در دنیای امروز که بیش از ۲۰۰ کشور کوچک و بزرگ آن را تشکیل دادهاند هر روز انتخاباتهای بیشماری برگزار میشود. این روزها ملت ایران در حالی خود را برای حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری در ۷ اسفند آماده میسازند که چگونگی برگزاری، میزان مشارکت مردمی و نتایج انتخابات از هفتهها قبل کانون توجه محافل رسانهای و سیاسی جهان قرار گرفته است. با توجه به اینکه مسئله انتخابات یک امر داخلی برای کشورهاست، این رویکردها نشانگر نقش و جایگاه جمهوری اسلامی و تاثیر گذرای آن بر نظام بینالملل است.
اهمیت و جایگاه ایران در صحنه جهانی چنان است که یکی از محورهای اصلی مواضع بزرگان عرصه سیاست برای کسب رای یا حامیان مالی و سیاسی را مواضع آنان در قبال جمهوری اسلامی ایران تشکیل میدهد که نمود عینی آنرا در روند انتخابات آمریکا میتوان مشاهده کرد. نامزدها از هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات از محورهای اصلی برنامههای خود در صورت پیروزی در انتخابات را به چگونگي برخورد با ایران اختصاص دادهاند. بر این اساس به صراحت میتوان نتیجه گرفت که ادعای غرب مبنی بر انزوای جهانی ایران یک ادعای واهی و دروغین است چرا که اگر جمهوری اسلامی در معادلات جهانی تاثیرگذار نبود از یک سو از محورهای اصلی مبارزات انتخاباتی در قدرتهای بزرگ از جمله آمریکا نميشد و از سوی دیگر در زمان برگزاری انتخابات در ایران توجه جهانی به آن معطوف نمیگردید و محافل رسانهای و سیاسی جهان به موضعگیری و پردازش گسترده در قبال آن اقدام نمیکردند. در کنار این نکته مهم و کلیدی این روزها در محافل رسانهای غرب گزارشاتی مبنی بر توجه ویژه سران آمریکا به انتخابات آتی ایران مشاهده ميشود. به عنوان نمونه پایگاه آمریکایی پولیتیکو در گزارشی درباره انتخابات هفتم اسفند مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان نوشت: «انتخابات ایران، شرطبندی و قمار آمریکا روی توافق هستهای را به آزمون میگذارد».
در گزارش این آمده است: «در حالی که ایرانیها این هفته به صندوقهای رای رجوع میکنند، رئیسجمهور باراک اوباما و مشاورانش مشتاقانه در حال توجه به این موضوع هستند. نتایج انتخابات میتواند سیگنالی مبنی بر این باشد که همزمان با اینکه ایران به مفاد توافق هستهای بحثانگیز پایبند است و به تعامل با آمریکا ادامه میدهد، آیا نیروهای میانهرو در این کشور اسلامی در حال رشد و گسترش هستند یا نه».
حال این سوال مطرح میشود که منظور آمریکا و شخص اوباما از میانه رو کیست و با این واژهسازی چه اهدافی را پیگیری میکند؟
مروري بر رفتارهای اتاق فکرهای آمریکایی نشان میدهد که اصل دو قطبی سازی جامعه ایران از ارکان اصلی سیاستهای آمریکا را تشکیل میدهد. بر اساس این طراحی جامعه هدف به دو بخش تقسیم و با ایجاد شکاف میان آنها در نهایت وحدت و انسجام ملی جامعه هدف را از میان برده تا زمینه ساز تسلیم شدن آنان در برابر خواستههای غرب گردند. روندی که به عینه در تحولات سالهای اخیر کشورهای عربی غرب آسیا و شمال آفریقا از جمله در مصر، تونس و لیبی و حتی در کشورهای آمریکای لاتین در دهه ۱۹۷۰ و از جمله در حوزه بالکان نظیر گرجستان و اوکراین طی سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ میتوان مشاهده کرد.
حال اين سوال مطرح است كه ميانه رو از نظر آمريكا كيست و چه شاخصههايي را براي آن مطرح ميسازد؟ هژموني آمريكايي در يك جمله خلاصه ميشود و آن اينكه تمام كشورها زير سلطه و حاكميت آمريكا هستند و هرآنچه بخواهند در قبال آنها انجام ميدهد و هر آنچه بخواهد ديگران بايد انجام دهند. آنچه به عنوان ميانه رو معرفي ميشود را در ميان كشورهاي عربي نظير عربستان، قطر، امارات، بحرين و.... ميتوان مشاهده كرد كه حاكماني دست نشانده و مطيع غرب بر آنها حاكم هستند و ملتها هيچ نقشي در تعيين سرنوشت خود ندارند.
بر اساس تفكر آمريكايي هر تفكري كه ماهيت انقلابي و ضد ارزشهاي هژموني آمريكايي داشته باشد به عنوان افراطي و تندرو معرفي و حذف آن به اركان سياست خارجي آمريكا مبدل ميشود. جالب توجه آنكه آمريكاييها به اين مقابله جنبه جهاني داده و چنان ادعا ميكنند كه جامعه جهاني خواستار حذف چنين تفكري است.
محافل رسانهاي و سياسي آمريكا در حالي در قبال انتخابات ايران بر رويكرد به ميانهرو و اميد به پيروزي آنها تاكيد ميكنند كه برآنند تا سياستمداران و مردم را در اشتباه محاسباتي گرفتار سازند. اين رويكرد در دو محور صورت ميگيرد. نخست در قبال سياستمداران است كه در چارچوب سوق دادن آنان به بيان شعارهاي و رويكردهاي غرب پسند به جاي رويكرد به ارزشهاي انقلاب اسلامي صورت ميگيرد. آمريكاييها چنان القا ميسازند كه بيان چنين تفكراتي با اقبال و حمايت جهاني برخوردار است كه ميتواند تثبيت كننده جايگاه و قدرت مطرحكنندگان چنين تفكراتي باشد.
دوم سوق دادن مردم به سمت راي دادن به بيانكنندگان چنين تفكراتي است. فضاي رسانهاي غرب چنان است كه ادعا دارند افرادي كه به دنبال تعامل با جهان و نزديكي با غرب هستند ميتوانند حلال مشكلات اقتصادي و ايجاد كننده جايگاه جهاني براي ايران باشند.