کوباییها یک سال پیش روزی سخت را سپری کردند. روزی که خبر درگذشت مردی منتشر شد که انقلابشان را آغاز و سرنوشتی ویژه را برای کشورشان رقم زد. مردی که توانست نام کوبا را برای چند دهه بر سر زبانها آورد در حالی که ۱۰ دوره ریاست جمهوری حاکم بر آمریکا وی را در جمع اصلی ترین دشمنان خود قرار داده و تحریمهای بسیاری را علیه او اعمال کردند.
متولد ۱۳ آگوست سال ۱۹۲۶ میلادی در بیران کوبا بود. نام کامل او فیدل الخاندرو کاسترو بود. پدرش انجل کاسترو یک زمیندار ثروتمند اسپانیاییتبار بود و مادرش لینا رز یک آشپز بود که خدمتکار همسر اول پدر کاسترو بود. او چندینبار ازدواج کرد؛ نخست با دالیا سوتو دل واله که تاریخ آن نامعلوم است و پس از آن با میرتا دیاز بالارت در ۱۲ اکتبر سال ۱۹۴۸ میلادی که این ازدواج نیز به طول نینجامید و در سال ۱۹۵۵ میلادی به طلاق منتهی شد.
فرزندان او ناتالیا، خورخه انجل کاسترو، انتونیو، الخاندرو، الکسیس، الکس و میرتا کاسترو هستند که برخی از آنها از همسر اول او و برخی دیگر از زنی هستند که معلوم نیست چه هویتی داشته است.
کاسترو در سال ۱۹۵۰ میلادی از دانشگاه هاوانا فارغ التحصیل شد. او رهبری انقلاب کوبا برای سرنگونی باتیستا را در سال ۱۹۵۹ میلادی برعهده گرفت. او سبب شد تا کوبا تبدیل به اولین کشور کمونیستی در نیمکره غربی شود و پس از آن موج سوسالیسم در امریکای لاتین به راه افتاد. اصلاحات احتماعی را در کوبا آغاز کرد. فیدل کاسترو پس از ۵ دهه هدایت کوبا در سال ۲۰۰۸ رسما قدرت را به برادرش رائول کاسترو واگذار کرد. وی در ۲۶ نوامبر ۲۰۱۶ در سن ۹۰ سالگی درگذشت در حالی که تا آخرین لحظات عمرش و حتی زمانی که اوباما رئیسجمهور آمریکا از هاوانا دیدار کرد، بر اصل مخالفت و دشمنی با آمریکا تاکید و مبارزه با ایالات متحده را کارکرد پایانناپذیر خود عنوان داشت.
در باب زندگی منهای سیاست او گفته میشود، فیدل کاسترو در مزرعه نیشکر خانوادهاش متولد شد. پدر او در ابتدا یک کارگر مهاجر اسپانیاییتبار بود اما پس از مدتی خود زمیندار شد. فیدل خود هیچگاه خوشحال نبود که پسر یک زمیندار است و در مصاحبهای در سال ۱۹۹۲ میلادی این موضوع را بیان کرد و با جرات گفت که پسر فردی است که دهقانان را مورد سوءاستفاده و استثمار قرار داده است.
کاسترو زمانی که در دانشکده حقوق دانشگاه هاوانا تحصیل میکرد به فعالیت سیاسی میپرداخت. فیدل کاسترو به دلیل علاقهاش به سیگار برگ هاوانا شناخته شده بود. او به دلایل پزشکی و برای سلامتیاش در سال ۱۹۸۵ میلادی سیگار برگ را ترک کرد. او از زمانی که یک انقلابی جوان در کوه بود به داشتن ریش شهره بود. این صرفا نماد چریک بودن و یا به دلیل مبارزه نبود او گفته بود که اگر شما ۱۵ دقیقه وقت صرف تراشیدن ریش در روز کنید این یعنی ۵ هزار دقیقه وقت صرف اصلاح صورت کردن در یک سال! او گفته بود که ترجیح میدهد این زمان را صرف کارهای مهمتری کند.
او یکبار گفته بود که یکی از کتابهای مورد علاقهاش کتاب «زنگها برای که به صدای در میآیند» ارنست همینگوی بوده است که در طول جنگ داخلی اسپانیا در اواخر دهه ۳۰ میلادی نوشته شده بود.
او به سخنرانیهای هفت ساعته ممتد به خصوص در نهادهای بینالمللی از جمله در مجمع عمومی سازمان ملل متحد شناخته شده بود. او در جوانی علاقه زیادی به پخت و پز و مطالعه کتاب داشت.
در طول یک مصاحبهای در آمریکا در سال ۱۹۹۴ میلادی کاسترو در مورد چشمانداز آزادیهای سیاسی در کوبا گفت که کوبا را تنها میتوان با انقلاب اداره کرد. فیدل کاسترو رکورددار فرار از ۶۳۸ سوء قصد مختلف است به طوریکه در ۲۰ مکان مختلف جابه جا میشد. کمتر کسی میدانست که وی کجا میخوابد، علاقه زیادی به غواصی در آبهای کارائیب داشت و طی ۵۰ سال در مستند قدرت بودن سخنرانیهایی کمتر از چهار پنج ساعت تا ۱۰ الی ۱۱ ساعت نداشت، شوخ طبع و پرطنز بود. دستهای از او به عنوان مبارز و مرد انقلاب و قدرت یاد میکنند که مرگش آنها را متاثر میکند اما دستهای دیگر مرگ او را پایانی بر دیکتاتوری حاکم بر کوبا میدانند.
فیدل کاسترو، در وصیتنامه سیاسی خود چنین بیان میکند: "انقلاب کوبا دسترنج یک نفر نیست و نمیتواند هم باشد. این انقلاب حاصل قهرمانیهای یک خلق تسلیم ناپذیر است. میلیونها کوبایی آمادهاند از این انقلاب تا آخرین قطره خون به دفاع برخیزند. هیچ نیرویی در جهان قادر نخواهد بود مقاومت ما را در هم بشکند و استقلال ما را نابود سازد. در کوبا سوسیالیسم و از همه بیشتر سوسیالیسم، ماندگار خواهد بود."