پدیدههای فرهنگی و اجتماعی در هر جامعهای، درخور توجه است، کارشناسان، رفتار شناسان و جامعه شناسان میبایست در زمینه پدیدهها پژوهش کنند و نتایج آن را در اختیار مسئولان قرار دهند، حال مسئولان اگر توجهی به آن پژوهشها داشتند و هشدارها و راهکارهای ارائه شده را توجه و اجرا کردند فبها، اگر هم که نه وا اسفا!
حتما به یاد دارید زمانی که رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا خانم موگرینی به ایران سفر کرده بود دیداری هم از مجلس شورای اسلامی و نمایندگان داشت. در این دیدار، برخی نمایندگان مجلس اقدام به گرفتن عکس سلفی یادگاری با موگرینی در صحن مجلس کردند که البته بازتابهای منفی زیادی داشت و به آن سلفی حقارت لقب داده شد.
برخی نمایندگان آن دوره پس از بازتابهای منفی از رفتار خود عذرخواهی کردند اما آب رفته به جوی باز نمیگردد،اما به مرور زمان فراموش میشود تا اتفاقی مشابه بیفتد تا بار دیگر یادآوری شود. قدر مسلم توقع و انتظار از مسئولان آن هم نمایندگان مردم، بیشتر از دیگر اقشار است، ابته که باز هم به نوع انتخاب مردم باز میگردد و نشان میدهد که شناخت درستی نسبت به نامزدههای انتخابات ندارند و نتیجه آن هم میشود مسئول و نمایندهای ناکارآمد.
از موگرینی که بگذریم به پدیده دیگری میرسیم که این روزها و در چند روز گذشته باعث واکنشها و اظهار نظرات زیادی شده است.
برخی اعتقاد دارند که رفتار برخی مردم نسبت به حضور رونالدو در ایران طبیعی است. این قشر که بسیار در اقلیت هم هست، علاقه خود را نسبت به یک بازیکن معروف فوتبال نشان دادهاند و نمیتوان نسبت به چنین رفتاری خرده گرفت.
آنهایی که مخالف چنین رفتاری از مردم نیستند، آن را فقر فرهنگی یا حقارت فرهنگی و اجتماعی نمیدانند بلکه یک واکنش طبیعی تلقی میکنند.
اعتقاد دارند که بسیاری از آنهایی که به استقبال رونالدو در فرودگاه یا هتل محل اقامت او و تیم النصر رفتند و هتل را به آن وضعیت انداختند، هیجانات و انرژی جوانی خود را تخلیه کردند و احساساتشان را بروز دادند.
طبیعی است که نمیتوان همه جامعه را یک دست و یکرنگ کرد، هر فردی خصوصیاتی متفاوت از دیگری دارد که وجه تمایز آنها است همانگونه که هر جامعهای با جامعه دیگر تفاوت دارد اما تشابهاتی هم میان آنها دیده میشود.
اما جمعی دیگر اعتقاد دارند که رفتار برخی مردم در ماجرا سفر رونالدو در قالب تیم النصر به ایران، آبروریزی فرهنگی و اجتماعی برای کشور به همراه داشت. آنها اعتقاد دارند که تحقیر فرهنگی و فرومایگی در رفتارها دیده شد.
البته شاید دربرخی نمونهها چنین شده باشد، مثلا عرضه دستمال کاغذی استفاده شده رونالدو برای فروش در یکی از سامانههای فروش اینترنتی که البته در تعیین نرخ و قیمت خانه و خودرو و بالابردن قیمت آنها تبحر خاصی دارد، یا عرضه امضای رونالدو برای فروش.
برای این که روشن شود که چه اتفاقی افتاده نباید رفتار مردم دیگر کشورها در استقبال از فردی چون رونالدو یا هر شخص مشهور دیگری را نادیده گرفت.
نمونههایی از شوق و ذوق هواداران و دوستداران رونالدو در دیگر کشوره وجود دارد که بسیار پر جمعیتتر از آنهایی بود که در هتل اقامت او در تهران حضور داشتند. نمونههایی در گزارش صفحه 3 روزنامه امروز آمده است.
سخن پایانی این که فرهیختگی یک جامعه چند مؤلفه دارد، مهمترین آن تربیت در آموزش و پرورش است که ظاهراً این بخش بسیار مهم مغفول واقع شده و بیشتر به آموزش توجه شده تا پرورش.
دانش آموز دبستانی ما از همان ابتدا باحجم زیادی از کتابهایی روبرو میشود که تنها به او حساب و کتاب و دیگر مسائل را میآموزد در حالی که دانش آموزان دبستانی به ویژه کلاس اولی نیاز به گفتن و شنیدن،شیطنت و بازی گوشی و کنجکاوی و دریافت پاسخ به آن کنجکاوی دارد و رفته رفته در مقاطع بالاتر چگونه زیستن را باید بیاموزد اما چنین روشهایی در نظام آموزش ما وجود ندارد و اگر چالشهایی اینچنینی مانند رفتاری که در چند روز گذشته دیده شد افزایش یابد یا تکرار شود، خردهای نباید گرفت.
