در سالهاي اخیر رسانههاي مختلف همچون شبکه «بیبیسی فارسی» و «من و تو» تلاش کردهاند در قالبهاي مختلف از جمله مستند و یادداشت، با مخلوط کردن راست و دروغ روایتهاي مطلوبشان را از انقلاب ارائه دهند.
به گزارش مهر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از ترفندهای دشمن برای استحاله و ضربه زدن به پیکره و اندیشه انقلاب، تاریخسازی جعلی درخصوص حوادث پیش و پس از انقلاب بوده است که تا امروز نیز توسط برخی رسانهها، شبکههاي تلویزیونی در قالب مصاحبهها و همچنین انتشار کتاب ادامه دارد.
اهمیت این مساله تا جایی است که رهبر معظم انقلاب در سخنانی در جمع دستاندرکاران تولید و انتشار کتاب "دا" در اردیبهشت ۸۹ با اشاره به «تاریخ سازیهای دروغین و هدفمندی که درباره دوران قبل از انقلاب و حتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی انجام شده است»، فرمودند:«امروز برخی بدنبال تاریخ سازی جعلی و ترویج ضد ارزشها از طریق کتاب هستند».
در سال ۱۳۵۹ فردی به نام «حبیب لاجوردی» - یکی از محصلین ایرانی در آمریکا که در سال ۱۳۴۸ مرکز مطالعات مدیریت در تهران را تاسیس کرد و پس از پیروزی انقلاب به آمریکا بازگشت - به سفارش دانشگاه هاروارد پروژه تاریخ شفاهی ایران را کلید زد و شروع به مصاحبه با شخصیتهای تاثیرگذار رژیم پهلوی و بعضا برخی چهرههای جمهوری اسلامی مانند ابوالحسن بنیصدر رئیسجمهور معزول کرد و اقدام به جمعآوری خاطرات این افراد نمود.
لاجوردی در پروژه تاریخ شفاهی خود مجموعا با بیش از ۱۳۰ نفر مصاحبه کرد که تاکنون خاطرات نزدیک به ۲۰ نفر از مصاحبه شوندگان در قالب کتاب در داخل ایران منتشر شده است.
شاید نتوان گفت تحریف صد در صدی تاریخ توسط پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد صورت گرفته باشد اما آنچه در خصوص خاطرات منتشر شده توسط مرکز مطالعات خاورمیانه این دانشگاه قابل توجه به نظر میرسد، یک طرفه بودن خاطرات بنفع رژیم پهلوی است؛ چراکه لاجوردی و همکارانش زمانی این پروژه را آغاز کردند که مصاحبه شوندگان که عمدتا جزو کارگزاران پهلوی بودند به دلیل گذشت زمان کوتاهی از پیروزی انقلاب هنوز در بیان برخی ناگفتهها معذوریت داشتند و محافظهکارانه و یکطرفه به نقل خاطرات میپرداختند.
علاوه بر منشورات دانشگاه هاروارد درخصوص تاریخ زمان پهلوی و انقلاب اسلامی، موسسات و مراکز دیگری از جمله بنیاد مطالعات ایران در واشنگتن و همچنین در چند سال اخیر رسانه هایی همچون تلویزیون «من و تو» و «بیبیسی فارسی» به نشر روایتهاي خاص از حوادث پیش از انقلاب و پس از انقلاب در قالب انتشار کتاب، مقاله و ساخت مستند پرداختند.
جنگ تحمیلی هشت ساله ایران و عراق و رویدادها و حوادثی که در کوران آن هشت سال اتفاق افتاده همواره مورد توجه تاریخنویسان و تحلیل گران مسائل تاریخی بوده است.
بیشک یکی از مهمترین مقاطع و حوادث تاریخی در بازه هشت ساله دفاعمقدس، «سقوط فاو» است.
شبهجزیره فاو در بهمن سال ۱۳۶۴ طی عملیات والفجر۸ توسط نیروهای سپاه پاسداران و ارتش به تصرف درآمد. فتح فاو برای ایران از اینرو حائز اهمیت بود که راه عراق با از دست دادن این منطقه به خلیجفارس مسدود و ایران نیز به سواحل اروند و خور عبدالله مسلط شد و توانایی اجرای آتش بر روی بندر امالقصر را پیدا کرد.
