مهدی طلایی :
بوی بدی توی فضا پیچیده است. خیلی بد؛ بدتر از هر تعفنی که بتوانی تصور کنی.در این فضا تعدادی از آدمها ماسک زدهاند، بعضیها هم با دست صورتشان را گرفتهاند تا بو کمتر اذیتشان کند. یکسری آدمها هم که همیشه خوابند. البته تعدادی هم یا حس بویایی خود را از دست دادهاند یا با این بو حال میکنند.
با تجربهها میگویند این بو همان جوش کوچک زیرپوستی دوران طفولیت است که امروز به یک دملچرکین بدبو و غیرقابل تحمل تبدیل شد است. دملی که هر روز بیشتر از روز گذشته سرباز میکند؛ بویش به یک شکل آزاردهنده است و شکلش جور دیگری دل آدم را ریش ریش میکند.
استخوان خردکردههایی هم هستند که معتقدند این دمل چرکین دیگر درمان نمیشود و حتی معتقدند چرک آن وارد خون هم شده و سرتاسر بدن این بیمار رنجور را فراگرفته است. میگویند این چرکها به خاطر یک عامل بیماری نیست. تجمیع چندین نوع ویروس و میکروب باعث شکل گیری این بیماری است. بیماری که امروز به این شکل سوهان روح و جسم خود بیمار و اطرافیانش شده؛ اطرافیانی که شامل اکثریت قریب به اتفاق افراد جامعهاند. عجب دملچرکی زشت و عجیبی.
متخصصان این حوزه معتقدند این بیماری در صورت عدم پیشگیری مناسب واگیردار نیز است. البته تعداد اندکی از مدعیان همیشه مدعی این دمل را فقط یک جوش معمولی میدانند که روی پیشانی درآمده و این همه جار و جنجال ندارد. معتقدند در بدن همه از این دمل چرکیها هست و هیچ کس توجهی به آن نمیکند.
ابتذال، تبانی، دلالی، دوپینگ وفحاشی، ویروس و میکروبهایی هستند که تشکیل دهنده این غده چرکیناند و هر روزعمیقترروح و جسم این بیمار را میخورند.
البته هرچند وقت یکبار، حضور در پارتیهای شبانه که نام یک ویروس بسیار خطرناک است فعال میشود.ویروسی که متاسفانه به کوچک و بزرگ هم رحم نمیکند. این ویروس بدترین و خطرناک ترین عامل بیماری در این دمل چرکی است و وقتی جهش ژنی انجام میدهد بیمار را چند متری از زمین بلند و به هوا و سپس به زمین میکوبد.
میکروب دلالی هم که همیشه و همه جا حضور دارد. یکی از اهالی فن این میکروب را در بدن یک کفتر باز برزیلی که به ایران آورده شده بود مثال میزند و میگوید از این میکروب هشت دست و پا که عین کنه به بدن میچسبد فقط کفتربازهای خارجی ندارند بلکه بعضی از کت و شلوار و کروات زدههای آنها هم به این میکروب آلودهاند و البته با پارتی (این پارتی با پارتی فوق الذکر فرق دارد) که در داخل دارند بدون قرنطینه وارد کشور میشوند.از این میکروب در داخل هم زیاد داریم که فعالند. عامل این بیماری همه جا رشد و تکثیر پیدا میکند. روی نیمکت. توی کاغذ روزنامه. توی یه بوتیک یا کافی شاپ هرجا که فکرش را بکنید.
یکی دیگر از این ویروسها که نفس بیمار رنجور ما را گرفته اسم مستعارش الفاظ رکیک است. محل اصلی زندگیاش روی صندلی فضاهای بزرگ است. اما محل تولدش میتوند یک دفتر کار یا یک خانه ویلایی باشد.
اما از ویروس دوپینگ هم نباید غافل شد . این ویروس به بدبو و زشت بودن این دمل چرکین کمک شایان ذکری کرده و مانند سایر ویروسها قابلیت تکثیر در همه جا و هر زمان را دارد.
البته ویروس و میکروبهای دیگری هم در این دمل چرکین جمع شدهاند که با چشم طبیعی قابل رویت نیستند لذا متخصصان نامی از آنها نبردهاند. حال برای درمان این بیماری چه کار باید کرد که تا حالا نکردهایم؟
آیا همچنان باید دنبال کپسول فرهنگسازی برویم؟ راستی چرا این دارو تا کنون درمان ساز نبوده؟ کپسول تقلبی است یا بیمار آن را مرتب و سر وقت نمیخورد؟ و یا شاید دز دارو سنخیتی با میزان فراگیری ویروس ندارد؟
بهترنیست یک بار دیگر کارشناسان این حوزه بیایند ترکیب کپسول فرهنگ سازی را آنالیز کنند ببینند کدام درصد آن کم یا زیاد است که اثر نمیکند. به هر حال تجربه نشان داده این کپسول فقط مسکن روانی است و از نظر جسمی تاکنون تاثیر مثبتی روی بیمار نداشته است.
لذا همچون نظر بعضی از استخوان خردکردهها باید همزمان با خوراندن کپسول بهینه شده فرهنگ سازی این دمل چرکین را نیز با عمل جراحی به طور کامل تخلیه کرد. تخلیه باید از ریشه و بدون ترس از بو و درد آن باشد. البته استفاده از روانشناس،جامعه شناس ،حقوقدانان و اهل فن دلسوز و کارآمد نیز برای آماده کردن شرایط روحی و روانی بیمار لازم است.
الان جسم رنجور بیمار ما فعلا سرپا است و به صورت موقت قسمتی از اندامهایش در حال استراحتند اما بعضی از اجزایش فعالند. اجزایی فعالند که فعالیتشان اگر همراه با موفقیت باشد تا حدودی بوی بد و چهره چندش آور دمل چرکین آن را فراموش میکنند و یک مسکنی برای این بیمار نحیف است.
راستی اسم بیمارمان فوتبال است.