اول) حمله به یک جبهه به بهانه دفاع از مجلس
«برای من جالب است برخی تشکلهایی که تازگیها هم به وجود آمده و در فضای انتخابات فعالیت میکنند با یک بیان بیادبانه نسبت به مجلس حرفهای نادرست میزنند.»
این جملات بخشی از سخنان روز گذشته آقای لاریجانی از تریبون ریاست مجلس شورای اسلامی است. جملاتی که جدای از حمله به یک جریان نوپای سیاسی (یا به زعم آقای رئیس «انتخاباتی»)، شیوهای از «تجاهلالعارف» آقای فیلسوف را هم با خود حمل میکند. اینکه رئیس مجلس در دفاع از مصوبه خود و حمله به منتقدان، فقط یک گروه سیاسی را رصد میکند و مابقی اعتراضات و انتقادات را ندید میگیرد، امر بدیعی است. اینکه فقط یک بیانیه را دیده و «صدا»ی سایر اقشار مردم را نشنیده، از آن اتفاقاتی است که جز رفتار انتخاباتی و تخطئه یک جریان که اتفاقا پیش از این با آقای لاریجانی همنگاه بودهاند، نمیتواند باشد.
دوم) بگم بگمهای آقای رئیس
«مجلس زبان دارد و حرف خواهد زد و اینطور نیست که شما به خاطر انتخابات حرفهای خلافی بزنید و کسی چیزی به شما نگوید. ضمناً سابقه برخی از این آقایان در مجلس و دریافتیهایشان از مجلس مشخص است و وجود دارد و ما میدانیم چگونه بودهاند و چگونه دریافت کردهاند.»
این بخش سخنان آقای رئیس هم بوی فضاسازی انتخاباتی میدهد. آقای لاریجانی در نقد مقاصد انتخاباتی سخن میگوید و اتفاقا خودشان به صورتی انشاءالله کاملا خودجوش جهتگیری انتخاباتی دارد. اما در این جمله نکته مهمتری وجود دارد. آن هم استفاده از ادبیات «بگم بگم»ی که متاسفانه در بین اغلب مسئولان ما (که همه منتقدش هستند) امری رایج است. آقای لاریجانی منتقدان مصوبه مجلس را به میزان «دریافتیهایشان از مجلس» حواله میدهد، اما ظاهرا فراموش کردهاند که اگر این منتقدان دیروزِ روزگار، نماینده بودهاند، آقای لاریجانی و نوابرئیس مجلس دهم که نماینده بودهاند، هستند و احتمالا خواهند بود.
نایب رئیسدوم مجلس که اتفاقا از بستگان آقای رئیس هم هستند همین چند وقت پیش از تریبون مجلس اعلام کردند: «حداکثر حقوق نمایندگان ۵ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان است.»
اگر سخنان این نماینده مجلس را درست بدانیم (که حتما همینطور است) پس حداکثر حقوق یک نماینده مجلس نه تنها از هفتبرابر حداقل حقوق عبور نمیکند که به آن نمیرسد. حال سوال این است که این «بگم، بگم» برای نمایندههای دیروز و منتقدان امروز مجلس چه معنایی دارد؟ جز این است که همان مبلغی که نمایندگان قبلی گرفتهاند و آقای لاریجانی هم میداند «چگونه دریافت کردهاند، در حد و حدود دریافتی رئیس مجلس و سایر نمایندگان است؟! اگر چنین نیست که قطعا یک جای کار میلنگد و رئیس مجالس امروز و دیروز باید پاسخگو باشد.
سوم) در رأس کدام امور؟
آقای لاریجانی روز گذشته باز هم بر این نکته تاکید کرد که به فرموده حضرت امام(ره) «مجلس در راس همه امور است» اما کاش آقای رئیس مجلس سوالات ما را هم پاسخ بدهد تا این در راس بودن بیش از همیشه برای ما ملموس شود.
«رئیس دیوان محاسبات کشور» را مجلس محترم انتخاب میکند. همین رئیس جدید دیوان، اخیرا از بازپسگیری حقوقهای نجومی! گفته بود.
حال سوال از رئیس قوه «قانون»گذار این مملکت این است که چرا حقوقهای نجومی بازپس گرفته شد؟
آیا چنین پرداختیهایی قانونی بوده یا نه؟
اگر بوده به چه حقی این اموال پس گرفته شده است؟
اگر نبوده است آیا بازپسگیری این حقوقها کفایت میکند و نباید جریمه و مجازات دیگری برای آن در نظر گرفت؟
چرا رئیس مجلس که میتواند علیه موضع یک «تشکل» نطق کند، اما از سکوت دولت و جفای در حق «ذخیره»های واقعی انقلاب شکایتی نمیکند؟
چرا دولت را مورد بازخواست قرار نمیدهد و همچنان با زیر پا گذاشتن قانون مدارا میکند؟
راستی اگر این حقوقهای قبلی غیرقانونی بوده، چرا رئیس قوه قانونگذاری کشور هم به مانند رسانهها و مطبوعات از واژه «نجومی» استفاده میکند؟!
تکلیف را مشخص کنید که آیا این حقوقها «قانونی» بوده یا «غیرقانونی»؟ اگر قانونی بوده چه کسانی پای آن قانون را امضا و ابلاغ کردهاند و اگر غیرقانونی بوده چرا با «آمران» آن برخوردی نمیشود؟
چهارم) ما نگران رد صلاحیت نیستیم
ما برخلاف نمایندگان فعلی و قبلی مجلس، نگران رد صلاحیت نیستیم، برای خوشآمد فلان شخص و جریان سیاسی یا انتقامگیری از یاران سابق هم نیستیم. ما نگران «انقلاب»ی هستیم که قرار بود متعلق به مستضعفان و پابرهنهها باشد، اما برخی مسئولان آن فراموش کردهاند «مسئول» در نظام جمهوری اسلامی با وکیل و وزیر فرنگیها تفاوت دارد.
راستی این روزها برخی «آقازاده»ها چقدر خوب برای تخریب «امام» و «انقلاب» سنگ تمام میگذارند و نان انقلاب را هم ته کاسه «ماست»شان میکشند!