زهی تأسف از آن که 75 سال است مافیایی مرموز و کارکشته تحت عنوان مغالطه آمیز ملل متحد به پشتوانه معدود سرزمینهای استعمارگر درست همزمان با استیلای صهیونیسم بر سرزمین بیت المقدس از نطفه جنگهای اول و دوم جهانی خارج شد تا در تمامی این سالها با چراغ خاموش اقتصاد دنیا را متزلزل کند و در سیطره این قوم نفرین شده سرگردان قرار دهد و از فقیرترین کشورها هم حق عضویتهای آنچنانی دریافت کند که نه تنها سودی برایشان نداشته باشد بلکه سمبلی از خیانت و جنایت شود و از هرسو به آنها خسارت وارد نماید.
تاریخ را نمیتوان از آخر خواند و برای همیشه تحریف کرد و مخفی نمود چگونه بریتانیای کبیر تحت حمایت سیاسی همان مافیا تمامی امکانات نظامی و اقتصادی لازم را در اختیار بازماندگان قوم یهودای سرگردان گذاشت تا پس از گذشت بیست قرن دربدری حاصل از یک نفرین بزرگ، بتوانند در پاکترین و منزهترین سرزمین جهان و در پناه تین و زیتون قسم یاد شده به آنها در کلام الله مجید و قبله اول مسلمانان، سکنی گزینند تا همچون حسن صباح قلعه الموت را به قیمت یک جل پاره تصاحب نمایند و این دیار ارزشمند را زیر سلطه خود کامگیها قرار دهند. اگرچه سازمانی به نام ملل متحد که وظیفه اصلیش در مرام نامه مصوب، حمایت از همه کشورهای این کره خاکی بود اما در تمام این سالها طرفداری مطلق از استعمار و استثمار را سرلوحه قرار داد. سیر زمان در طول 75 سال گذشته گویای خیانتهای این مافیای مدیریت شده در ساختمان بلند مرتبه و عظیمی است که درست در حاشیه منطقه فقیر نشین نیویورک بنام HARIEM واقع شده و کاملاً متعلق و وابسته مالک ملکی بنام ایالات متحده آمریکا است که در محدوده آن ایجاد شده تا از نظرعدم پرداخت حق عضویت، بدهکارترین کشور به نهادی باشد که شریک دزد و رفیق قافله است!
از آن چه جفا دراین هفت و نیم دهه در قاره سیاه آفریقا گذشت و ویتنام در سکوت ملل متحد توسط آمریکا به ویرانه تبدیل شد آزادگان مهد تاریخ به تفصیل گفتهاند و در اینجا گذری میکنیم به مقالهای به قلم دکتر حسین نوروزی عضو هیئت علمی گروه روابط بین الملل دانشگاه تهران که گفته است «تصنب سیاسی جامعه بین الملل، سازمان ملل کمرنگ و تنگنای توسعه را به همراه داشت، چارلز دیکنز در ابتدای کتاب داستان دوشهر؛ گفته است؛ نیکترین زمان بود، و بدترین زمان بود، عصر خرد بود و عصر حماقت بود، عصر ایمان بود و عصر بیدادگری بود، زمان نور بود و زمان ظلمت بود، بهار امید بود و خزان یأس، همه چیز در برابر ما عیان بود.
هفتادوپنجمین سالگرد تأسیس سازمان ملل متحد را در حالی گرامی میداریم که شوربختانه جهان شاهد دور جدیدی از آشوب، ناامنی، نابرابری، تبعیض، تحریم و سایر ناملایمات اجتماعی و فرهنگی است.اصول، اهداف و قواعدی که در منشور ملل متحد مدون و مسجل شد در نگاه اول نویدبخش یک جامعه بینالملل باشکوه بود اما پس از گذشت 75 سال میبینیم در عمل روبه گسستگیهای ناموزون گذاشته و بسیاری از آمال و آرزوها به زمین مانده است. جهان استعمار زده با رنجهای فراوان و امیدهای سرشار وارد این جامعه شد تا بلکه زندگی فلاکت بار خود را از این مسیر، روح و رونق بخشند، اما دستاوردها اندک بود و معلوم نیست آن شور حماسی و تاریخی گذشته دوباره طنین انداز شود؟ برخورد قدرتهای بزرگ از موضع سلطه و استفاده ابزاری از سازمان ملل متحد روزبهروز آن را نحیف کرده است. این نهاد بر خلاف تمام انتقادات و نارساییها، برگهای زرینی برای جامعه بینالملل به بار آورده است؛ اگر این سرمایه تاریخی معنایی همچون نور شمع در گردبادهای سیاست بین المللی پاسبانی نشود، با چه امید و دست مایههایی میخواهیم از نورمشق بشر دوستی، کرامت انسانی، تفاهم، غمخواری و همکاری برقرار کنیم.
