اول از تحلیل دولت شروع کنیم. یک سال از دور دوم ریاست جمهوری آقای روحانی میگذرد. ایشان در طول مبارزات انتخاباتی شعارها و وعدههایی به مردم دادند. در طول این یک سال تا چه میزان توانستهاند به وعدههای خود عمل کنند و آیا به نظر شما رئیسجمهور در این راه موفق بوده است؟
همان طور که گفتید آقای دکتر روحانی در دور دوم ریاست جمهوری خود مجددا یک سری وعدهها به مردم دادند و تلاش کردند تا آن وعدهها را محقق سازند اما همچنان بخشی از این وعدهها باقی مانده است. البته به طور آماری با عدد و رقم نمیشود گفت که ایشان چه میزان از وعدهها را محقق کرده و چه میزان را محقق نکردهاند اما در مجموع چنان احساس میشود که برخی از وعدهها محقق نشده است و البته بخشی از این مسئله هم باز میگردد به موانع و فشارهایی که روی آقای روحانی است. البته بخشی هم شاید باز گردد به دیدگاه آقای روحانی و ملاحظاتی که شخص آقای روحانی داشتهاند که البته یک نوع رفتار درونی و قلبی است و کسی از درون افراد خبر ندارد اما رفتارهای بیرونی او نشان میدهد که ایشان یک سری ملاحظاتی دارند.
چه ملاحظاتی، به هر حال ایشان براساس ساختاری که میشناختند وعدههایی به مردم دادند به نظرتان نباید به مردم درباره علت تحقق نیافتن آنها توضیح دهند؟
چرا باید بگوید، البته یک سری چیزها هست که ایشان ملاحظهکاریها و محافظه کاریهایی دارند و به هر حال شرایط را مناسب نمیبینند که از پشت پردهها بیایند بگویند، یا اینکه بگوید نام کسانی را که نمیگذارند او اهدافش را اجرایی سازد. به هر حال این احتیاطهایی است که هر کس در مشی خود دارد و میگوید باشد تا بعداً شرایط مناسب و مهیا شود.
صراحتاً میگویم به عنوان فردی که از بیرون به مسائل نگاه میکند و عضوی از جامعه است، آیا میپسندید چنین ملاحظاتی وجود داشته باشد؟ به هر حال مردمی که با امید به رئیسجمهور رأی دادهاند انتظار پاسخ شفاف از رئیسجمهور را دارند حال اینکه آقای رئیسجمهور درباره وعدههایی مانند برداشتن همه تحریمها و یا اینکه گفته شد هر ۱۰۰ روز ۱۰ مشکل بزرگ کشور حل میشود، باید صادقانه بگوید که چرا چنین نشده است، به نظر میرسد که روحانی به جای ملاحظه داشتن باید صادقانه به مردم بگوید که چه شده و چرا این وعدهها محقق نشده آیا این مقدار حق مردم نیست؟
ببینید من فکر میکنم که آقای روحانی در مجموع نمیخواهد تنش و درگیری در کشور با جناحهای مختلف و یا با کانونهای قدرت در کشور زیاد شود. او میخواهد آن آرمانها و دیدگاههای خود را پیش ببرد با کم ترین درگیری تا فضای کشور دچار تنش و درگیری نشود. در مسائل مصداقی که شما مثال زدید آقای روحانی میگوید من هدفم این است که مثلا همه تحریمها برداشته شود و یا اشتغال جوانان و مسکن و... را حل کنم اما از جاهای دیگر فشاری وارد میشود که کارهایش محقق نمیشود. به هر حال آقای روحانی خدای کشور که نیستند که هر طرحی که داشته باشند به طور کامل اجرا شود. کارها باید با هماهنگی لازم با دیگران باشد در حالی که به گفته او این هماهنگی وجود ندارد. او میگوید با این شرایط من نمیتوانم کارها را انجام دهم. تلاش ایشان در جهت تحقق اهدافشان به هر حال در مواردی با موانع مواجه و اجرا نشدهاند.
