چند صباحی است که بازار سینما پر شده از فیلم های کُمدی و فیلمهایی که یکی پس از دیگری بر پرده نقرهای سینماها ظاهر میشود که همگی رنگ و لعابی از خنده و شوخی دارد و مردم نیز با استناد به محل تفریح بودنِ سالنهای سینما، صرفاً برای دیدن این گونه آثار به سینما میروند.
آش اکرانهای کُمدی آنقدر شور شده که نه تنها کارشناسان هنری و سینمایی بلکه مردم هم اعتقاد دارند که در حال حاضر سیاست مدیران بالادستی در سینما، ساخت و اکران چنین فیلمهایی برای پر رونق نگه داشتن سالنهای سینما است و امید دارند با فروشهای بالای این فیلمها چراغ سینماها خاموش نشود.
از یک سو شاید به مدیران سینمایی باید حق بدهیم، در حالی که ذائقه مردم به سمت چنین آثاری سوق داده شده، باید مطابق با سلیقه آنها آثار را روی پرده برد تا شاید بتوان از قِبل آن درآمدی نیز کسب کرد.
فارغ از این بحثها که چندین و چندبار در مدیومهای مختلف به آن پرداخته شده و زنگ خطر چند صدبار برای مدیران سینمایی به صدا درآورده شده، خطر جدی الان جشنواره فیلم فجر را تهدید میکند، جشنوارهای که از سالهای گذشته همگی به پرشور بودن و غنی بودن آن از مفاهیم سینمایی و فیلمهای درست و حسابی اذعان داشتند ولی با برگزاری جشنواره سال قبل ظاهراً مدیران سینمایی قصد دارند به صورت ریشهای از کُمدیها در سینمای ایران حمایت کنند به همین دلیل است که سال گذشته نسبت به هشت سال قبل، بیش از همیشه فیلمهای کُمدی به بخش سودای سیمرغ جشنواره راه پیدا کرد و به اکران گذاشته شد، به همین منظور بد نیست که در ادامه نیم نگاهی به آثار کُمدی در جشنوارههای هشت سال گذشته بیندازیم و به مدیران سینمایی گرا بدهیم که میدانیم چه خبر است!
جشنواره فیلم فجر در دوره سی و پنجم که یکی از شلوغترین سالهای جشنواره به حساب میآمد، در بخش سودای سیمرغ میزبان 33 فیلم بود که از این حیث یکی از رکورددارها به حساب میآید. در این سال که «ماجرای نیمروز» محمد حسین مهدویان سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از آن خود کرد، تنها دو فیلم کُمدی در فهرست نهایی سودای سیمرغ حضور داشت. «گشت ارشاد 2» به کارگردانی سعید سهیلی و «خوب،بد،جلف» به کارگردانی پیمان قاسم خانی که هر دو در این بخش حرفی برای گفتن نداشت ولی گشت ارشاد 2 توانست مانند نسخه قبلی خود، اکران موفقی را تجربه کند.
جشنواره سی و ششم از آن سالهایی بود که حدس بهترین فیلم را برای مخاطبان و حتی منتقدان سینما سخت میکرد. حضور همزمانِ فیلمهای «بمب یک عاشقانه ساده»، «به وقت شام»، «تنگه ابوقریب»، «کامیون»، «لاتاری» و «مغزهای کوچک زنگ زده»، جشنواره سی و ششم را به اوج حساسیت رسانده بود. از میان 25 فیلمی که به بخش اصلی مسابقات سودای سیمرغ راه پیدا کرده بود، تنها فیلم «خجالت نکش» ساخته رضا مقصودی در ژانر کُمدی اکران شد و از قضا این اثر هم در اکران توانست فروش خوبی را به ثبت برساند.
سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر هم دوره پرفیلمی محسوب میشد، دورهای که در آن فیلم «شبی که ماه کامل شد» ساخته نرگس آبیار تقریباً یک سوم سیمرغ ها را با خود به خانه برد. در این دوره فیلمهای خوبی همچون «سرخپوست» به کارگردانی نیما جاویدی، «درخونگاه» ساخته سیاوش اسعدی و ماجرای نیمروز به کارگردانی محمدحسین مهدویان نیز اکران شد تا این دوره هم مانند دوره قبل در ردیف جشنوارههای خوب و با کیفیت قرار بگیرد. از میان 24 فیلمی که در جشنواره سی و ششم اکران شد تنها یک فیلم با نام «پالتو شتری» برای مخاطبان به نمایش درآمد که از قضا بعد از چندین سال، امسال این فیلم روی پرده رفت و استقبال خوبی از آن نشد.
جشنواره سی و هشتم از آن جشنوارهها بود که چندان چنگی به دل نزد با اینکه کارگردانهای بزرگی فیلم خود را به جشنواره فرستاده بودند ولی در نهایت کلیت کار آنچه که همگان انتظارش را داشتند، نشد. با اینکه اکثر منتقدان منتظر بودند فیلم «خروج» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا بتواند مانند فیلمهای قبلی این کارگردان جزو پربینندهترین آثار قرار بگیرد، این فیلم نتوانست آنچنان توجه مخاطبان را جلب کند. از میان 23 فیلمی که توانست به بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر راه پیدا کند، تنها یک اثر آن هم قسمت دوم «خوب، بد، جلف» به کارگردانی پیمان قاسمخانی اکران شد که این فیلم کُمدی مانند قسمت اول هم نتوانست اقبال خوبی در اکران عمومی داشته باشد.
جشنواره سی و نهم فیلم فجر از آن جشنوارههایی بود که از لحاظ اعداد و ارقام، در بخش سودای سیمرغ آثار زیادی را برای اکران نداشت. جشنواره سی و نهم در بخش اصلی مسابقات تنها 17 اثر را به اکران درآورد که فیلمهای «ابلق»، «بی همه چیز»، «تی تی » و «مصلحت» جزو فیلمهای خوب بود که در اکران هم فروش خوبی را به ثبت رساند. از میان 17 فیلمی که در این جشنواره اکران شد، به مانند سه سال قبلش تنها یک فیلم کُمدی را در بخش اصلی سودای سیمرغ میدید. فیلم «گیجگاه» به کارگردانی عادل تبریزی که در حال حاضر پس از اکران سینمایی در بخش سینمای آنلاین فیلیمو در دسترس است، این فیلم جزو فیلمهایی بود که برای منتقدان و اصحاب رسانه به نمایش گذاشته شد و آنچنان مورد اقبال هم قرار نگرفت.
جشنواره چهلم که در سال 1400 برگزار شد، جشنواره فیلم اولیها بود. در این دوره دو فیلم علفزار به کارگردانی کاظم دانشی و ملاقات خصوصی به کارگردانی امید شمس علاوه بر کسب جوایز متعدد، توانست در بخش اکران هم موفق عمل کند و به عنوان فیلم های درام و غیرکُمدی بر روی پرده خوش بدرخشد. در کل جشنواره چهلم هم آن جشنواره مورد انتظار نبود و انتقادات زیادی نسبت به هیات انتخاب جشنواره برای صدور مجوز اکران برخی فیلمها در کاخ جشنواره، صورت گرفت و عدهای اعتقاد داشتند که بیش از نیمی از آثار صلاحیت حضور در جشنواره فیلم فجر را نداشته است. از میان 22 فیلمی که در بخش سودای سیمرغ به نمایش گذاشته شد تنها یک فیلم کُمدی حضور داشت. فیلم «شادروان» به کارگردانی حسین نمازی از آن دست کُمدیهایی بود که میتوان برچسب خوش ساخت را به آن زد و آن را از زمره کُمدیهای مبتذل جدا کرد. شادروان در اکران عمومی نیز فروش خوبی را تجربه کرد و توانست مخاطبان زیادی را به سینماها بکشاند.