سفیر ایران در سازمان ملل به صراحت تمام، پیرامون ائتلاف عربی به رهبری عربستان میگوید« خیانتی از طریق سازمان مذکور به حقوق آسیب پذیرترین بخش از غیر نظامیان یمنی یعنی کودکان است، حملات هوایی در یمن که تاکنون منجر به قتل صدها کودک یمنی شده، آیا جز رشد القاعده و داعش دستاوردی به همراه داشته است؟ اگر وجدان جامعه جهانی نسبت به کشتار کودکان یمنی به خواب فرو رفته آیا میتواند نسبت به تهدید راهبردی رشد افراطی گری و تروریسم نیز آسوده خاطر باشد؟ بسیار تأسف آور است که ما در برابر کشتار کودکان، نابودی مدارس و بیمارستانها شاهد اعمال فشار نفوذ سیاسی هستیم. سال گذشته رژیم اسرائیل علیرغم جنایات آشکار خود علیه کودکان در غزه در فهرست سیاه سازمان ملل قرار نگرفت، امسال در مورد یمن شاهد آن بودیم که ائتلاف عربستان سعودی که بر اساس یافتههای مستند کارشناسان سازمان ملل به عنوان مسئول کشتار غیر نظامیان از جمله 875 کودک یمنی است که بر اثر بمبارانهای هوایی و حمله به 49 مدرسه و بیمارستان جان باختند؛ ابتدا در فهرست سیاه سازمان ملل متحد قرار گرفت اما با شگفتی تمام نام این ائتلاف در اثر اعمال فشارهای سیاسی و مالی از آن فهرست خارج شد.»
شرح خیانتهای این نهاد به ظاهر جهانی را نمیتوان خلاصه نمود که نیازمند مثنوی هفتاد من و گروهی آزاد اندیش واقعی از سراسر دنیا است تا طی یک پروسه بلند مدت مدارک و مستندات لازم را برای انحلال آن فراهم کنند که البته گاردین هم در نوشتاری هرچند کوتاه به حذف زنان افغانی از کنفرانس مهم سازمان ملل در دوحه اشاره و انتقاد کرده و آن را تلاشی برای راضی کردن طالبان و خیانت به زنان این کشور خوانده است.
تاریخ را نمیتوان از آخر خواند و برای همیشه تحریف کرد و مخفی نمود چگونه بریتانیای کبیر تحت حمایت سیاسی همان مافیا تمامی امکانات نظامی و اقتصادی لازم را در اختیار بازماندگان قوم یهودای سرگردان گذاشت تا پس از گذشت بیست قرن دربدری حاصل از یک نفرین بزرگ، بتوانند در پاکترین و منزهترین سرزمین جهان و در پناه تین و زیتون قسم یاد شده به آنها در کلام الله مجید و قبله اول مسلمانان، سکنی گزینند تا همچون حسن صباح قلعه الموت را به قیمت یک جل پاره تصاحب نمایند و این دیار ارزشمند را زیر سلطه خود کامگیها قرار دهند. اگرچه سازمانی به نام ملل متحد که وظیفه اصلیش در مرام نامه مصوب، حمایت از همه کشورهای این کره خاکی بود اما در تمام این سالها طرفداری مطلق از استعمار و استثمار را سرلوحه قرار داد. سیر زمان در طول 75 سال گذشته گویای خیانتهای این مافیای مدیریت شده در ساختمان بلند مرتبه و عظیمی است که درست در حاشیه منطقه فقیر نشین نیویورک بنام HARIEM واقع شده و کاملاً متعلق و وابسته مالک ملکی بنام ایالات متحده آمریکا است که در محدوده آن ایجاد شده تا از نظرعدم پرداخت حق عضویت، بدهکارترین کشور به نهادی باشد که شریک دزد و رفیق قافله است!
