جهان امروز با آمریکای بدون نقاب مواجه شده است. انتخابات آمریکا در حالی برگزار شد که تحولات پسا انتخاباتی نقابهای بسیاری از چهره آمریکا و البته دموکراسی و حقوق بشر ادعایی لیبرال سرمایه داری برداشت. نکته قابل توجه در این روند اتهاماتی است که از سوی بایدن و ترامپ و البته احزاب دموکرات و جمهوریخواه به یکدیگر نسبت داده میشود. پس از اشغال کنگره توسط معترضان به نتایج انتخابات که گفته میشود از هواداران ترامپ بودهاند، از یک سو برخی محافل رسانهای و سیاسی از اقدامات سیاستمداران و اعضای کنگره برای اجرایی سازی متمم ۲۵ قانون اساسی خبر دادهاند. مطابق متمم ۲۵ قانون اساسی آمریکا، چنانچه معاون ریاست جمهوری و اعضای کابینه تشخیص دهند که رئیس جمهور به لحاظ جسمی یا روانی دیگر قادر به هدایت امور نیست، می توانند با استناد به این متمم، امور را به معاون ریاست جمهوری بسپرند.
از سوی دیگر دیگر بایدن هواداران ترامپ را «تروریستهای داخلی» خواند در حالی که مسئولیت آشوب و حمله به کنگره را نیز بر عهده ترامپ دانست. مجموع این دو موضع یک نکته را نشان میدهد که حاکمیت آمریکا در دست افرادی با زوال عقلی و ماهیتی تروریستی بوده است.
این موارد در باب ترامپ در حالی مطرح میشود که در مورد بایدن نیز که مدعی سکان داری آینده آمریکاست است نیز نکات قابل توجهی مطرح است. از یک سو «رانی جکسون»، پزشک سابق کاخ سفید گفته که «جو بایدن»، نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا از صلاحیت روانشناختی لازم برای اداره امور آمریکا برخوردار نیست.او گفت: «من وقتی از منظر یک شهروند این کشور عملکرد جو بایدن در رقابتهای انتخاباتی را بررسی میکنم میبینم که او از توانمندیهای ذهنی و قابلیتهای شناختی لازم برای به دست گرفتن سمت فرماندهی کل قوا و ریاستجمهوری کشور را ندارد.» از سوی دیگر در سال ۲۰۱۶ اسناد و مدارک نشان داد که داعش توسط اوباما که بایدن معاونت او را بر عهده داشت ایجاد شده است. این رویکرد تروریست پروری زمانی آشکارتر میشود که بایدن از ترور فرماندهان مقاومت سردار سپهبد قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس که پیشگامان مبارزه با تروریسم بودند دفاع کرد.
مجموع این حقایق بیانگر آن است که تفاوتی میان بایدن و ترامپ وجود ندارد و صرفا در ظاهرشان باهم تفاوت دارند. با توجه به این حقایق این سوال مطرح است که مسئولیت جامعه جهانی در برابر ساختار حاکم بر آمریکا چیست؟ آیا باید به همراهی با اجماع سازی آمریکایی بپردازد یا رویکرد دیگری در پیش گیرد.؟
چنانکه از مباحث بالا مشخص شده است ساختار حاکم بر آمریکا ماهیتی تروریستی و غیر عقلایی دارد که البته نقض سیستمایتک حقوق بشر و خودبرتر پنداری را نیز باید به آن افزود که نتیجه آن سرکوب گسترده اعتراضهای ضد نژادپرستی سیاهپوستان در این کشور است. بر این اساس مسئولیت جامعه جهانی از چند منظر قابل توجه است:
نخست آنکه در حالی ساختار حاکم بر آمریکا ماهیت تروریستی با عدم صلاحیت عقلی دارد که این کشور هزاران کلاهک هستهای دارد و میلیاردها دلار هم برای نوسازی آن اختصاص داده است. با توجه به خصوصیات ذکر شده از سران آمریکا، مسئولیت آژانس آن است که برای صلح و امنیت جهانی، جهت خلع سلاح هستهای و حتی مقابله با توان موشکی آمریکا اقدام نماید. وجود آمریکای هستهای با چنین مقاماتی تهدیدی برای امنیت جهان است و آژانس باید بر اساس وظایف خود در منع تکثیر و گسترش سلاحهای هستهای با این کشور برخورد و خلع سلاح آن را در پیش گیرد. به هر تقدیر این تهدید برای جهان وجود دارد که آمریکا بخواهد از تسلیحات هستهای علیه سایر کشورها استفاده نماید لذا آژانس بر اساس تکالیفش باید اقدامی برای پیش گیری از این وضعیت اجرا نماید.
دوم آنکه آمریکا نشان داد که در حوزه حقوق بشر و دموکراسی در راس ناقضان قرار دارد و در حوزه تروریسم نیز پدرخوانده و محور اصلی تروریسم است. بر این اساس، آمریکا را می توان تهدیدی بزرگ برای امنیت جهانی دانست. بر این اساس وظیفه ساختارها و نهادهای بینالمللی که به اعمال تحریم و فشار برای تغییر رفتار آمریکا بپردازند. این رویکرد در دو قالب میتواند صورت گیرد از یک سو اعمال تحریم مجازاتی علیه آمریکا و از سوی دیگر عدم اجرای تحریمهای وضع شده توسط آمریکا علیه سایر کشورهاست که خود نوعی اعمال تحریم علیه این کشور میشود. در این میان سازمان ملل و اتحادیه اروپا مسئولیتی سنگین بر عهده دارند. آنها همواره تابع آمریکا بوده و بر اساس خواست آن علیه سایر کشورها اقدام کرده که همراهی با تحریمهای آمریکا نمودی از این رفتار است. اروپا و سازمان ملل ضمن اعلام برائت از همراهی با آمریکا، با لغو تحریمها علیه سایر و مشارکت در اعمال تحریم علیه آمریکا ندامت عملی خود را از سالها همراهی با آمریکا نشان دهند در غیر این صورت جامعه جهانی آنها را نیز در ردیف آمریکا قرار داده و باید پاسخگوی همراهی خود با سران تروریسم پرور، ناقض دموکراسی و حقوق بشر آمریکایی باشند. اروپا نمی تواند ادعای اقدام برای امنیت جهان را سر داده و خواستار ممنوعیت فعالیت هستهای و یا حذف توان موشکی و منطقهای کشوری مانند جمهوری اسلامی ایران شود در حالی که در برابر تهدیدات آشکار آمریکا برای جهان سکوت کرده و حتی به همراهی با آن میپردازد.
نویسنده: قاسم غفوری