از طرف مردم این را میپرسم که از پشت پرده افکار رئیسجمهور خبر ندارند. به هر حال نگاه عامه مردم این است که آقای روحانی از ابتدای انقلاب در امور مهم از نمایندگی مجلس، تا دبیری شورای عالی امنیت ملی و ریاست مرکز استراتژیک حضور داشتند و مسئولیتهایی را برعهده داشته لذا به امور اشراف داشته و میدانند در کشور چه خبر است و براساس همه این جوانب به مردم وعده دادهاند. تصور مردم در این شرایط شاید این باشد که مثلا اگر تلگرام فیلتر میشود در پشت پرده رئیسجمهور خود حامی این فیلتر باشد و یا درباره اشتغالزایی این تصور ایجاد شود که رئیسجمهور صرفا برای کسب رأی وعدههایی داده است و یا درباره ریشهکنی فقر مطلق. شاید مردم فکر کنند که رئیسجمهور واژهای ظاهری به نام فقر مطلق ساخته و یا وعدههایی داده که برای رأی بوده و اصلا توان اجرای آن را ندارد. این نوع ملاحظهکاریهای رئیسجمهور آیا موجب ناامیدی مردم نمیشود؟ به هر حال اسم دولت تدبیر و امید است، به نظر شما رئیسجمهور با صداقت و صحبت صادقانه حتی اشاره به ضعفهای خود نمیتواند امید مردم را زنده نگاه دارد؟
البته بارها گفتهام که مردم توقع دارند رئیسجمهور منتخبشان محافظهکاریها و ملاحظهکاریها را کمتر کرده و شفافتر با مردم صحبت کند، این را هم من و هم دیگران گفتهاند اما نکته اینجاست که هر رئیسجمهوری که میآید با مردم صحبت و وعدههایی میدهد آن وعدهها آرمانهایی است که در ذهن دارد و وعدهها براساس ذهنیتها است. مثلاً میگوید اگر رئیسجمهور شوم فلانکارها را انجام میدهم. اما وقتی رأی آورد دیگر میدان میدان عمل است و باید دیگرانی نیز که وعده دادهاند همکاری کنند، قوای مختلف مانند مجلس، قوه قضاییه، خبرگان و شورای نگهبان و دیگرانی که در تحقق قوانین و اجرای احکام دخیل هستند باید به وعدههای خود عمل کنند آنگاه در صحنه عمل میبینیم که وعدههایی که دادهاند محقق نمیشود که زمینهساز چنین مشکلاتی میشود.
تلاش میکنید از دولت مسئولیتزدایی کنید؟
نه، میخواهم بگویم که دلیل همه ناکارآمدیها و محقق نشدن وعدهها را نمیتوان برگردن دولت انداخت. باید دید که دقیقا دیگرانی هم که قرار بوده همکاری کنند آیا همکاریهای خود را انجام میدهند یا نه.
یک نکته دیگری که رئیسجمهور به تازگی مطرح میکند اعلام نارضایتی از کابینه است. وی حتی در اشاره به حد ناراحتی خود از اصطلاح ویلچری درباره برخی وزرا استفاده کرده است. این نوع رفتار نوعی انتقاد از خود میشود به هر حال کابینه از سوی رئیسجمهور چیده میشود و اگر انتقادی وجود دارد باید شخص ایشان ورود کرده و عدهای را عزل کند. چطور است که این نارضایتیها با مردم گفته میشود اما مسائلی مانند آنچه شما درباره نارضایتی رئیسجمهور از قوه مقننه و قضاییه گفتید با مردم مطرح نمیشود؟ شاید اگر آن مسائل گفته شود از فضای افکار عمومی برای کاهش آن فشارها استفاده کند اما این انتقادهایی که از کابینه میکند و البته در کنارش دست به تغییرات نمیزند نوعی پارادوکس را در رفتار ایشان ایجاد کرده که شاید باعث سردرگمی مردم شود، این را قبول دارید؟
ببینید، انتقاد از خود یک جنبه مثبت دارد و آن اینکه به هر حال رئیسجمهور یک روحیه انتقادی حتی از خود دارد؛ بگونهای که از اعضای کابینه خود نیز شفاف انتقاد میکند و لاپوشانی و پنهانکاری ندارد. اما اینکه او باید خودش بیاید و افراد را تغییر دهد من و شما هم اگر جای ایشان بودیم مینشستیم مصالح را میسنجیدیم که در شرایط کنونی آیا وزرا را تغییر دهیم بهتر است و یا اینکه وزرا با همین ضعفهایی که دارند به کار گیریم و تذکر دهم که کارهای خود را بهتر انجام دهند. به هر حال اینها در ردیف همان تحلیلهای درونی ایشان است که تعیین کنند که چگونه باید رفتار کنند، به نوعی اینطور من رویه روحانی را تفسیر میکنم که رئیسجمهور که مصلحت نمیبیند که بخواهد با شرایطی که وجود دارد دست به تغییر کابینه بزند و میگوید که با تذکر شاید درست شود. اینها دیگر مسائل شخصی و درونی رئیسجمهور است.
