طی روزهای اخیر بار دیگر ماشین تبلیغاتی و خصومت ورزی رژیم سلطنتی انگلیس که به رغم مخالفت 70 درصد مردم همچنان در گرداب پادشاهی پوسیده چارلز سوم گرفتار است، علیه جمهوری اسلامی و ملت ایران شدت گرفته است.
انگلیس در ادامه اقدامهای ضدایرانی خود، پنج مقام ایرانی را به بهانههای حقوق بشری به فهرست تحریمهای خود اضافه کرد. پیش تر نیز وزارت امور خارجه انگلیس با صدور بیانیهای حمله به کشتیهای صهیونیستی در دریای سرخ را محکوم کرد و با تکرار ادعاهای بیاساس درباره ارتباط ایران با عملیات گروههای مقاومت در منطقه، مدعی شد که مسئولیت این حملات بر عهده ایران است. در همین حال در روزهای اخیر جنگ ترکیبی رسانههای خاندان سلطنتی انگلیس همچون بی بی سی و مهرههایی همچون ایران اینترنشنال و من و تو و... با محوریت برهم زدن آرامش فضای داخلی ایران و تقلایشان برای به آشوب کشاندن خیابانها شدت گرفته است و با بازنشر اخبار و گزارشهای مربوط به پاییز سال گذشته به دنبال التهاب آفرینی در ایران هستند. هر چند که خوی سلطهگری و آشوبگر انگلیسیها بخشی از خون آنها میباشد اما تشدید این تحرکات در مقطع کنونی را میتوان برگرفته از اهدافی دانست که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
در حوزه داخلی از یک سو چارلز سوم از بحران مشروعیت شدید رنج میبرد چنانکه جلسه سخنرانی وی در پارلمان نیز با تظاهرات و البته سرکوب جمهوریخواهان همراه بود. سوناک نخست وزیر نیز چنان گرفتار بحرانسیاسی است که مجبور به تغییر کابینه و حتی آوردن دیوید کامرون نخست وزیر سابق در مقام وزیر خارجه شد. در این میان سران انگلیس برای انحراف افکار عمومی و نیز جلب نظر افراط گرایان که این روزها در اروپا در حال قدرت گرفتن هستند زنجیرهای از رفتارهای رادیکالی و افراطی را در پیش گرفتهاند. در کنار تشدید مواضع خصمانه و غیر عقلانی در قبال ایران، انگلیسیها به شدت بر ادامه جنگ اوکراین تاکید دارند چنانکه کامرون از تلاش برای مجاب کردن آمریکا برای ادامه حمایت تسلیحاتی از کی یف خبر داده است. بعد دیگر افراط گرایی انگلیسیها زیر پا گذاشتن رای دادگاه منبی بر غیر قانونی و غیر انسانی بودن انتقال پناهجویان به رواندا است چنانکه در میانه جنگ غزه و انحراف افکار عمومی و نهادهای حقوق بشری به آن، وزیر کشور انگلیس در رواندا قرارداد جدیدی را برای انتقال پناهجویان به رواندا امضا کرده که رسما جنایت علیه بشریت و آواره سازی پناهجویان در کشوری بحران زده است.
در عرصه بیرونی نیز انگلیسیها که همچنان سیاست یکی به نعل و یکی به میخ را ادامه میدهند چنانکه در نشست اخیر شورای امنیت نیز رای ممتنع خود را تکرار کردند تا در سیاست «وسط بازی» هم رضایت صهیونیستها و هم کشورهای عربی و اسلامی را جلب کنند، با بحرانی به نام بیداری جهانی علیه رژیم صهیونیستی مواجه شده اند. امروز نه تنها در میدان جنگ بلکه نزد افکار عمومی جهان نیز این رژیم با بحران و شکست مواجه شده است بگونهای که به اذعان خودشان 95 درصد تظاهرات جهانی در حمایت از فلسطین است. در این شرایط انگلیسیها نیز همچون آمریکاییها و برخی اروپاییها در کنار ارسال تسلیحات برای رژیم صهیونیستی و نیز حمایت گسترده رسانهای از آن، فرافکنی برای حفظ قدرت پوشالی صهیونیستها و نیز کاهش توجهان جهانی به غزه را در پیش گرفتهاند. ادعاها در باب نقش ایران در حملات یمنیها به کشتیهای صهیونیستی در دریای سرخ و اعمال تحریم علیه ایران نمودی از این فرافکنی است که سعی دارد تا شکست صهیونیستها و حامیانش در برابر گروه کوچکی به نام انصارالله را پنهان و با اتهام زنی به ایران چنان وانمود سازند که با قدرتی بزرگ در نبرد هستند. بعد دیگر این هوچیگری اقدام انگلیس و آمریکا در آژانس بینالمللی انرژی اتمی با همراهی گروسی مدیر کل آژانس است که برای انحراف آژانس از سخنان سران رژیم صهیونیستی که غزه را تهدید به حمله هستهای کرده بودند، ادعاهای واهی علیه برنامه هستهای ایران را تکرار کردند.
با عنایت به آنچه ذکر شد میتوان گفت که لفاظیها و تشدید تحرکات ضد ایرانی انگلیسیها نه برگرفته از قدرت بلکه ناشی از وضعیت بحرانی داخلی و جهانی آنهاست که با مداخله در امور سایر کشورها و ایجاد فضای ملتهب علیه دیگران به دنبال مدیریت این وضعیت می باشند تا شاید از سرعت فروپاشی نظام سلطنتی حاکم بر انگلیس و نیز زوال رژیم صهیونیستی بکاهند.
