طی بیش از شش سال گذشته یک جریان ثابت سیاسی بر قوه مجریه کشور حاکم است در حالی که ثانیهای از این دوران طولانی با محاسبات دودوتا چهارتا به منظور آیندهنگری سرنوشت اقتصادی جامعه پیش نرفته! وقتی که تبلیغات اغوا کننده متکی به کلیدهای سرنوشتساز بهار سال ۱۳۹۲ در رسانههای مختلف و شبکههای مجازی و روزنامههای زنجیرهای افکار کشور را تصاحب میکرد و این مژده را میداد که مسیر تعالی اقتصاد متکی به سرمایههای موجود راه خود را یافته و به واسطه کلیدهای قفل گشا به جریان میافتد، اکثریت مردم خوشحال بودند اگر چه امید چندانی به وعدههای توخالی این جریان بر اساس رزومه گذشته آنها نداشتند.
منفی بودن روند اقتصادی تمامی جامعه را غافلگیر کرده بود و ارائه سبد معیشتی به تمامی خانوادهها میتوانست آرام بخشی موقت برای آنها باشد، اما بعضی از نادیده گرفتن زیرساختهای نیمه کاره و باقیمانده از دولتهای نهم و دهم که بایستی در اولین گام به اتمام میرسید تا گوشهای از این سبد خانواده را پر کند مورد بیمهری اعضای کابینه و بخصوص وزیر یک دنده راه و شهرسازی قرار گرفت که برای نمونه، مسکن مهر در سایه بیمهریها به زبالهدانی تبدیل شود و به حال خود رها گردد که مصالح باقیمانده آن به یغما رفته و یا در میان باد و باران و طوفان مضمحل گردد!
بهار سال ۹۶ بود که پس از سپری شدن دولت یازدهم در همین ستون سرمقالهای تحت عنوان «هفتصد گام به کدامین سو» در هشت هزار و دویست کلمه سه صفحه کامل را به خود اختصاص داد تا شاید دولتمردان با مطالعه آن بدانند ضعف در اداره اقتصاد مملکت میتواند بعضیها پیامدهای ناامید کنندهای را به همراه داشته باشد زیرا انتظار از دارنده شاهد کلید قفل گشا، این بود که حداقلهای تأمین که نیازی به ادامه پرداخت یارانه ایجادی در دولتهای نهم و دهم نباشد اما این اتفاق نیفتاد تا خوشباوری همین جریان مسیر را به سوی عقد قرارداد جهانی برجام با کشورهایی در غرب بکشاند که در طول تاریخ نکبتبار خود یک حرف درست نزدهاند و یک روده راست هم در بدنشان ندارند! که این روند و اصرار بیمورد به رغم نصایح مقام معظم رهبری پیرامون عدم اعتماد به آمریکا همچنان در چهار سال دوم استیلای این جریان بر حاکمیت اجرایی دولت ادامه یافته و تقریباً دود شود و به هوا برود!
حاصل همه این تلاشها که به نوعی پتک به سندان کوبیدن شباهت داشت چیزی نبود جز هزینههای کلان مادی و معنوی برای کشور و افت ارزش واحد پولی به دلیل افزایش بیسابقه تحریمها توسط سردسته مخالفان برجام یعنی آمریکا که هر روز به دسایسی تازه متوسل میشوند!
حالا بیش از شش سال از دور خودشان چرخیدن سیاستمداران کابینه به همراه وزیر و معاونان وزارت امور خارجه میگذرد در حالی که هنوز هم نقطه سر خط باقی ماندهاند و روز به روز فشارها بر دوش جامعه افزایش مییابد!
اعتمادهای بیش ا زاندازه به غرب حاصلی جز تحریمها و آخرین نامه سه کشور اروپایی فاقد وجاهت پیرامون ضدیت تلویحی با مفاد برجام را ندارد که همگی حاصل دست به دست کردنهای دو سال گذشته در لوای سیاست ناموفق مدارا است زیرا غرب خریدار زمانهایی است که ما در سبد اخلاص گذاشته و در اختیار آنها قرار میدهیم!
حتی مجلس هم نتوانست با استفاده از گروههای وابسته به سیاست دولت که گل سرسبد آنها فراکسیون تدبیر و امید بود کاری از پیش ببرد و قوانین را به صورتی مدون نماید که با تضادهای اقتصادی ایجاد شده در این شش سال و اندی منافات نداشته باشند!
حذف چهرههای استخوان ترکانده در جریانهای سیاسی پس از انقلاب اسلامی در مجلس شورای اسلامی و ورود چهرههای جوان با استفاده از سیستم لیستی در انتخابات سال ۹۴ که فاقد تجربه لازم به منظور عبور از بحرانهای پا به میدان گذاشته بودند و همچنین رخوت بیش از اندازه و کهولت رئیس قوه مقننه که در پایان مجلس نهم خستگی چین و چروکهای مفرط در چهره تکیده ایشان مشاهده میشد و نیازمند بودند تا برای مجلس دهم کاندیدا نشوند و فشار زائدالوصف به قوه قضاییه که زیرساختهای لازم برای آن پیشبینی نشده بود همراه با ضعف مدیریتی در قوه مجریه دست به دست هم دادند تا بار اداره کشور بیش از قبل بر دوش نهادهای نظارتی افتاده که حوادث غیرمترقبه نیز مضاعف آن گردید تا پرداخت این هزینهها از هر سو افزایش یابد در حالیکه فشار تحریمها صادرات نفت را به شدت کاهش میداد و جامعه را ناچار میساخت تا برای تأمین هزینههای جاری زندگی خود دست به حراج اموال و میراثهای خانوادگی بزنند و پساندازها را دستمایه گذار روال زندگی کنند که امیدی به کسب و کار به منظور ایجاد درآمد نبوده و این جریان تا اعتراضات اقتصادی ادامه یافت.
اما هنوز هم بعضی از مسئولان گردشی در طول چهل سال گذشته پنبه را در گوششان چپاندهاند تا هر کس خر خودش را براند و اجازه ندهند آنهایی که میتوانند و کوهی از تجربههای عبور از بحران را با خود دارند وارد گود زورخانه شوند و گوشهای سکان اقتصاد را به دست بگیرند و از طوفانهای در راه نجات بخشند!
امروز بیش از پانزده هزار نفر به منظور حضور به عنوان نماینده مردم مجلس شورای اسلامی کاندیدا شدهاند که انگار این ثبت نام نوعی استخدام و برون رفت از بیکاری است که به نظر میرسد صف دریافت نذری انتخابات به دیگر چهرههای تأثیرگذار در سیاست قانونگذاری کشور فرصت عرضاندام نداده باشد!
نویسنده: حسن روانشید