جشنواره چهل و یکم متأثر از ناآرامیهای سیاسی داخل کشور، به یکی از سردترین جشنوارههای تاریخ فیلم فجر تبدیل شد. جشنوارهای که با اعتصاب جمعی از سینماگران هیچ رنگ و بویی از جنب و جوش سالهای گذشته را نداشت و به همین دلیل از ابتدا مشخص بود که قرار نیست در این دوره شاهد اثر فاخر و جالب توجهی باشیم. در این جشنواره که تنها فیلم خوب آن «غریب» به کارگردانی محمد حسین لطیفی بود، 24 فیلم به بخش سودای سیمرغ راه پیدا کرد که از قضا در این سال، هیچ فیلم کُمدی در بخش مسابقه اکران نشد.
جشنواره چهل و دوم اما متفاوت بود، جشنوارهای که پس از سال 1401 امید به بهبودی آن میرفت و سینماگران و دغدغه مندان امیدوار بودند که صاحبان سینما به خانه خود بازگردند. با توجه به تجربه بد سال قبل از جشنواره چهل و دوم، این فستیوال تا حدودی توانست جواب برخی انتقادات را بدهد و در کل جشنواره قابل قبولی لقب بگیرد.
نکته قابل توجه این جشنواره که موجبات نوشتار این گزارش را فراهم آورد، تعداد کُمدیهای راه یافته به بخش اصلی جشنواره بود.
«تمساح خونی»، «شهسوار»، «دو روز دیرتر» و «صبحانه با زرافهها» چهار فیلمی بود که در ژانر کُمدی ترکیب 22 فیلمی جشنواره چهل و دوم را کامل کرد و جالب اینجاست که دو فیلم تمساح خونی و صبحانه با زرافهها بیش از مابقی فیلمها مورد توجه مخاطبان و منتقدان قرار گرفت.
با این دست فرمان باید منتظر بمانیم و ببینیم که آیا اعضای هیأت انتخاب جشنواره چهل و سوم که این روزها مشغول بازبینی فیلمها هستند، قصد دارند رویه سال گذشته را پیش گرفته به فیلمهای کُمدی فضای بیشتری بدهند یا با قطع ید کُمدیها قصد دارند رویهای نو و بازگشت به دوران پرفروغ سینما را پیش بگیرند!
آش اکرانهای کُمدی آنقدر شور شده که نه تنها کارشناسان هنری و سینمایی بلکه مردم هم اعتقاد دارند که در حال حاضر سیاست مدیران بالادستی در سینما، ساخت و اکران چنین فیلمهایی برای پر رونق نگه داشتن سالنهای سینما است و امید دارند با فروشهای بالای این فیلمها چراغ سینماها خاموش نشود.
از یک سو شاید به مدیران سینمایی باید حق بدهیم، در حالی که ذائقه مردم به سمت چنین آثاری سوق داده شده، باید مطابق با سلیقه آنها آثار را روی پرده برد تا شاید بتوان از قِبل آن درآمدی نیز کسب کرد.
فارغ از این بحثها که چندین و چندبار در مدیومهای مختلف به آن پرداخته شده و زنگ خطر چند صدبار برای مدیران سینمایی به صدا درآورده شده، خطر جدی الان جشنواره فیلم فجر را تهدید میکند، جشنوارهای که از سالهای گذشته همگی به پرشور بودن و غنی بودن آن از مفاهیم سینمایی و فیلمهای درست و حسابی اذعان داشتند ولی با برگزاری جشنواره سال قبل ظاهراً مدیران سینمایی قصد دارند به صورت ریشهای از کُمدیها در سینمای ایران حمایت کنند به همین دلیل است که سال گذشته نسبت به هشت سال قبل، بیش از همیشه فیلمهای کُمدی به بخش سودای سیمرغ جشنواره راه پیدا کرد و به اکران گذاشته شد، به همین منظور بد نیست که در ادامه نیم نگاهی به آثار کُمدی در جشنوارههای هشت سال گذشته بیندازیم و به مدیران سینمایی گرا بدهیم که میدانیم چه خبر است!