ارتش عراق پس از سقوط فاو به مدت ۲۶ ماه به افزایش توان تسلیحاتی و زیرساختی خود با کمک برخی کشورهای منطقهای و فرامنطقه ای اقدام کرد و توانست در ۲۸ فروردین سال ۱۳۶۷ فاو را بازپس بگیرد.
تاکنون از چرایی سقوط فاو روایتهای مختلفی بیان شده اما آنچه قابل توجه است، خاطرهگوییهای غیرمستند برخی چهرههای سیاسی و متعاقب آن تاریخنویسی جعلی برخی رسانههای ضد انقلاب از جمله «بیبیسی فارسی» در قالب انتشار سلسله مقالات است. بیبیسی فارسی در اول مهر سال ۹۳ با انتشار یادداشتی به قلم «حسین باستانی»با طرح این ادعا که تنها دلیل سقوط فاو سرگرم شدن نیروهای سپاه به فعالیتهای سیاسی برای ورود به مجلس سوم بوده است، مينویسد: «مسئولیت این شکست، نه تنها با آقای صفوی در مقام مسئول عملیات کل سپاه، که با مجموعه ای از فرماندهان ارشد سپاه بود که متهمند که در زمان حمله عراق، برای انجام "فعالیتهاي سیاسی" جبهه نبرد را ترک کرده بودند».
باستانی دستور امام خمینی(ره) در مرداد ۶۷ به رئیس وقت سازمان قضایى نیروهاى مسلح مبنی بر تشکیل «دادگاه ویژه تخلفات جنگ» را صرفا متوجه فرماندهانی ميداند که از نظر مقاله نویس رسانه دولت انگلیس مقصر در شکستهاي نظامی ایران بوده اند و مينویسد: «فرمان آیتالله خمینی در مورد اعدام مقصران جنگ، چهار روز قبل از دستور دیگر او برای اعدام زندانیان عضو مجاهدین خلق صادر شده و این در حالی است که بر خلاف اجرای سریع دستور دوم، فرمان اول عملا بلااجرا مانده است. پدیده ای که ظاهرا، میانجیگریهاي برخی مسئولان سیاسی در آن بیتاثیر نبوده است».
وی به خیال خود ميخواهد قصور اثبات نشده برخی فرماندهان نظامی را با خیانتهاي وطن فروشان منافق که با عنوان دروغین مجاهدین خلق، بدنبال به توبره کشیدن خاک کشور بودند، یکسان جلوه دهد و بعد ناله سر دهد که چرا دستور معمار کبیر انقلاب اجرا نشده است!
انتخاب سوژههایی پرحاشیه مانند بازپسگیری فاو از سوی عراق، توسط رسانههایی که سابقه خصومت و دشمنیشان با ملت ایران و منافع ملی کشورمان موضوعی غیرقابل انکار است، ميتواند ضمن القای دودستگی در میان مسئولان تاثیرگذار و تصمیم گیرنده نظام، ناکامیهاي قبلی را هم پررنگ نشان داده و حس عزت و غرور ملی را مخدوش نماید.
بی اعتماد کردن مردم به فرماندهان دوران دفاعمقدس و بزرگان انقلاب، یکی دیگر از اهداف سناریونویسان و تاریخسازان لندن نشین است.
متاسفانه در سالهاي اخیر بیان غیرصادقانه و پر ابهام برخی خاطرات از سوی افرادی خاص که بیشتر شائبه بهرهبرداری شخصی دارد، ضمن دامن زدن به اختلاف در جامعه و ایجاد حواشی زیاد، خوراکی هم برای فرصتطلبان ایجاد کرده تا با استناد به آنها، کینههاي فروخوردهشان از انقلاب، ملت و نهادهای انقلابی را بیرون ریخته و به خیال خامشان انتقام ضرب شستهاي فرزندان انقلاب را بگیرند.
به نظر ميرسد در چنین شرایطی وظیفه بزرگان انقلاب و فرماندهان امر، ارائه روایت درست، دقیق، کامل و منصفانه از روزهای پر فراز و نشیب انقلاب و دفاعمقدس است. قطعا مخاطبان آگاه تفاوت روایت ناقص و شخص محور را با بیان صادقانه و کامل تشخیص خواهند داد.