این نام با مسمای یک سریال خارجی بود که نیمه اول دهه پنجاه از تلویزیونهای سیاه و سفید هر دوشنبه شب به نمایش گذاشته میشد تا نفس بینندگان را برای مدتی در قفسه سینه حبس کند و حالا این گزارش اخیر علی بیت اللهی، رئیس بخش زلزله شناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه و مسکن و شهرسازی به دولت بود تا حاوی اخباری تلخ و تکان دهنده و باور نکردنی پیرامون فرونشست زمین باشد که بر اساس ارزیابی مطالعاتی حاضر در مقیاس کشوری، وسعت و گسترش پهنههای فرونشستی در ایران حدود 185 هزار کیلومتر مربع یعنی 18 میلیون و پانصد هزارهکتار و معادل تقریبی 11 درصد از وسعت کشور است و بخشهای وسیعی از کلانشهرها، شهرهای بزرگ و آبادیهای متعددی در آن واقع شدهاند.
انگار بازهم قرار است همه راهها به روم ختم شود و معضلات موجود از ناکارآمدی و نامطلوب بودن مدیریتها در گذشته سرچشمه بگیرد که حداقل در سه دهه اخیر ضمن بارگذاری بیش از اندازه بر روی منابع آبی محدود تا آنجایی که جا داشت سد ساختند و بندکشی کردند و از همه تأسف بارتر چاه عمیق حفر نمودند تا در آغاز بحران این استان اصفهان به ظاهر برخوردار باشد که نماد یک توسعه ناپایدار در سطح کشور است و نهایتاً گرفتار عظیم ترین نوع فرونشستها میشود تا کلان شهر آن به عنوان شهری با وسعت بالای «زون» فرونشست زمین در محدودههای شهرنشینی به حساب آید!
از اصفهان که بگذریم در حال حاضر تعداد 380 شهر و 9200 روستا در معرض خطر جدی فرونشست زمین واقع شدهاند تا از مساحت 31 هزار هکتاری بافتهای تاریخی شهری، نزدیک به 52 درصدشان در پهنههای فرونشستی قرار گیرند.
گزارشی که رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشور از قول علی بیت اللهی رئیس بخش زلزله شناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه و مسکن و شهرسازی تقدیم دولت میکند؛اینگونه خبر میدهد که براساس مطالعه حاضر در مقیاس کشوری، ساکنان مناطق تحت سیطره فرونشست حدود 49 درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهند که معرف اوج فاجعه و میزان به مراتب بالای ریسک فرونشست در کل کشور است.
یکی دیگر از نا ترازیها و علائم ناپایدار توسعه کشور، بیلان منفی آبخوانهاست که نمود آن فرونشست میشود؛ اگر برداشت آبهای زیرزمینی معادل تغذیه آبخوانها بود، هیچ وقت رئیس جمهور دستور بررسی آنها را در کمیسیون زیربنایی نمیداد، از این سو در حالی که استانداران اختیارات تازهای گرفتهاند اما در بطن فرونشست کشور یعنی اصفهان ظرف این مدت کوچکترین تحرکی دیده نشده تا حداقل از جمعیت پنج میلیون و سیصد هزار نفری آن استمداد شود و اضافه برداشت ها بخصوص در صنعت و کشاورزی ممنوع گردد.
فراموش نکنیم بالاتر از خطر تنها یک سریال تلویزیونی برای دهه پنجاه نبود که نتیجه همین بیتفاوتیها در گذشته است، امروز شاهد حقایقی تلخ پیرامون گزافهگوییها و ضعف مدیریت در آمریکای مدعی جهان شمولی هستیم تا یک شبه استراتژیکتری ایالتش به جهنم تبدیل شود. به قول ضربالمثل معروف مرگ تنها برای همسایه نیست که میتواند کوچکترین غفلتها به یک فاجعه بزرگ و دردی بدون درمان تبدیل شود، بنابراین چه بهتر استاندار اصفهان یعنی یکی از با اهمیت ترین استانهای کشور که معین پایتخت نیز هست و امروز پیشرو بحران فرونشست شده، همه امور و نشست های تکراری را بیهوده و فرعی بدانند و به معاونان و مشاوران و البته تا حدودی کاردان بسپارند! و شخصاً به کنترل مصرف کلان و بیحساب و کتاب آب از طریق صنایعی چون فولاد بپردازند تا شاید فاجعه با تاخیر رخ دهد!
