آنگونه که سازمان بهداشت جهانی تعریف می کند یکی از مهارت های زندگی داشتن تفکر نقادانه است مردم ایران با پیشینه ی تاریخی درخشان خود همیشه دارای این جنس از نگرش بوده اند و همین مؤلفه موجب شده است تا ملتی پویا و رو به جلو باشند ، مهارتی که دین مبین اسلام نیز در قالب فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر آن را در ارکان خود لحاظ کرده است.
اسلام این واجب شرعی را حقی دو طرفه می داند، یعنی حقی از حاکم بر مردم و از مردم بر حاکم.
امام علی (علیه السلام) در خطبه ۳۴ نهج البلاغه ی شریف می فرمایند :« اى مردم، مرا بر شما حقى است و شما را بر من حقى. حقى كه شما به گردن من داريد، اندرز دادن و نيكخواهى شماست و غنايم را بتمامى، ميان شما تقسيم كردن و تعليم دادن شماست تا جاهل نمانيد و تأديب شماست تا بياموزيد. حقى كه من به گردن شما دارم، بايد كه در بيعت وفادار باشيد و در روياروى و پشت سر نيكخواه من باشيد و چون فرا مى خوانمتان به من پاسخ دهيد و چون فرمان مى دهم فرمان بريد.» آنچه در عبارت بالا با عنوان نیکخواهی می بینیم همان امر به نیکی کردن و سخن گفتن متقابل است یعنی مردم باید حاکم را امر به نیکی کنند که این کار خیر خواستن برای اوست و حاکم نیز باید نسبت به مردم اینگونه باشد.
امام علی (ع) مالک اشتر را اینگونه امر می کند: « و بر رعیت همچون حیوان درنده مباش که خوردن آنان را غنیمت دانی» و در بندی دیگر می فرماید :« مقداری از وقت خود را برای صاحبان حاجت اختصاص داده و برای آنها بار عام بده، در اين مجلس برای خدا، فروتنی را اختيار کن و لشکريان و خدم و حشم و دربان و نگهبان را از اطراف اينان دور کن تا سخنگويانشان بتوانند با تو صحبت کنند، و هيبت مجلس آنها را نگيرد و به لکنت زبان گرفتار نشوند. از رسول خدا شنيدم که ميگفت: هيچ ملتي به پاکي نرسد و نيکويی نگيرد مگر اينکه به درجهای رسد که بتواند حق ناتوان را از توانا بي ترس و بيم بستاند.»
پس سخن گفتن با حاکم چه در راستای احقاق حق و چه در راستای خیر خواهی مورد قبول و تاکید اسلام است و ایرانیان نیز بخاطر هوش وراثتی خود دارای فکر نقاد و خلاق هستند، ولی نکتهای که در این میان مغفول مانده است عدم توجه به پایه ی انتقاد که همان آگاهی است، می باشد. یعنی ما به دلیل پایین بودن سرانه مطالعه در مواردی منتقد می شویم که انتقادهایمان بیشتر رنگ شایعه به خود می گیرد.
انتقاد کردن بیش از فکر نقاد و خلاق نیازمند گستره ی اطلاعات است و از جایی که ما بیشتر علاقه به انتقاد کردن داریم تا مهارت آن، موجب می شویم تا جو متشنج شده و اختلافات گسترده شود و در این میان شایعه موجب آسیب دیدن بخشی میشود که ما از او انتقاد ناصحیح نمودهایم و از سویی دیگر سخنانمان دارای اثر بخشی بر روی قشر تصمیم ساز و تصمیم گیر نداشته باشد .
به بیانی دیگر انتقاد کردن حقی مشروع است و از سویی نیز موهبتی الهی است زیرا ذهن خلاق در اختیار همگان قرار نگرفته است ولی وقتی انتقاد کننده مبنای اصلی انتقاد که همان آگاهی لازم است، نداشته باشد بیش از اینکه موجب حل مسائل شود منجر به از کارافتادن سلاح نقد برای اصلاح امور میشود.
نویسنده: فرهاد ملاامینی - دبیر مجمع پیروان مهدی موعود(عج)