تروریست‌های داعشی جنایتی دیگر را در کارنامه سیاه خود ثبت کردند و در جنایتی بزرگ خادمان و زائران حضرت شاه چراغ (ع) را به خاک و خون کشیدند. نگاهی بر کارنامه گروه‌های تروریستی همچون القاعده، داعش، النصره، منافقین، جش الظلم، الاحواضیه و.... بیانگر آن است که نمی‌توان ماهیت رفتاری آنها را به صورت مستقل ارزیابی نمود بلکه باید در چارچوب پازلی بزرگ‌تر یا همان نقش آفرینی و اهداف اربابان این گروه‌ها دیده شود.
نخست آنکه غرب و معاندین ضد انقلاب در لوای ادعای حمایت از مردم ایران بویژه زنان به دنبال نابودسازی امنیت و یکپارچگی کشور در رخدادهای پاییز ساز گذشته بود که این سناریو با شکست همراه شد چنانکه در نهایت نیز منشور 8 نفره همبستگی جرج تاون فروپاشید و پرونده رسوایی هر کدام از اعضای آن برملا شد منافقین نیز که نقشی محوری در کشته سازی‌ها داشته‌اند با افشای نقش مخربشان در البانی با خشم مقامات این کشور مواجه و اردوگاهشان مورد حمله پلیس آلبانی قرار گرفت. آمریکایی‌ها که نشان داده‌اند که از گذشته درس نگرفته‌اند در ماه‌های اخیر با تکرار خبرهای دروغین گذشته و خبرسای‌های جدیدی به دنبال تحریک افکار عمومی با ادعای سالگرد مرگ دختر جوان هستند. نکته دیگر آنکه این روزها آمریکایی‌ها به رغم تقلای بسیار نتوانستند در برابر مقاومت دیپلماسی و میدان ایران کارکردی داشته باشند و در نهایت به تبادل زندانیان و ازاد سازی 6 میلیارد دلار از دارایی‌های بلوکه شده ایران در کره جنوبی تن دادند. به حاشیه راندن این دستاورد بزرگ ایرانیان در کنار کم رنگ سازی حضور گسترده مردم در پیش ثبت نام انتخابات مجلس شورای اسلامی، بعد دیگر ماموریت داعش برای ضد انقلاب را تشکیل داده است که ایجاد تنش با همسایگان شرقی را نیز باید به آن افزود.
دوم آنکه آمریکا که با بحران‌های داخلی ، ناتوانی در اوکراین، شرایط بحرانی رژیم صهیونیستی در داخل مواجه است به دنبال بازآفرینی تروریسم و ناامنی در منطقه است چنانکه در هفته‌های اخیر بر شدت تحرکات نظامی در عراق و سوریه افزوده و داعش نیز حمله‌های تروریستی در دمشق و حتی به نیروهای سوری و عراقی داشته است برخی گزارش‌ها نیز از جابه جایی نیروهای داعش در تبانی آمریکا با برخی کشورهای منطقه حکایت دارد. حمله تروریستی داعش به شاه چراغ را در قالب همان حملات در چارچوب ناامن سازی منطقه می‌توان ارزیابی کرد. نکته مهم در میان تمام این تحولات رفتار رسانه‌های بیگانه فارسی زبان است که نه تنها تروریسم علیه شاه چراغ را محکوم نکرده‌اند بلکه رسما به تطهیر و حمایت از آن پرداخته که نشانی اشکار از تروریسم رسانه‌ای حاکم بر غرب است. رسانه‌هایی که یک سال است ادعای حمایت از مردم ایران را سر می‌دهند سرانجام نقاب از چهره برداشته و برای داعشی‌هایی که شاه چراغ را به خاک و خون کشیدند کف زده و برای تطهیر آنها دست و پا می‌زننند. رفتاری که ماهیت تروریستی این رسانه‌ها را آشکارتر ساخته و نشان می‌دهد که خواست این رسانه‌ها برای ایران ویرانی و برای ایرانیان روزهای خونینی است که ریشه در ماهیت تروریستی این رسانه‌ها و اربابان آنها دارد.
نخست آنکه غرب و معاندین ضد انقلاب در لوای ادعای حمایت از مردم ایران بویژه زنان به دنبال نابودسازی امنیت و یکپارچگی کشور در رخدادهای پاییز ساز گذشته بود که این سناریو با شکست همراه شد چنانکه در نهایت نیز منشور 8 نفره همبستگی جرج تاون فروپاشید و پرونده رسوایی هر کدام از اعضای آن برملا شد منافقین نیز که نقشی محوری در کشته سازی‌ها داشته‌اند با افشای نقش مخربشان در البانی با خشم مقامات این کشور مواجه و اردوگاهشان مورد حمله پلیس آلبانی قرار گرفت. آمریکایی‌ها که نشان داده‌اند که از گذشته درس نگرفته‌اند در ماه‌های اخیر با تکرار خبرهای دروغین گذشته و خبرسای‌های جدیدی به دنبال تحریک افکار عمومی با ادعای سالگرد مرگ دختر جوان هستند. نکته دیگر آنکه این روزها آمریکایی‌ها به رغم تقلای بسیار نتوانستند در برابر مقاومت دیپلماسی و میدان ایران کارکردی داشته باشند و در نهایت به تبادل زندانیان و ازاد سازی 6 میلیارد دلار از دارایی‌های بلوکه شده ایران در کره جنوبی تن دادند. به حاشیه راندن این دستاورد بزرگ ایرانیان در کنار کم رنگ سازی حضور گسترده مردم در پیش ثبت نام انتخابات مجلس شورای اسلامی، بعد دیگر ماموریت داعش برای ضد انقلاب را تشکیل داده است که ایجاد تنش با همسایگان شرقی را نیز باید به آن افزود.
دوم آنکه آمریکا که با بحران‌های داخلی ، ناتوانی در اوکراین، شرایط بحرانی رژیم صهیونیستی در داخل مواجه است به دنبال بازآفرینی تروریسم و ناامنی در منطقه است چنانکه در هفته‌های اخیر بر شدت تحرکات نظامی در عراق و سوریه افزوده و داعش نیز حمله‌های تروریستی در دمشق و حتی به نیروهای سوری و عراقی داشته است برخی گزارش‌ها نیز از جابه جایی نیروهای داعش در تبانی آمریکا با برخی کشورهای منطقه حکایت دارد. حمله تروریستی داعش به شاه چراغ را در قالب همان حملات در چارچوب ناامن سازی منطقه می‌توان ارزیابی کرد. نکته مهم در میان تمام این تحولات رفتار رسانه‌های بیگانه فارسی زبان است که نه تنها تروریسم علیه شاه چراغ را محکوم نکرده‌اند بلکه رسما به تطهیر و حمایت از آن پرداخته که نشانی اشکار از تروریسم رسانه‌ای حاکم بر غرب است. رسانه‌هایی که یک سال است ادعای حمایت از مردم ایران را سر می‌دهند سرانجام نقاب از چهره برداشته و برای داعشی‌هایی که شاه چراغ را به خاک و خون کشیدند کف زده و برای تطهیر آنها دست و پا می‌زننند. رفتاری که ماهیت تروریستی این رسانه‌ها را آشکارتر ساخته و نشان می‌دهد که خواست این رسانه‌ها برای ایران ویرانی و برای ایرانیان روزهای خونینی است که ریشه در ماهیت تروریستی این رسانه‌ها و اربابان آنها دارد.
قاسم غفوری