جشنواره فیلم فجر در دوره سی و پنجم که یکی از شلوغترین سالهای جشنواره به حساب میآمد، در بخش سودای سیمرغ میزبان 33 فیلم بود که از این حیث یکی از رکورددارها به حساب میآید. در این سال که «ماجرای نیمروز» محمد حسین مهدویان سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از آن خود کرد، تنها دو فیلم کُمدی در فهرست نهایی سودای سیمرغ حضور داشت. «گشت ارشاد 2» به کارگردانی سعید سهیلی و «خوب،بد،جلف» به کارگردانی پیمان قاسم خانی که هر دو در این بخش حرفی برای گفتن نداشت ولی گشت ارشاد 2 توانست مانند نسخه قبلی خود، اکران موفقی را تجربه کند.
جشنواره سی و ششم از آن سالهایی بود که حدس بهترین فیلم را برای مخاطبان و حتی منتقدان سینما سخت میکرد. حضور همزمانِ فیلمهای «بمب یک عاشقانه ساده»، «به وقت شام»، «تنگه ابوقریب»، «کامیون»، «لاتاری» و «مغزهای کوچک زنگ زده»، جشنواره سی و ششم را به اوج حساسیت رسانده بود. از میان 25 فیلمی که به بخش اصلی مسابقات سودای سیمرغ راه پیدا کرده بود، تنها فیلم «خجالت نکش» ساخته رضا مقصودی در ژانر کُمدی اکران شد و از قضا این اثر هم در اکران توانست فروش خوبی را به ثبت برساند.
سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر هم دوره پرفیلمی محسوب میشد، دورهای که در آن فیلم «شبی که ماه کامل شد» ساخته نرگس آبیار تقریباً یک سوم سیمرغ ها را با خود به خانه برد. در این دوره فیلمهای خوبی همچون «سرخپوست» به کارگردانی نیما جاویدی، «درخونگاه» ساخته سیاوش اسعدی و ماجرای نیمروز به کارگردانی محمدحسین مهدویان نیز اکران شد تا این دوره هم مانند دوره قبل در ردیف جشنوارههای خوب و با کیفیت قرار بگیرد. از میان 24 فیلمی که در جشنواره سی و ششم اکران شد تنها یک فیلم با نام «پالتو شتری» برای مخاطبان به نمایش درآمد که از قضا بعد از چندین سال، امسال این فیلم روی پرده رفت و استقبال خوبی از آن نشد.
جشنواره سی و هشتم از آن جشنوارهها بود که چندان چنگی به دل نزد با اینکه کارگردانهای بزرگی فیلم خود را به جشنواره فرستاده بودند ولی در نهایت کلیت کار آنچه که همگان انتظارش را داشتند، نشد. با اینکه اکثر منتقدان منتظر بودند فیلم «خروج» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا بتواند مانند فیلمهای قبلی این کارگردان جزو پربینندهترین آثار قرار بگیرد، این فیلم نتوانست آنچنان توجه مخاطبان را جلب کند. از میان 23 فیلمی که توانست به بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر راه پیدا کند، تنها یک اثر آن هم قسمت دوم «خوب، بد، جلف» به کارگردانی پیمان قاسمخانی اکران شد که این فیلم کُمدی مانند قسمت اول هم نتوانست اقبال خوبی در اکران عمومی داشته باشد.
جشنواره سی و نهم فیلم فجر از آن جشنوارههایی بود که از لحاظ اعداد و ارقام، در بخش سودای سیمرغ آثار زیادی را برای اکران نداشت. جشنواره سی و نهم در بخش اصلی مسابقات تنها 17 اثر را به اکران درآورد که فیلمهای «ابلق»، «بی همه چیز»، «تی تی » و «مصلحت» جزو فیلمهای خوب بود که در اکران هم فروش خوبی را به ثبت رساند. از میان 17 فیلمی که در این جشنواره اکران شد، به مانند سه سال قبلش تنها یک فیلم کُمدی را در بخش اصلی سودای سیمرغ میدید. فیلم «گیجگاه» به کارگردانی عادل تبریزی که در حال حاضر پس از اکران سینمایی در بخش سینمای آنلاین فیلیمو در دسترس است، این فیلم جزو فیلمهایی بود که برای منتقدان و اصحاب رسانه به نمایش گذاشته شد و آنچنان مورد اقبال هم قرار نگرفت.
