از اینجا شروع میکنیم که شما همواره بر این امر تاکید داشتید که دست دولتها در طول تاریخ جمهوری اسلامی در جیب فقرا بوده است آیا در طول ۵ سال اخیر دست دولت تدبیر و امید از جیب فقرا بیرون آمده است؟
برای رسیدن به پاسخ سوال باید کمی تحلیل کرد، اکنون ملاحظه میکنید آقای روحانی میگوید که حداقل تورم ۹ الی ۱۰ درصد است (البته این را بگویم که همین رقم هم مقدار کمی نیست) اما باید بدانیم که این رقم هم روی کاغذ است چراکه حسابهای ملی نشان میدهد رقم تورم چه میزان است. اکنون به این دلیل بازار مسکن دچار رکود شده است تمام تورم موجود به مواد غذایی رسیده است و زمانی هم که تورم ۲۰ الی ۳۰ الی ۴۰ درصد بود در تقسیمبندی میدیدیم که ۲۰ درصد روی ساختمان بود و ۲۰ درصد روی مواد غذایی و دیگر اقلام، ولی الان شاهدیم که تمام تورم روی مواد غذایی است. شاهد هستید که الان خود مسئله قیمت نان به چه روزی افتاده و به طبقات مصرفکننده فشار میآورد. اصل اول برای اینکه دست دولت از جیب فقرا در بیاید این است که اصلاً تورمی موجود نباشد علیالخصوص در مواد غذایی.
مگر میشود تورم در جامعه صفر شود؟
ببینید در این ماجرا من بررسی داشتم و جالب است بدانید که در آمریکا از زمان کندی تا به امروز که ۶۰ سال گذشته است، قیمت مواد غذایی ثابت است. در اروپا هم مواد غذایی چون نیاز عمومی مردم است تمام تلاش دولتها این است که مواد غذایی تورم نداشته باشد و حتی اگر تورمی هم وجود دارد روی اقلام غیرضروری سرشکن شود در حالی که در ایران بیشترین فشار تورمی روی مواد غذایی است. میبینید دلار زمانی که روحانی آمد ۳ هزار تومان بود، الان ۴۲۰۰ شده است و خدا به قیمت آینده رحم کند. در کنار این موضوع با لایحه بودجهای که نقدینگی را ۱۴۰۰ بیلیون تومان تعیین کرده است در حالی که وقتی روحانی رئیسجمهور شد روی ۴۷۵ هزار میلیارد تومان بود، همین موضوع یعنی نقدینگی بیش از دوبرابر زیاد شده است در اصل با بالا رفتن نقدینگی دست دولت در جیب مردم بیشتر شده است.
اما اشتغالزایی..
ببینید اکنون در حالی که تورم هست، اشتغال ضعیف است و البته باید به این ماجرا هم توجه کنیم که این اشتغالی هم که وجود دارد، اشتغال مفید و مولد نیست، اکنون اشتغال بیشتر معطوف به اقدامات خدماتی است و یا به استخدام دولتی خلاصه میشود. من به دلیل اطلاعات و آشنایی که دارم میبینم که در سیستم تولیدی کشور در شهرکهای صنعتی آنهایی هم که توانستهاند سرپا بمانند در حال تعطیل شدن هستند.
با همه تأکیداتی که بر حمایت از تولید داخل میشود علت تعطیلی بخش صنعتی و تولیدی را در چه میبینید؟
به دلیل اینکه فشار روی تولید است و این فشارها را میتوان به سه دسته تقسیم کرد، اول اینکه در کشور هزینه سرمایهگذاری بالاست و حداقل از ۲۰، ۲۵ درصد بالاتر است؛ این وامهایی را که دولت میگوید ۳۷۰ میلیارد تومان به تولید دادهاند در اصل این وامها به هر میزان هم که باشد مفید نیست چراکه هزینه سرمایهگذاری در بازار ۴۰ درصد است و کسی توان دادن سود این پولها را که از ۴ تا ۱۸ درصد تعیین کردهاند به بانکها ندارد، دوم اینکه هرکس که پول را از دولت بگیرد به تولید نمیبرد و به تجارت و حتی قاچاق کالا میبرد. سومین دلیل هم اینکه تولید در داخل کشور دشمنانی همچون تأمین اجتماعی، وزارت دارایی و بانکها دارد.
اما آقای جهانگیری گفته در ۶ ماهه اول یک و نیم میلیون شغل ایجاد کردیم با توجه به شرایط کشور آیا این شدنی است؟
روی کاغذ این درست است یعنی دولتهای قبلی هم این فرمایشها را داشتند و بعد معلوم شد که تعریف شغل تغییر کرده و یا اینکه شغلهایی بوده که قابل احساس نیست مانند شغلهای فضای مجازی. با این عناوین میگویند مثلا که در وزارت ارتباطات صد هزار شغل ایجاد شده است؛ ما در تعریف، این کارها را شغل نمیدانیم، ابتدا باید تعریف کنیم که این مشاغل مطابق خدماتی است که میآید که هزینهها را کم کند و برای شخص اشتغال ایجاد میکند یا میآید که هزینهها را بالا برد؟ ببینید مثلا الان مشکل اصلی کشور ظرف این ۱۰ روز آلودگی هوا شهرهای صنعتی است در این میان