از آن چه جفا دراین هفت و نیم دهه در قاره سیاه آفریقا گذشت و ویتنام در سکوت ملل متحد توسط آمریکا به ویرانه تبدیل شد آزادگان مهد تاریخ به تفصیل گفتهاند و در اینجا گذری میکنیم به مقالهای به قلم دکتر حسین نوروزی عضو هیئت علمی گروه روابط بین الملل دانشگاه تهران که گفته است «تصنب سیاسی جامعه بین الملل، سازمان ملل کمرنگ و تنگنای توسعه را به همراه داشت، چارلز دیکنز در ابتدای کتاب داستان دوشهر؛ گفته است؛ نیکترین زمان بود، و بدترین زمان بود، عصر خرد بود و عصر حماقت بود، عصر ایمان بود و عصر بیدادگری بود، زمان نور بود و زمان ظلمت بود، بهار امید بود و خزان یأس، همه چیز در برابر ما عیان بود.
هفتادوپنجمین سالگرد تأسیس سازمان ملل متحد را در حالی گرامی میداریم که شوربختانه جهان شاهد دور جدیدی از آشوب، ناامنی، نابرابری، تبعیض، تحریم و سایر ناملایمات اجتماعی و فرهنگی است.اصول، اهداف و قواعدی که در منشور ملل متحد مدون و مسجل شد در نگاه اول نویدبخش یک جامعه بینالملل باشکوه بود اما پس از گذشت 75 سال میبینیم در عمل روبه گسستگیهای ناموزون گذاشته و بسیاری از آمال و آرزوها به زمین مانده است. جهان استعمار زده با رنجهای فراوان و امیدهای سرشار وارد این جامعه شد تا بلکه زندگی فلاکت بار خود را از این مسیر، روح و رونق بخشند، اما دستاوردها اندک بود و معلوم نیست آن شور حماسی و تاریخی گذشته دوباره طنین انداز شود؟ برخورد قدرتهای بزرگ از موضع سلطه و استفاده ابزاری از سازمان ملل متحد روزبهروز آن را نحیف کرده است. این نهاد بر خلاف تمام انتقادات و نارساییها، برگهای زرینی برای جامعه بینالملل به بار آورده است؛ اگر این سرمایه تاریخی معنایی همچون نور شمع در گردبادهای سیاست بین المللی پاسبانی نشود، با چه امید و دست مایههایی میخواهیم از نورمشق بشر دوستی، کرامت انسانی، تفاهم، غمخواری و همکاری برقرار کنیم.
سفیر ایران در سازمان ملل به صراحت تمام، پیرامون ائتلاف عربی به رهبری عربستان میگوید« خیانتی از طریق سازمان مذکور به حقوق آسیب پذیرترین بخش از غیر نظامیان یمنی یعنی کودکان است، حملات هوایی در یمن که تاکنون منجر به قتل صدها کودک یمنی شده، آیا جز رشد القاعده و داعش دستاوردی به همراه داشته است؟ اگر وجدان جامعه جهانی نسبت به کشتار کودکان یمنی به خواب فرو رفته آیا میتواند نسبت به تهدید راهبردی رشد افراطی گری و تروریسم نیز آسوده خاطر باشد؟ بسیار تأسف آور است که ما در برابر کشتار کودکان، نابودی مدارس و بیمارستانها شاهد اعمال فشار نفوذ سیاسی هستیم. سال گذشته رژیم اسرائیل علیرغم جنایات آشکار خود علیه کودکان در غزه در فهرست سیاه سازمان ملل قرار نگرفت، امسال در مورد یمن شاهد آن بودیم که ائتلاف عربستان سعودی که بر اساس یافتههای مستند کارشناسان سازمان ملل به عنوان مسئول کشتار غیر نظامیان از جمله 875 کودک یمنی است که بر اثر بمبارانهای هوایی و حمله به 49 مدرسه و بیمارستان جان باختند؛ ابتدا در فهرست سیاه سازمان ملل متحد قرار گرفت اما با شگفتی تمام نام این ائتلاف در اثر اعمال فشارهای سیاسی و مالی از آن فهرست خارج شد.»
شرح خیانتهای این نهاد به ظاهر جهانی را نمیتوان خلاصه نمود که نیازمند مثنوی هفتاد من و گروهی آزاد اندیش واقعی از سراسر دنیا است تا طی یک پروسه بلند مدت مدارک و مستندات لازم را برای انحلال آن فراهم کنند که البته گاردین هم در نوشتاری هرچند کوتاه به حذف زنان افغانی از کنفرانس مهم سازمان ملل در دوحه اشاره و انتقاد کرده و آن را تلاشی برای راضی کردن طالبان و خیانت به زنان این کشور خوانده است.
حسن روانشید - روزنامهنگار پیشکسوت