پیش ثبت نام برای حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی که در اسفند ماه سال جاری برگزار میشود از امروز آغاز شد.
در چند روز گذشته برخی فراخوان دادند که نخبگان برای ثبت نام اقدام کنند،چرا که مجلس و کشور نیازمند مدیریت نخبگان جوان است.
هر چند شاید این درخواست در نگاه نخست درست به نظر برسد اما در این مسئله نکاتی است که باید گفته شود.
باید میان یک نخبه و سیاستمدار تفاوت قائل شد، نخبهای که در فضای کاری خود به فعالیتهای علمی، فنی، تولید، صنعتی،هنری و هر فعالیت دیگری در چارچوب نخبگی میپردازد،به دور از عالم سیاست است.
آیا هم اکنون یا در دورههای گذشته مجلس شورای اسلامی، افراد تحصیلکرده از دکتر گرفته تا مهندس حضور نداشتند؟ آیا آنها همزمان با نمایندگی به کارهای تخصصی خود هم رسیدند؟
مجلس شورای اسلامی جای افرادی است که مدیریت، مسئولیت پذیر، سالم النفس، دلسوز و خوشفکر باشند، به معنای واقعی کلمه سیاستمدار باشند و بتوانند با تصمیمات درست خود روند اداره کشور را تسهیل کنند و موانعی که بر سر راه دولت است بردارند، هر چند در قانون قید شده که داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی باید تحصیلات عالی داشته باشند و همین تحصیلات دانشگاهی کفایت میکند اما فهم و درک و شعور سیاسی را در دانشگاهها تدریس نمیکنند بلکه بخشی از آن ذاتی است و بخش دیگر ارتقاء آن است یعنی فردی که آن ویژگیها را دارد در صدد آن بر میآید تا درک و فهم خود را بیفزاید و در کنار مسئولیتی که در مجلس شورای اسلامی دارد از نخبگان برای اعتلای کشور بهره ببرد.
استفاده از نخبگان در مشورتها و تصمیم گیری و تصمیم سازیها تاکنون در دستگاههای حاکمیتی همچون مجلس شورای اسلامی تا چه اندازه بوده است؟ آیا آمار دقیق و درستی در این زمینه وجود دارد که نشان دهد کمیسیونهای مجلس با نخبگان، صاحبنظران و کارشناسان در زمینههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی گفتوگو و مشورت کرده باشند.
فردا روز خبرنگار است، خبرنگاران به واسطه کاری که دارند، در زمینههای گوناگون اشراف دارند، آنها میتوانند مشاوران خوبی برای دستگاههای حاکمیتی و نمایندگان مجلس باشند، تاکنون آیا کمیسیونهای مجلس با خبرنگاران،دبیران و سردبیران مطبوعات در حوزههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی جلسه داشته و مشورت کردهاند؟
قاعدتاً چنین قشری در جامعه، ظرفیتهای بالایی برای طرح موضوع، مشکل و معضلات کشور دارند که میتوانند حتی پیشنهادهایی را هم در زمینههایی که اشراف دارند و در ان بخش فعال هستند ارائه دهند.
البته نخبگان و فرهیختگان و صاحبنظران دیگر هم هستند که باید با آنها مشورت کرد و از نظرات آنها بهره برد.
اگر سعی بر این باشد که نخگان را وارد مجلس کنیم تا از آنها برای رفع مشکلات راهکار و پیشنهاد بخواهیم، آنها گرفتار پیچ و خمهای سازمانی مجلس خواهند شد و از کار خواهند افتاد.
نخبگان و فرهیختگان را باید به گونهای دیگر به کار گرفت.
نمونههایی از ورود نخبگان به مجلس شورای اسلامی وجود دارد که پس از ورود پشیمان شدند و اگر راهی داشتند از همان ابتدا انصراف میدادند، اما یک دوره را سپری کردند و در دوره بعد خود را نامزد نکردند و حتی صراحتاً گفتند که جای من و امثال من در مجلس نیست.
مرحوم عماد افروغ نماینده تهران از همان نخبگانی بود که نتوانست مجلس را تحمل کند و در سال 1386 با انصراف از نامزدی مجلس، با ابراز تأسف از آنچه او به عنوان توهمات برخی اصولگرایان به دلیل در قدرت بودن یاد نمود، گفته بود؛« خاصیت قدرت همین است، چون معمولا کسانی که در قدرت قرار دارند گوش شنوای خود را از دست میدهند.»
مشکل همان گوش شنوایی است که زنده یاد عماد افروغ به آن اشاره کرده است.
حرف و سخن نخبه و فرهیخته باید شنیده شود، برای آن هم گوش شنوا لازم است. اگر وجود داشته باشد، نیازی نیست نخبه مسئول شود تا از کارایی بیفتد.