به این نکته هم باید اشاره کرد که یک قشر اقلیت نمادی از کل جامعه نیست و نمیتوان جامعه را با رفتار چنین اقلیتی قضاوت کرد.
حتما به یاد دارید زمانی که رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا خانم موگرینی به ایران سفر کرده بود دیداری هم از مجلس شورای اسلامی و نمایندگان داشت. در این دیدار، برخی نمایندگان مجلس اقدام به گرفتن عکس سلفی یادگاری با موگرینی در صحن مجلس کردند که البته بازتابهای منفی زیادی داشت و به آن سلفی حقارت لقب داده شد.
برخی نمایندگان آن دوره پس از بازتابهای منفی از رفتار خود عذرخواهی کردند اما آب رفته به جوی باز نمیگردد،اما به مرور زمان فراموش میشود تا اتفاقی مشابه بیفتد تا بار دیگر یادآوری شود. قدر مسلم توقع و انتظار از مسئولان آن هم نمایندگان مردم، بیشتر از دیگر اقشار است، ابته که باز هم به نوع انتخاب مردم باز میگردد و نشان میدهد که شناخت درستی نسبت به نامزدههای انتخابات ندارند و نتیجه آن هم میشود مسئول و نمایندهای ناکارآمد.
از موگرینی که بگذریم به پدیده دیگری میرسیم که این روزها و در چند روز گذشته باعث واکنشها و اظهار نظرات زیادی شده است.
برخی اعتقاد دارند که رفتار برخی مردم نسبت به حضور رونالدو در ایران طبیعی است. این قشر که بسیار در اقلیت هم هست، علاقه خود را نسبت به یک بازیکن معروف فوتبال نشان دادهاند و نمیتوان نسبت به چنین رفتاری خرده گرفت.
آنهایی که مخالف چنین رفتاری از مردم نیستند، آن را فقر فرهنگی یا حقارت فرهنگی و اجتماعی نمیدانند بلکه یک واکنش طبیعی تلقی میکنند.
اعتقاد دارند که بسیاری از آنهایی که به استقبال رونالدو در فرودگاه یا هتل محل اقامت او و تیم النصر رفتند و هتل را به آن وضعیت انداختند، هیجانات و انرژی جوانی خود را تخلیه کردند و احساساتشان را بروز دادند.
طبیعی است که نمیتوان همه جامعه را یک دست و یکرنگ کرد، هر فردی خصوصیاتی متفاوت از دیگری دارد که وجه تمایز آنها است همانگونه که هر جامعهای با جامعه دیگر تفاوت دارد اما تشابهاتی هم میان آنها دیده میشود.
اما جمعی دیگر اعتقاد دارند که رفتار برخی مردم در ماجرا سفر رونالدو در قالب تیم النصر به ایران، آبروریزی فرهنگی و اجتماعی برای کشور به همراه داشت. آنها اعتقاد دارند که تحقیر فرهنگی و فرومایگی در رفتارها دیده شد.
البته شاید دربرخی نمونهها چنین شده باشد، مثلا عرضه دستمال کاغذی استفاده شده رونالدو برای فروش در یکی از سامانههای فروش اینترنتی که البته در تعیین نرخ و قیمت خانه و خودرو و بالابردن قیمت آنها تبحر خاصی دارد، یا عرضه امضای رونالدو برای فروش.
برای این که روشن شود که چه اتفاقی افتاده نباید رفتار مردم دیگر کشورها در استقبال از فردی چون رونالدو یا هر شخص مشهور دیگری را نادیده گرفت.
نمونههایی از شوق و ذوق هواداران و دوستداران رونالدو در دیگر کشوره وجود دارد که بسیار پر جمعیتتر از آنهایی بود که در هتل اقامت او در تهران حضور داشتند. نمونههایی در گزارش صفحه 3 روزنامه امروز آمده است.
سخن پایانی این که فرهیختگی یک جامعه چند مؤلفه دارد، مهمترین آن تربیت در آموزش و پرورش است که ظاهراً این بخش بسیار مهم مغفول واقع شده و بیشتر به آموزش توجه شده تا پرورش.
دانش آموز دبستانی ما از همان ابتدا باحجم زیادی از کتابهایی روبرو میشود که تنها به او حساب و کتاب و دیگر مسائل را میآموزد در حالی که دانش آموزان دبستانی به ویژه کلاس اولی نیاز به گفتن و شنیدن،شیطنت و بازی گوشی و کنجکاوی و دریافت پاسخ به آن کنجکاوی دارد و رفته رفته در مقاطع بالاتر چگونه زیستن را باید بیاموزد اما چنین روشهایی در نظام آموزش ما وجود ندارد و اگر چالشهایی اینچنینی مانند رفتاری که در چند روز گذشته دیده شد افزایش یابد یا تکرار شود، خردهای نباید گرفت.
به این نکته هم باید اشاره کرد که یک قشر اقلیت نمادی از کل جامعه نیست و نمیتوان جامعه را با رفتار چنین اقلیتی قضاوت کرد.
محمد صفری