسازد كه در صف اول مبارزه با تروريسم قرار دارد و سوريه يكي از اين محورهاست چنانكه در كنار برخي تحركات ديپلماتيك در حاشيه نشست مونيخ، نشستهايي همچون نشست ائتلاف مبارزه با تروريسم و نيز نشست وزراي دفاع ناتو برگزار شد. نكته مهم آن است كه آمریکا و متحدانش اين حقيقت را پنهان ساخته كه ايجادكننده و تقويتكننده تروريسم خود غرب بوده كه نتيجه آن ويراني منطقه و گسترش تروريسم در سراسر جهان بوده است. جالب توجه آنکه سعودی نقشی مهم در این عرصه ایفا میکند و با ادعای ورود نظامی به سوریه برای مقابله با ایران، بازی آمریکا برای طایفهای و مذهبی نشان دادن بحرانهای منطقه را اجرا میسازد. آمریکا با القاي درگیری شیعه و سنی در منطقه عملا نقش بحرانساز خود را پنهان و حتی با ادعای رویکرد سیاسی ژست ناجی بودن به خود میگیرد.
نکته مهم دیگر آنکه كشورهاي غربي براي اهميتزدايي از نقش ارتش سوريه و مقاومت در مبارزه با تروريسم محور تحركات خود را بر عملياتهاي روسيه در سوريه آن هم از زاويه منفي قرار داد. طراحي غرب چنان بوده تا از يكسو از جايگاه ارتش سوريه و مقاومت در برقراري امنيت جهاني بكاهد و از سوي ديگر با ايجاد فضايي منفي عليه روسيه، افكار عمومي جهان را عليه مسكو تحريك نمايد. به عبارتي غرب همزمان به دنبال خدشهدار ساختن جايگاه ارتش سوريه، مقاومت منطقه و روسيه نزد افكار عمومي جهان بوده است.
در باب برجستهسازی نام ایران به عنوان عامل تجاوز زمینی ترکیه و عربستان به سوریه نیز محور اصلی اهمیتزدایی از نقش ایران در مبارزه با تروریسم و تغییر وضعیت آن از ناجی بشریت به تهدید امنیت جهانی است. به عبارتی آمریکا با استفاده از متحدان منطقهای خود بار دیگر فضای ایرانهراسی را ایجاد کرده تا در لوای آن از یکسو به توجیه رفتارهای ضد ایرانی خود بپردازد و از سوی دیگر با ایرانهراسی و ترساندن کشورها از آن، ابعاد پنهانی از تحریم علیه ایران را اجرايی سازد. جالب توجه به آنكه آمریکا با دادن نقش محوری به ترکیه و عربستان در آنچه اقدام نظامی مستقیم در سوریه علیه تروریسم مینامد به دنبال پنهانسازی پرونده سیاه این کشور در عرصه منطقهای و جهانی است.
آنچه آمریکا در ورای تحرکات ضد ایرانی و ضد روسی خود پیگیری میکند، سوق دادن این کشورها به دوری از سوریه و پذیرش زیادهخواهی واشنگتن برای سرنگونی نظام مردمی سوریه و تشکیل ساختاری براساس منافع آمریکاست. لازم به ذکر است به رغم تمام تحرکات آمریکا و متحدانش ایستادگی ایران و روسیه در نشست مونیخ مبنی بر اصل مبارزه با تروریسم و عدم دخالت کشورها در تعیین سرنوشت مردم سوریه این طراحی را با ناکامی همراه ساخت.
در جمع بندی نهایی از آنچه ذکر شد میتوان گفت که تحرکات و ادعاهای سعودی و ترکیه مبنی بر گزینه نظامی مستقیم در قبال سوریه، طرحی آمریکایی است که آنان صرفا مجریان آن میباشند كه هدف نهايي آن نيز ادامه بحران در سوريه، پنهانسازي بحرانهاي آمريكا، سعودي، تركيه و صهيونيستها است. نکته مهم آنکه ورود مستقیم این کشورها با پشتیبانی آمریکا به سناریوی تجاوز مستقیم به سوریه، نه برگرفته از قدرت و توان آنان بلکه برآمده از زنجیره شکستهای داخلی و منطقهای آنان بویژه شکستهای سنگین تروریستها به عنوان پیاده نظام آنان در برابر ارتش سوریه، جبهه مقاومت و روسیه است. شکستهایی که با هوچیگری و برجستهسازی گزینه نظامی مستقیم به دنبال پنهانسازی آن میباشند.
در این میان سکوت و رفتار سوال برانگیز سازمان ملل جای تامل بسیار دارد چراکه اجرای تجاوز به خاک سوریه از سوی هر کشوری که باشد زیر پا نهادن تمام قوانین جهانی و نقض حریم یک کشور عضو سازمان ملل است و این نهاد جهانی باید به مقابله با آن بپردازد چراکه سکوت در برابر چنین تجاوزی عرفی خطرناک را در صحنه جهانی ایجاد میکند که میتواند زمینهساز جنگ جهانی سوم و قتلعام دهها میلیون نفر شود.