در چند روز گذشته برخی فراخوان دادند که نخبگان برای ثبت نام اقدام کنند،چرا که مجلس و کشور نیازمند مدیریت نخبگان جوان است.
هر چند شاید این درخواست در نگاه نخست درست به نظر برسد اما در این مسئله نکاتی است که باید گفته شود.
باید میان یک نخبه و سیاستمدار تفاوت قائل شد، نخبهای که در فضای کاری خود به فعالیتهای علمی، فنی، تولید، صنعتی،هنری و هر فعالیت دیگری در چارچوب نخبگی میپردازد،به دور از عالم سیاست است.
آیا هم اکنون یا در دورههای گذشته مجلس شورای اسلامی، افراد تحصیلکرده از دکتر گرفته تا مهندس حضور نداشتند؟ آیا آنها همزمان با نمایندگی به کارهای تخصصی خود هم رسیدند؟
مجلس شورای اسلامی جای افرادی است که مدیریت، مسئولیت پذیر، سالم النفس، دلسوز و خوشفکر باشند، به معنای واقعی کلمه سیاستمدار باشند و بتوانند با تصمیمات درست خود روند اداره کشور را تسهیل کنند و موانعی که بر سر راه دولت است بردارند، هر چند در قانون قید شده که داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی باید تحصیلات عالی داشته باشند و همین تحصیلات دانشگاهی کفایت میکند اما فهم و درک و شعور سیاسی را در دانشگاهها تدریس نمیکنند بلکه بخشی از آن ذاتی است و بخش دیگر ارتقاء آن است یعنی فردی که آن ویژگیها را دارد در صدد آن بر میآید تا درک و فهم خود را بیفزاید و در کنار مسئولیتی که در مجلس شورای اسلامی دارد از نخبگان برای اعتلای کشور بهره ببرد.
استفاده از نخبگان در مشورتها و تصمیم گیری و تصمیم سازیها تاکنون در دستگاههای حاکمیتی همچون مجلس شورای اسلامی تا چه اندازه بوده است؟ آیا آمار دقیق و درستی در این زمینه وجود دارد که نشان دهد کمیسیونهای مجلس با نخبگان، صاحبنظران و کارشناسان در زمینههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی گفتوگو و مشورت کرده باشند.
فردا روز خبرنگار است، خبرنگاران به واسطه کاری که دارند، در زمینههای گوناگون اشراف دارند، آنها میتوانند مشاوران خوبی برای دستگاههای حاکمیتی و نمایندگان مجلس باشند، تاکنون آیا کمیسیونهای مجلس با خبرنگاران،دبیران و سردبیران مطبوعات در حوزههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی جلسه داشته و مشورت کردهاند؟
قاعدتاً چنین قشری در جامعه، ظرفیتهای بالایی برای طرح موضوع، مشکل و معضلات کشور دارند که میتوانند حتی پیشنهادهایی را هم در زمینههایی که اشراف دارند و در ان بخش فعال هستند ارائه دهند.
البته نخبگان و فرهیختگان و صاحبنظران دیگر هم هستند که باید با آنها مشورت کرد و از نظرات آنها بهره برد.
اگر سعی بر این باشد که نخگان را وارد مجلس کنیم تا از آنها برای رفع مشکلات راهکار و پیشنهاد بخواهیم، آنها گرفتار پیچ و خمهای سازمانی مجلس خواهند شد و از کار خواهند افتاد.
نخبگان و فرهیختگان را باید به گونهای دیگر به کار گرفت.
نمونههایی از ورود نخبگان به مجلس شورای اسلامی وجود دارد که پس از ورود پشیمان شدند و اگر راهی داشتند از همان ابتدا انصراف میدادند، اما یک دوره را سپری کردند و در دوره بعد خود را نامزد نکردند و حتی صراحتاً گفتند که جای من و امثال من در مجلس نیست.
مرحوم عماد افروغ نماینده تهران از همان نخبگانی بود که نتوانست مجلس را تحمل کند و در سال 1386 با انصراف از نامزدی مجلس، با ابراز تأسف از آنچه او به عنوان توهمات برخی اصولگرایان به دلیل در قدرت بودن یاد نمود، گفته بود؛« خاصیت قدرت همین است، چون معمولا کسانی که در قدرت قرار دارند گوش شنوای خود را از دست میدهند.»
مشکل همان گوش شنوایی است که زنده یاد عماد افروغ به آن اشاره کرده است.
حرف و سخن نخبه و فرهیخته باید شنیده شود، برای آن هم گوش شنوا لازم است. اگر وجود داشته باشد، نیازی نیست نخبه مسئول شود تا از کارایی بیفتد.
محمد صفری