?>?> ساختِ فیلم با پول و پارتی | سیاست روز
يکشنبه ۳۱ تير ۱۴۰۳ - ۲۳:۲۰
کد مطلب : 130139

ساختِ فیلم با پول و پارتی

ساختِ فیلم با پول و پارتی
سعید سهیلی متولد 1338، کارگردان و فیلم نامه نویس؛ این روزها با یک فیلمِ کُمدی دیگر قرار است پا به سینماهای کشور بگذارد و از مردم با جدیدترین ساخته خود استقبال کند.
«پول و پارتی» تازه ترین ساخته سعید سهیلی قرار است به زودی اکران شود. فیلمی با حال و هوای کُمدی که مانند اکثر کارهای سهیلی نقش اول آن را یکی از آقازاده‌هایش بر عهده خواهد داشت.  ساعد سهیلی و پردیس احمدیه، مهدی هاشمی و امیر جعفری در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند و ظاهرا به گفته برخی از عوامل و عده‌ای از منتقدین قرار است اکران این فیلم خط و نشانی برای صدرنشینان گیشه سینماها باشد.
اکثریت مردم، سعید سهیلی را با نام «گشت ارشاد» به یاد می‌آورند، سه گانه‌ای که مانندِ مابقی آثار کُمدی، مورد استقبال مردم قرار گرفت و فارغ از محتوا، چندین ماه پیاپی توانست مردم را به سالن‌های سینما بکشاند.
سهیلی ظاهرا راهِ کشاندن مردم به سینماها را یاد گرفته؛ راهی که راز آن فاش شده و در حال حاضر و در این برهوتِ آثار فاخر اکثر کارگردان‌های معروف و رزومه دار را هم به بیراهه کشانده و برای فروش بیشتر حاضر می‌شوند که دست به هرکاری بزنند و هر فیلمنامه‌ای را به مرحله تولید و سپس اکران ببرند.
در زمانه‌ای که فیلم‌های اجتماعی به دلیل اوضاع اجتماعی و معیشتی مردم آنچنان طالب و مخاطب ندارد ، امثال سهیلی با ساخت آثاری همچون گشت ارشاد و ژن خوک و چارچنگولی کیسه اندوزی می‌کنند و اعتقاد دارند که سینما همین است که این آقایان به آن می پردازند.
سینمایی که بر اساس پول و پارتی بنا شده باشد قطعا پایه و اساسی سست دارد و دیر یا زود با تغییر سیاست های موجود به قهقرا خواهد رفت و کارگردان‌هایی را نیز که برای کسب درآمد پا به این عرصه گذاشته بودند با خود به قعر خواهد برد و سقوط آنها را مسجل خواهد کرد.
آشِ کُمدی سازها آن قدر شور شده که کیانوش عیاری با آن روزمه سنگین و پیشینه‌ای حرفه‌ای اعتراف می‌کند که ویلای ساحلی را صرفا برای کسب درآمد و کسب بودجه برای کار بعدی خود ساخته و از ساختِ آن هدف دیگری نداشته است. یعنی عیاری کاملاً اعتقاد دارد که ساخت کُمدی‌های اینچنینی نه تنها از لحاظ سینمایی ارزشی ندارد بلکه با اقرار به کسب درآمد، به دیگر کارگردان‌ها پالس می‌دهد که خروجی چنین کارهایی آورده سینمایی خوبی برایتان به بار نخواهد آورد.
سعید سهیلی در قامت کارگردان از سال 1380 و پس از فیلم شب برهنه با بازی شادمهر عقیلی از لحاظ دیدگاه سینمایی و تفکر کارگردانی پا به سن گذاشته و با تجربه شده اما، هیچ چیز مثبتی برای ارائه نداشته و صرفا با ساخت آثاری دم دستی و جیب پرکن سعی کرده که حیات خود را در سینمای کشور تضمین کند.
فعالیت سهیلی در حالی ادامه دار بوده که اکثر کارگردان‌های بزرگ کشور که زمانی برای سینمای ایران وزنه محسوب می‌شدند با علم به شرایط کنونی سینما و مدیران ناکارآمد تصمیم گرفتند عطای سینما را به لقایش ببخشند و دیگر فیلمی نسازند که فردا در زمان اکران حتی نتواند یک میلیارد تومان نیز بفروشد. باید تکمیل کرد که ساخت فیلم کُمدی ایرادی ندارد اما ساخت فیلمی مضحک و بدون هیچ فیلمنامه و مانیفستی صرفا برای خنداندن عده‌ای، کاملا عیب و ایراد است آن هم برای کسی که حداقل از سال 1375 مشغول ساخت فیلم و اکران است.
در سینمای جهان نیز همواره فیلم های کُمدی در صدر فیلم‌های پرفروش و باکس آفیس قرار دارند ولی کافی است یکبار در قامت مقایسه، فیلم‌های کُمدی جیم کری و حتی مستربین را با آثاری همچون گشت ارشاد و چارچنگولی مقایسه کنید. آثار کُمدی که در حال حاضر در دنیا نیز طرفدار دارد همگی در پسِ خنده‌هایی که از حضار می گیرد پیامی برای انتقال دارد و همین موضوع باعث می‌شود که در دنیا طرفدار داشته باشد یعنی به نحوی جهان شمول است و می‌تواند در هر کشوری با هر زبانی مخاطب خود را پیدا کند ولی کُمدی های ایرانی خصوصا در 10 سال اخیر به قدری بی محتوا است که حتی مخاطبان ایرانی هم اقرار می‌کنند صرفا برای تفریح و چند ساعت خندیدن به تماشای آنها می‌نشینند و دنبال هیچ هدف و یا پیام خاصی از دیدن این آثار نیستند.
قیاس مع الفارغ است ولی برای درک سینمای کُمدی و سینمای هدف دار باید نگاهی به سینمای وودی آلن بیندازیم، سینمایی که در عین حال، مخاطب عام را به خنده وادار می‌کند و مخاطب خاص را به فکر فرو می برد و از صفر تا صدِ پلان‌ها و سکانس‌های آثارش فکر شده و با هدف خاصی مقابل دوربین رفته است.
در سینمای ما معیار خنداندن و فروش، شوخی‌های سخیف و کوچه بازاری است. شوخی‌هایی مبتذل و کوته فکرانه که حتی مخاطب خاص را گاهی از حجم بلاهت سکانس به فکر فرو می‌برد که چرا یک کارگردان باید چنین سکانسی را اصلا فیلمبرداری کند؟
سینمایی که در آن زیست می‌کنیم سینمایی است که امثال سعید سهیلی و دیگر کارگردان‌های کُمدی ساز در آن نقش برگ برنده را دارند و تهیه کنندگان سینما برای کسب درآمد فقط سراغ این افراد می‌روند. سینما درست بشو نیست مگر مدیریتی درست داشته باشد. با این دست فرمان در سینمای کشور، کارگردان‌ها و فیلم‌سازها بجای ساخت آثار فاخر، تأثیر گذار و عمیق به ساخت کمدی‌های هجو می‌پردازند و ذائقه مخاطب را نیز تغییر می‌دهند تا به پول بیشتری دست یابند و دغدغه هنر و فرهنگ سازی برای آنها هیچ اهمیتی ندارد.

علی کلانتری
https://siasatrooz.ir/vdcex78zojh8xzi.b9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی