برجام و چگونگی آینده آن و البته بی تعهدی طرفهای برجامی در قبال تعهد پذیری ایران همچنان از مباحث مهم و اساسی در نظام بین الملل است چنانکه اخیرا نشست گروه ۷ نیز به این مبحث پرداخت. این مسئله چنان بوده است که حتی ماکرون رئیس جمهور فرانسه در کنفرانس خبری با ترامپ همتای آمریکاییاش بعد پایان نشست گروه ۷ گفت که وی برای دیدار «حسن روحانی» رئیس جمهور ایران و ترامپ طی هفتههای آینده تلاش خواهد کرد. این مباحث در حالی مطرح شده که در باب این مباحث چند نکته قابل توجه است.
یکی از محورهای اصلی یک مذاکره، داشتن صداقت در طرف مقابل است. این اصل همچنان از حلقههای مفقوده در رفتارهای آمریکا و اروپاست که این بی صداقتی را در ادعای واهی آنها در باب مقابله با سلاح هستهای داشتن ایران میتوان مشاهده کرد چنانکه ماکرون گفته که وی با رئیس جمهور آمریکا موافق است که ایران هرگز نباید به سلاح هستهای دست پیدا کند. وقتی نگاه طرف مذاکره همچنان ترساندن واهی جهان از بمب هستهای ایران است قطعا چنین مذاکرهای نمیتواند از منطق و توجیه عقلانی برخوردار باشد. این رویکرد از سوی ترامپ نیز صورت گرفته چنانکه ترامپ نیز در این کنفرانس خبری مدعی شد که ایران حامی تروریسم در جهان است حال آنکه جهانیان اذعان دارند ایران کانون مبارزه با تروریسم است و این آمریکاست که محور تروریسم و بحران سازی است. وقتی غرب حاضر به کنار نهادن توهم رویکرد ایران به سلاح هستهای نیست پس هرگز صداقتی در ادعای مذاکراتی آن بوجود نخواهد آمد چرا که عملا پذیرنده هیچ منطقی نبوده و هر اقدام اعتماد سازی هم که از سوی ایران صورت گیرد رضایتی برای آمریکا ایجاد نخواهد شد چرا که حد و مرزی برای این رضایت وجود ندارد و هر روز مطالبهای جدید خواهد داشت.
سند بی صداقتی آمریکایی آنجاست که ترامپ در ادامه با اشاره به این موضوع که مردم ایران، مردم بزرگی هستند مدعی شد که نمیخواهد شاهد سختی کشیدن آنها به دلیل تحریمها باشد حال آنکه آمریکا رسما تحریم دارویی علیه ملت ایران اعمال می کند و جالب توجه آنکه در همین سیل امسال اجازه ارسال کمکهای نهادهای حقوق بشری و هلال احمر به ایران را به بهانه تحریم بودن نداد.
از دیگر اصول مذاکره خودداری از تحقیر سازی است حال آنکه آمریکا و اروپا همچنان سعی در تحقیر سازی ایران با ادعای نیاز ایران به کمک های بشر دوستانه خارجی را دنبال می کند چنانکه ماکرون ادعا می کند تحریمهای آمریکا پیامدهای زیادی برای اقتصاد ایران به همراه داشته و همین موضوع باعث افزایش فشارها علیه این کشور شده است. این روند تحقیر سازی از سوی ترامپ نیز ادامه یافته چنانکه ترامپ میگوید: وضعیت اقتصادی ایران بسیار بد بوده و تحریمها کارساز بودهاند. آمریکا و فرانسه تلاش دارند تا مقاومت ملت ایران را ناکارآمد و شکست خورده معرفی و چنان القا سازند که رویکرد ایران به مذاکره نه برگرفته از نگاه مثبت جهانی ایران بلکه ناشی از تحریمهاست. این مسئله تحقیری بزرگ است که پیامدهای منطقهای و جهانی بسیاری به همراه خواهد داشت. آمریکا با این فضای تحقیری سعی دارد تا ایران را الگویی شکست خورده برای جهانیان نشان دهد و چنان وانمود ساز که ایران برای نیاز اقتصادی حتی از حداقل حقوق هستهای و برجامی خود یعنی تعلیق تعهدات برجامی به دلیل بی تعهدی طرفهای مقابل ( بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام) نیز چشم پوشی کرده است و این حقارتی بزرگ است که آمریکا به دنبال القا آن به جهان است.
یکی از اصول غربیها بهره گیری از سیاست مذاکره برای مذاکره است تا در نهایت طرف مقابل را در بلند مدت و در بدترین شرایط تسلیم به خواسته های خود کنند. وی در ادامه گفت به دنبال دستیابی به تضمینی هستیم که ایران به سلاح هستهای دست پیدا نکند و موشکهای بالستیک نداشته باشد و توافق طولانی مدتتری با ایران داشته باشیم. نمود عینی این مسئله را در توافق اسلو در سال ۱۹۹۳ میتوان مشاهده کرد که آمریکاییها میان صهیونیستها و تشکیلات خودگردان فلسطین این توافق را میانجی گری کردند و اکنون بعد از نزدیک به سه دهه نه تنها بندی از آن اجرایی نشده بلکه با ترفند مذاکره برای مذاکره و این ادعا که مذاکرات جدید با مذاکرات قبلی متفاوت است و نتیجه خواهد داد فلسطینیها را مهار و دست صهیونیستها را برای نابودی حقوق فلسطینیها باز گذاشتهاند چنانکه نتیجه اسلو معامله قرنی است که اکنون اجرا می شود و عملا هیچ نامی از فلسطین باقی نمانده است. روندی که آمریکا و اروپا با نام مذاکره برای مذاکره در قبال ایران در پیش گرفتهاند دقیقا همین مسیر را میپیماید که حذف تمام حقوق هستهای، حذف توان دفاعی و جایگاه
منطقهای و در نهایت تغییر نظام و سلطه آمریکا بر ایران هدف نهایی آن است.
از اصول مذاکره را بدون پیش شرط بودن تشکیل میدهد حال آنکه آمریکا همواره با پیش شرط ادعای مذاکره داشته است چنانکه ترامپ در همین نشست گفته است که آمریکا به ایران پرداختی انجام نخواهد داد. ترامپ در ادامه گفت که کشورهای متعددی به ایران یک خط اعتباری کوتاه مدت در مقابل فروش نفت ، خواهند داد تا امور خود را اداره کند. این مسئله در حالی مطرح شده هدف اصلی مذاکره رفع تمام تحریمهای آمریکا بوده است و این صحبت ترامپ که شرط عدم دادن پول به ایران و حواله کردن آن به کشورهای دیگر آن هم به صورت موقت و قطره چکانی، یعنی پیش شرط گذاشتن برای مذاکره با محور عدم لغو تحریمها و حواله کردن به اقدامات کشورهای دیگر که تعداد آنها به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد.
نکته دیگر آنکه ترامپ بار دیگر با بد توصیف کردن برجام گفت که به دنبال دستیابی به توافق هستهای با ایران است که متفاوت با توافقی باشد که اوباما با ایران بدان دست یافت. ترامپ بارها توافق متفاوت را اعلام داشته است که حذف تمام حقوق هستهای ایران، نابودی توان دفاعی و موشکی و عدم حضور ایران در منطقه از ابعاد ابتدایی آن است و شروط ۱۲ گانهای نیز به پیوست آن از سوی پومپئو وزیر خارجهاش مطرح شده که تغییر نظام و احیای سلطه آمریکا بر ایران محور آن است.
یکی از مهمترین اصول مذاکره را نتایج آن تشکیل میدهد در مقطع کنونی که آمریکا سنگین ترین فشارها یا همان فشار حداکثری را وارد ساخته رویکرد به مذاکره چه پیامدهای دارد؟ بخشی از این پیامد استمرار شرطی ماندن بازار و اقتصاد کشور به مذاکره احتمالی است که این امر خود نوعی خود تحریمی است و این همان چیزی است که غرب همواره دنبال آن بوده است.
ایجاد فضای یاس و ناامیدی از نتایج مقاومت فعال که ملت ایران برای تحقق آن سختیهای بسیاری را تحمل کردهاند از دیگر پیامدهای مذاکره با چنین وضعیتی خواهد بود نکته بسیار مهم آنکه فرانسه و آمریکا ادعا دارند که با تحریمها ایران پای میز آمده است. این تصور با توجه به اینکه آنها مطالبات زیادی را در قبال ایران مطرح کردهاند این توهم خظرناک را در آنها ایجاد میکند که با تحریم و فشار می توان ایران را تسلیم کرد و این یعنی ادامه تحریم در لوای مذاکره. این مهم را نیز باید در نظر داشت در شرایطی که آمریکا نهایت تحریمها را اعمال کرده است ورود به مذاکره یعنی پذیرش تحریمها و این یعنی تثبیت تحریمها به دست خودمان و این خطری بزرگ است که آمریکا در لوای نام مذاکره به دنبال تحقق آن است.
در پایان به این مهم نیز باید توجه داشت که دنیا فقط آمریکا و چند کشور اروپایی نیستند و مذاکره صرفا با آنها معنا نمی یابد بلکه مذاکره یک اصل دیپلماتیک برای تعامل میان کشورهاست و نزدیک به ۲۰۰ کشور در جهان وجود دارد که می شود با آنها مذاکره کرد و به نتیجه رسید و این میشود تجلی عملی همان گفته رئیس جمهور که بارها تاکید کردهاند شعار ما از روزی که آمدیم تعامل سازنده با دنیا بود.
نویسنده: قاسم غفوری