انگلیس در ادامه اقدامهای ضدایرانی خود، پنج مقام ایرانی را به بهانههای حقوق بشری به فهرست تحریمهای خود اضافه کرد. پیش تر نیز وزارت امور خارجه انگلیس با صدور بیانیهای حمله به کشتیهای صهیونیستی در دریای سرخ را محکوم کرد و با تکرار ادعاهای بیاساس درباره ارتباط ایران با عملیات گروههای مقاومت در منطقه، مدعی شد که مسئولیت این حملات بر عهده ایران است. در همین حال در روزهای اخیر جنگ ترکیبی رسانههای خاندان سلطنتی انگلیس همچون بی بی سی و مهرههایی همچون ایران اینترنشنال و من و تو و... با محوریت برهم زدن آرامش فضای داخلی ایران و تقلایشان برای به آشوب کشاندن خیابانها شدت گرفته است و با بازنشر اخبار و گزارشهای مربوط به پاییز سال گذشته به دنبال التهاب آفرینی در ایران هستند. هر چند که خوی سلطهگری و آشوبگر انگلیسیها بخشی از خون آنها میباشد اما تشدید این تحرکات در مقطع کنونی را میتوان برگرفته از اهدافی دانست که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
در حوزه داخلی از یک سو چارلز سوم از بحران مشروعیت شدید رنج میبرد چنانکه جلسه سخنرانی وی در پارلمان نیز با تظاهرات و البته سرکوب جمهوریخواهان همراه بود. سوناک نخست وزیر نیز چنان گرفتار بحرانسیاسی است که مجبور به تغییر کابینه و حتی آوردن دیوید کامرون نخست وزیر سابق در مقام وزیر خارجه شد. در این میان سران انگلیس برای انحراف افکار عمومی و نیز جلب نظر افراط گرایان که این روزها در اروپا در حال قدرت گرفتن هستند زنجیرهای از رفتارهای رادیکالی و افراطی را در پیش گرفتهاند. در کنار تشدید مواضع خصمانه و غیر عقلانی در قبال ایران، انگلیسیها به شدت بر ادامه جنگ اوکراین تاکید دارند چنانکه کامرون از تلاش برای مجاب کردن آمریکا برای ادامه حمایت تسلیحاتی از کی یف خبر داده است. بعد دیگر افراط گرایی انگلیسیها زیر پا گذاشتن رای دادگاه منبی بر غیر قانونی و غیر انسانی بودن انتقال پناهجویان به رواندا است چنانکه در میانه جنگ غزه و انحراف افکار عمومی و نهادهای حقوق بشری به آن، وزیر کشور انگلیس در رواندا قرارداد جدیدی را برای انتقال پناهجویان به رواندا امضا کرده که رسما جنایت علیه بشریت و آواره سازی پناهجویان در کشوری بحران زده است.
در عرصه بیرونی نیز انگلیسیها که همچنان سیاست یکی به نعل و یکی به میخ را ادامه میدهند چنانکه در نشست اخیر شورای امنیت نیز رای ممتنع خود را تکرار کردند تا در سیاست «وسط بازی» هم رضایت صهیونیستها و هم کشورهای عربی و اسلامی را جلب کنند، با بحرانی به نام بیداری جهانی علیه رژیم صهیونیستی مواجه شده اند. امروز نه تنها در میدان جنگ بلکه نزد افکار عمومی جهان نیز این رژیم با بحران و شکست مواجه شده است بگونهای که به اذعان خودشان 95 درصد تظاهرات جهانی در حمایت از فلسطین است. در این شرایط انگلیسیها نیز همچون آمریکاییها و برخی اروپاییها در کنار ارسال تسلیحات برای رژیم صهیونیستی و نیز حمایت گسترده رسانهای از آن، فرافکنی برای حفظ قدرت پوشالی صهیونیستها و نیز کاهش توجهان جهانی به غزه را در پیش گرفتهاند. ادعاها در باب نقش ایران در حملات یمنیها به کشتیهای صهیونیستی در دریای سرخ و اعمال تحریم علیه ایران نمودی از این فرافکنی است که سعی دارد تا شکست صهیونیستها و حامیانش در برابر گروه کوچکی به نام انصارالله را پنهان و با اتهام زنی به ایران چنان وانمود سازند که با قدرتی بزرگ در نبرد هستند. بعد دیگر این هوچیگری اقدام انگلیس و آمریکا در آژانس بینالمللی انرژی اتمی با همراهی گروسی مدیر کل آژانس است که برای انحراف آژانس از سخنان سران رژیم صهیونیستی که غزه را تهدید به حمله هستهای کرده بودند، ادعاهای واهی علیه برنامه هستهای ایران را تکرار کردند.
با عنایت به آنچه ذکر شد میتوان گفت که لفاظیها و تشدید تحرکات ضد ایرانی انگلیسیها نه برگرفته از قدرت بلکه ناشی از وضعیت بحرانی داخلی و جهانی آنهاست که با مداخله در امور سایر کشورها و ایجاد فضای ملتهب علیه دیگران به دنبال مدیریت این وضعیت می باشند تا شاید از سرعت فروپاشی نظام سلطنتی حاکم بر انگلیس و نیز زوال رژیم صهیونیستی بکاهند.
قاسم غفوری