تبلیغات انتخابات مجلس دوازدهم 8 صبح پنجشنبه 10 اسفند ماه پس از تلاش شبانه روزی نامزدها و هواداران آنها به پایان میرسد.
این روزها در هر محفلی از جمعهای خانوادگی گرفته تا محل کار و گعدههای سیاسی همه جا حرف اول از انتخابات است. بر اساس نظر فردی آحاد جمعیت موضوع مشارکت و یا مشارکت نکردن، رأی دادن یا رأی ندادن مهمترین موضوع این دورهمیهاست!
در این نشستها هر کسی از ظن خود نظری میدهد و حرفی میزند و بازار اظهار نظرها هم داغ میشود. در شهرستانها به لحاظ مسائل قومیتی و طایفهای شرایط با تهران بسیار تفاوتهای اساسی دارد و در آنجا همیشه میزان مشارکت بالاتر از تهران بوده است. در سالهای پس از انقلاب، یک دیدگاه و نظر غلط در بین مسئولین، سیاسیون، تصمیم گیران و حتی شهروندان تهرانی شکل گرفته و نهادینه هم شده است که ،«ایران یعنی تهران و تهران هم ونک به بالا!»
این نوع نگاه از بد حادثه در بسیاری از تصمیم گیریها و تصمیم سازیها دخالت مستقیم دارد و تهران برای جماعت مثلا مسئول و مدیر، شده یک «معیار و شاغول»، در حالی که به زعم اینجانب تهران چیزی جز یک «ابر روستا» بیشتر نیست! و نباید همه چیز را در تهران خلاصه کرد.
این را گفتیم که برسیم به این موضوع که تبلیغات و نوع حضور مردم طی یکماه گذشته با تهران و تهرانیها تفاوت اساسی دارد و قابل قیاس نیست. در شهرستانها و شهرها مردم به دنبال «لیست» نیستند، مردم به دنبال مرجعیت یک یا چند گروه سیاسی نیستند که برایشان تعیین تکلیف بکنند به چه کسانی رأی بدهید یا ندهید؟!
در شهرستانها ملاکها و معیارهای مردم و رأی دهندگان بسیار متفاوت تر از تهران است، چرا که در تهران به لحاظ گستردگی و به لحاظ تنوع کاندیداها ممکن است نداشتن شناخت برای مردم حاصل شود اما در شهرستانها تقریبا ۹۰ درصد نامزدها برای مردم کاملا و از همه نظر شناخته شده هستند و لذا می بینیم در آنجا به همین دلیل میزان مشارکت بالاتر است و مردم بیشتر شوق و ذوق حضور پای صندوقهای رأی دارند تا تهران. لذا اکثر سیاسیون و تحلیگران به دلیل همین نبود شناخت از شرایط شهرستانها، در تحلیلهایشان دچار اشتباه میشوند.
مخلص کلام اینکه آقایان و خانمها،«ایران فقط تهران نیست، تهران بخش کوچکی از ایران است» و بدانید که شهرستانها تعیین کننده ۲۶۰ نفر از نمایندگان مجلس هستند و تهران فقط ۳۰ نفر.
حال خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل!
این روزها در هر محفلی از جمعهای خانوادگی گرفته تا محل کار و گعدههای سیاسی همه جا حرف اول از انتخابات است. بر اساس نظر فردی آحاد جمعیت موضوع مشارکت و یا مشارکت نکردن، رأی دادن یا رأی ندادن مهمترین موضوع این دورهمیهاست!
در این نشستها هر کسی از ظن خود نظری میدهد و حرفی میزند و بازار اظهار نظرها هم داغ میشود. در شهرستانها به لحاظ مسائل قومیتی و طایفهای شرایط با تهران بسیار تفاوتهای اساسی دارد و در آنجا همیشه میزان مشارکت بالاتر از تهران بوده است. در سالهای پس از انقلاب، یک دیدگاه و نظر غلط در بین مسئولین، سیاسیون، تصمیم گیران و حتی شهروندان تهرانی شکل گرفته و نهادینه هم شده است که ،«ایران یعنی تهران و تهران هم ونک به بالا!»
این نوع نگاه از بد حادثه در بسیاری از تصمیم گیریها و تصمیم سازیها دخالت مستقیم دارد و تهران برای جماعت مثلا مسئول و مدیر، شده یک «معیار و شاغول»، در حالی که به زعم اینجانب تهران چیزی جز یک «ابر روستا» بیشتر نیست! و نباید همه چیز را در تهران خلاصه کرد.
این را گفتیم که برسیم به این موضوع که تبلیغات و نوع حضور مردم طی یکماه گذشته با تهران و تهرانیها تفاوت اساسی دارد و قابل قیاس نیست. در شهرستانها و شهرها مردم به دنبال «لیست» نیستند، مردم به دنبال مرجعیت یک یا چند گروه سیاسی نیستند که برایشان تعیین تکلیف بکنند به چه کسانی رأی بدهید یا ندهید؟!
در شهرستانها ملاکها و معیارهای مردم و رأی دهندگان بسیار متفاوت تر از تهران است، چرا که در تهران به لحاظ گستردگی و به لحاظ تنوع کاندیداها ممکن است نداشتن شناخت برای مردم حاصل شود اما در شهرستانها تقریبا ۹۰ درصد نامزدها برای مردم کاملا و از همه نظر شناخته شده هستند و لذا می بینیم در آنجا به همین دلیل میزان مشارکت بالاتر است و مردم بیشتر شوق و ذوق حضور پای صندوقهای رأی دارند تا تهران. لذا اکثر سیاسیون و تحلیگران به دلیل همین نبود شناخت از شرایط شهرستانها، در تحلیلهایشان دچار اشتباه میشوند.
مخلص کلام اینکه آقایان و خانمها،«ایران فقط تهران نیست، تهران بخش کوچکی از ایران است» و بدانید که شهرستانها تعیین کننده ۲۶۰ نفر از نمایندگان مجلس هستند و تهران فقط ۳۰ نفر.
حال خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل!
فرهاد خادمی