انگار بازهم قرار است همه راهها به روم ختم شود و معضلات موجود از ناکارآمدی و نامطلوب بودن مدیریتها در گذشته سرچشمه بگیرد که حداقل در سه دهه اخیر ضمن بارگذاری بیش از اندازه بر روی منابع آبی محدود تا آنجایی که جا داشت سد ساختند و بندکشی کردند و از همه تأسف بارتر چاه عمیق حفر نمودند تا در آغاز بحران این استان اصفهان به ظاهر برخوردار باشد که نماد یک توسعه ناپایدار در سطح کشور است و نهایتاً گرفتار عظیم ترین نوع فرونشستها میشود تا کلان شهر آن به عنوان شهری با وسعت بالای «زون» فرونشست زمین در محدودههای شهرنشینی به حساب آید!
از اصفهان که بگذریم در حال حاضر تعداد 380 شهر و 9200 روستا در معرض خطر جدی فرونشست زمین واقع شدهاند تا از مساحت 31 هزار هکتاری بافتهای تاریخی شهری، نزدیک به 52 درصدشان در پهنههای فرونشستی قرار گیرند.
گزارشی که رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشور از قول علی بیت اللهی رئیس بخش زلزله شناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه و مسکن و شهرسازی تقدیم دولت میکند؛اینگونه خبر میدهد که براساس مطالعه حاضر در مقیاس کشوری، ساکنان مناطق تحت سیطره فرونشست حدود 49 درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهند که معرف اوج فاجعه و میزان به مراتب بالای ریسک فرونشست در کل کشور است.
یکی دیگر از نا ترازیها و علائم ناپایدار توسعه کشور، بیلان منفی آبخوانهاست که نمود آن فرونشست میشود؛ اگر برداشت آبهای زیرزمینی معادل تغذیه آبخوانها بود، هیچ وقت رئیس جمهور دستور بررسی آنها را در کمیسیون زیربنایی نمیداد، از این سو در حالی که استانداران اختیارات تازهای گرفتهاند اما در بطن فرونشست کشور یعنی اصفهان ظرف این مدت کوچکترین تحرکی دیده نشده تا حداقل از جمعیت پنج میلیون و سیصد هزار نفری آن استمداد شود و اضافه برداشت ها بخصوص در صنعت و کشاورزی ممنوع گردد.
فراموش نکنیم بالاتر از خطر تنها یک سریال تلویزیونی برای دهه پنجاه نبود که نتیجه همین بیتفاوتیها در گذشته است، امروز شاهد حقایقی تلخ پیرامون گزافهگوییها و ضعف مدیریت در آمریکای مدعی جهان شمولی هستیم تا یک شبه استراتژیکتری ایالتش به جهنم تبدیل شود. به قول ضربالمثل معروف مرگ تنها برای همسایه نیست که میتواند کوچکترین غفلتها به یک فاجعه بزرگ و دردی بدون درمان تبدیل شود، بنابراین چه بهتر استاندار اصفهان یعنی یکی از با اهمیت ترین استانهای کشور که معین پایتخت نیز هست و امروز پیشرو بحران فرونشست شده، همه امور و نشست های تکراری را بیهوده و فرعی بدانند و به معاونان و مشاوران و البته تا حدودی کاردان بسپارند! و شخصاً به کنترل مصرف کلان و بیحساب و کتاب آب از طریق صنایعی چون فولاد بپردازند تا شاید فاجعه با تاخیر رخ دهد!
حسن روانشید - روزنامهنگار پیشکسوت