مقايسه دو رفتار با هم نشان ميدهد که کدام يک از آن رفتارها در چارچوب قانون، شرع، اخلاق و انصاف است.
اين روش مقايسهاي در بسياري از زمينهها کاربرد دارد و ميتوان حتي آن را در رفتارهاي منطقهاي کشورها و فرامنطقهاي مورد استفاده قرار داد.
جمهوري اسلامي ايران به خاطر انقلاب اسلامي و ماهيت انقلابي آن از همان سالهاي نخست انقلاب تاکنون مورد توجه و البته تهديد و فشار بسياري قرار گرفته است که با همت مردم، رهبري نظام و اقتدار نيروهاي مسلح توانسته است، هر يک از توطئهها، دسيسهها و دشمنيها را پشتسر بگذارد و اکنون به عنوان کشوري مقتدر با حکومتي مردمسالار در منطقه و دنيا بدرخشد. در وانفساي اتفاقات و ناامنيهاي دنيا و منطقه، اکنون ايران به همين خاطر، يکي از کشورهاي امن است، تنها ميتوان، اين ادعا را با ديگر کشورهاي همسايه و حتي کشورهاي دورتر هم مقايسه کرد تا ثابت شود که ايران اسلامي از امنيت ماندگاري برخوردار است.
چنين حکومتي در دنياي پرآشوب، به واسطه همراهي مردم خود، توانسته است چنين دستاورد بزرگي داشته باشد. بسياري از اتفاقاتي که در کشور ميافتد بدون شک، منشا خارجي و جنس توطئه و براندازي دارد. از ترورهاي اوايل انقلاب عليه شخصيتهاي نظام و مردم گرفته تا جنگ تحميلي و تحريمهاي اقتصادي و تهديدات نظامي تا فتنههايي که در سالهاي ۷۸ و ۸۸ به پا شد، همگي توطئههايي بود براي رسيدن به هدف دشمنان نظام اسلامي. اما همه اينها هر چند پرهزينه بود، اما رفع شد.
در فتنه ۸۸ دو تن از مسئولان پيشين کشور، رفتاري را از خود بروز دادند که باعث آن اتفاقات شد، اکنون پس از گذشت ۵ سال از آن فتنه، آنها در حصر خانگي به سر ميبرند و تحتنظر و مراقبت هستند.
شرايط از لحاظ امکانات و رسيدگيها، مطلوب است و کوچکترين کسالت و بيماري مورد توجه قرار ميگيرد و درمان ميشود. محافظ دارند و هيچ خطري هم آنها را تهديد نميکند.اصرار بر ازادي آنها هم دسيسه ديگري است.
جرم آنها، به خطر انداختن امنيت ملي کشور است، اگر اين دو در دادگاه حاضر و محاکمه ميشدند حکم سنگيني براي آنها در نظر گرفته ميشد. اما جمهوري اسلامي اقدام به چنين کاري نکرد. در قبال چنين رفتاري برخي در داخل و البته کشورهاي غربي اصرار به آزادي آنها دارند. همچنان در داخل کشور، شخصيتها و رسانههاي طيف اصلاحطلب خواهان آزادي و گذشت از همه جرايمي که آنها مرتکب شدهاند، هستند، بدون اين که توجه داشته باشند تاکنون نظام اسلامي نسبت به اين دو شخص گذشت کرده است و طبق قانون با آنها رفتار نکرده است. رسانهها و افراد و شخصيتها همچنان درباره آنها آزادانه سخن ميگويند و هيچ منعي هم براي آنها وجود ندارد.
براي مقايسه چنين اتفاقي که فتنه خارجي با نقشآفريني عوامل داخلي بود، مصر و عربستان را مثال ميزنيم. محمد مرسي رئيسجمهور سابق مصر پس از سرنگوني مبارک،رئيس جمهور مصر شد و با کودتا سرنگون شد، بازداشت شد، محاکمه شد و همچنان در زندان به سر ميبرد. او رئيسجمهور قانوني مصر بود. در اينجا به تخلفات و اشتباهات او کاري نداريم، روندي که براي او طي شد مورد توجه است. حتي احتمال صدور حکم اعدام هم براي او ميرود.
در عربستان آيتالله شيخ نمر، از علماي شيعه اين کشور بيش از ۲ سال است که در زندان به سر ميبرد، شرايط بسيار سختي را تحمل ميکند. دادگاه براي او حکم اعدام صادر کرده است. واکنشهايي که نسبت به اقدام حکومت آلسعود در سطح بينالملل انجام شده در مقايسه با اقدامي که جمهوري اسلامي ايران نسبت به دو مجرم فتنه صورت گرفته بسيار تفاوت دارد. آيتالله شيخ نمر، هيچ اقدامي عليه آلسعود انجام نداده است، انتقادات او از آلسعود، از جنس تهديد و فتنه نبوده است، اما او را به ضربه گلوله مجروح ميکنند، در زندان شکنجه ميکنند و حکم اعدام براي او صادر ميکنند، در مقابل واکنش غربيها و آمريکاييها و داعيهداران حمايت از حقوق بشر به اين اقدام آلسعود چه بود؟ واکنش آنها به رفتار ايران با فتنهگران چيست؟
عربستان از سوي آمريکا و رژيم صهيونيستي تهديد نميشود، فتنهاي هم از سوي آنها عليه آلسعود تدارک ديده نميشود، اما به خاطر تزلزل ساختاري و اهميت ندادن به مردم و ناديده گرفتن آنها، از هر انتقادي وحشت دارد، به همين خاطر است كه چنين واکنشهاي تندي نسبت به منتقدين خود نشان ميدهد.
اما جمهوري اسلامي ايران تا زماني که منتقد تبديل به معاند نشده باشد، ميتواند در نظام جمهوري اسلامي به کار و زندگي خود ادامه دهد. تفاوت يک حکومت مردمسالار با ديگر حکومتهاي منطقهاي و حتي غربي در همين است.
مقايسه چنين اتفاقات و رفتارهايي بايد باعث شود وجدان برخي در داخل بيدار شود و به نظام اسلامي که مظلوم واقع شده حق بدهد.
توقعي از دشمنان خارجي نيست که وجدانشان بيدار شود. براي اين که به چنين نتيجه و برداشتي برسيم بايد، بيشتر دقت کنيم، آگاهي خود را از تحولات داخلي و توطئههاي خارجي بالا ببريم آنگاه اظهارنظر کنيم و انتظار داشته باشيم که چنين افرادي مورد عفو قرار بگيرند که البته بارها اين فرصت به آنها داده شده است اما آنها به آن توجه نکردهاند.
آنهايي كه خواهان عفو و گذشت چنين افرادي كه فتنه به پا كردند، هستند خود را جاي حاكميت و مردم بگذارند، آيا آنها از تقصير فتنه گران گذشت ميكردند؟! آنهايي كه خواهان گذشت نظام اسلامي و عفو سران فتنه هستند زماني كه نميتوانند از منيت خود گذشت كنند و به اشتباه خود اقرار كنند و از فتنه اعلام برائت نمايند چگونه توقع دارند كه نظام اسلامي از جرمي كه مرتكب شدهاند در گذرد؟!