جشنواره چهلم که در سال 1400 برگزار شد، جشنواره فیلم اولیها بود. در این دوره دو فیلم علفزار به کارگردانی کاظم دانشی و ملاقات خصوصی به کارگردانی امید شمس علاوه بر کسب جوایز متعدد، توانست در بخش اکران هم موفق عمل کند و به عنوان فیلم های درام و غیرکُمدی بر روی پرده خوش بدرخشد. در کل جشنواره چهلم هم آن جشنواره مورد انتظار نبود و انتقادات زیادی نسبت به هیات انتخاب جشنواره برای صدور مجوز اکران برخی فیلمها در کاخ جشنواره، صورت گرفت و عدهای اعتقاد داشتند که بیش از نیمی از آثار صلاحیت حضور در جشنواره فیلم فجر را نداشته است. از میان 22 فیلمی که در بخش سودای سیمرغ به نمایش گذاشته شد تنها یک فیلم کُمدی حضور داشت. فیلم «شادروان» به کارگردانی حسین نمازی از آن دست کُمدیهایی بود که میتوان برچسب خوش ساخت را به آن زد و آن را از زمره کُمدیهای مبتذل جدا کرد. شادروان در اکران عمومی نیز فروش خوبی را تجربه کرد و توانست مخاطبان زیادی را به سینماها بکشاند.
جشنواره چهل و یکم متأثر از ناآرامیهای سیاسی داخل کشور، به یکی از سردترین جشنوارههای تاریخ فیلم فجر تبدیل شد. جشنوارهای که با اعتصاب جمعی از سینماگران هیچ رنگ و بویی از جنب و جوش سالهای گذشته را نداشت و به همین دلیل از ابتدا مشخص بود که قرار نیست در این دوره شاهد اثر فاخر و جالب توجهی باشیم. در این جشنواره که تنها فیلم خوب آن «غریب» به کارگردانی محمد حسین لطیفی بود، 24 فیلم به بخش سودای سیمرغ راه پیدا کرد که از قضا در این سال، هیچ فیلم کُمدی در بخش مسابقه اکران نشد.
جشنواره چهل و دوم اما متفاوت بود، جشنوارهای که پس از سال 1401 امید به بهبودی آن میرفت و سینماگران و دغدغه مندان امیدوار بودند که صاحبان سینما به خانه خود بازگردند. با توجه به تجربه بد سال قبل از جشنواره چهل و دوم، این فستیوال تا حدودی توانست جواب برخی انتقادات را بدهد و در کل جشنواره قابل قبولی لقب بگیرد.
نکته قابل توجه این جشنواره که موجبات نوشتار این گزارش را فراهم آورد، تعداد کُمدیهای راه یافته به بخش اصلی جشنواره بود.
«تمساح خونی»، «شهسوار»، «دو روز دیرتر» و «صبحانه با زرافهها» چهار فیلمی بود که در ژانر کُمدی ترکیب 22 فیلمی جشنواره چهل و دوم را کامل کرد و جالب اینجاست که دو فیلم تمساح خونی و صبحانه با زرافهها بیش از مابقی فیلمها مورد توجه مخاطبان و منتقدان قرار گرفت.
با این دست فرمان باید منتظر بمانیم و ببینیم که آیا اعضای هیأت انتخاب جشنواره چهل و سوم که این روزها مشغول بازبینی فیلمها هستند، قصد دارند رویه سال گذشته را پیش گرفته به فیلمهای کُمدی فضای بیشتری بدهند یا با قطع ید کُمدیها قصد دارند رویهای نو و بازگشت به دوران پرفروغ سینما را پیش بگیرند!
علی کلانتری