این رفتار در افکار عمومی آیا این تصور را ایجاد نمیکند که رئیسجمهور حتی نمیتواند کابینه خود را اداره و اصلاح کند؟
این تصورات را ایجاد میکند و من آن را نفی نمیکنم چنانکه در ذهن شما این تصور را ایجاد کرده است.
ما از نگاه مردم میگوییم.
بله آقای رئیسجمهور هم هر چه میخواهد بگوید میگوید از نگاه مردم. به هر حال این تصورات ایجاد میشود اما باید نشست و منطق رئیسجمهور را دید چنانکه او میگوید که من میتوانم کابینه را تغییر دهم اما صلاح نمیبینم در مقطع کنونی.
از نقاط ضعف دولت گفتهایم بیاییم از نقاظ مثبت آن نیز بگوییم چنانکه آقای رئیسجمهور روی مردمی بودن تأکید زیادی داشتهاند از نظر شما نقط قوت رئیسجمهور در این یک ساله چه بوده است و فهرستی اگر بخواهید ارائه کنید این اقدامات را چگونه فهرستبندی میکنید؟
(اندکی تامل میکند...) بنا به شرایطی که دارم وارد جزئیات و آمار و رقم و عدد از تکتک وزارتخانهها نمیشوم اما به طور کلی نظر من به دولت آقای روحانی این است که کاربردی از دین داری و حکومت دینی و اسلامی عمل میکند و نسبت به دولتهای گذشته قرائت ایشان مردمی تر و مثبت تر است. آقای روحانی ادعای علم غیب نمیکند ارتباط غیبی با امام زمان و امثال هم ندارد و در عین حال میگوید که من میخواهم جامعه با رفاه و با نشاطی باشد و مردم غمگین نباشند و زندگی خوبی داشته باشند اخلاق در جامعه حاکم باشد و روابط با دنیا روابط خوبی باشد، او میگوید میخواهم دنیا ما را خشن نداند و در مجموع نگاه عزتی به فرهنگ ایران داشته باشیم. من از این زاویه وقتی به دولت نگاه میکنم میبینم که ایشان براساس برخی پارامترهایی حرکت میکند که نگاه کاربردی به دین است. دولت دینی باید آثارش در زندگی مردم مشخص باشد مردم به سمت تدین و اخلاق جذب شود. نکته دیگر تأکید بر علم و دانش است. به هر حال کشور را باید براساس علم و دانش اداره کنیم و ایشان در باب استفاده از این مؤلفهها در اداره کشور بهره گیرد. این رویکردها در مجموع اقدام مثبتی بوده است.
جالب است منتظر بودم از کارهایی مانند مهار نوسان ارز و غیر بشنوم؟
من اطلاعات و آمار ریز کارهای دولت را ندارم.
کلان را میخواستیم؟
همینها به نظرم اتفاقات کلان و مهمی است.
اگر شما به عنوان یک کارشناس بخواهید محورها و اولویتهای کشور را برای مسئولان بیان کنید چه اولویتهایی را مطرح میکنید؟
من اولویت مهم در این شرایط را وحدت و انسجام میدانم یعنی نباید به دولت حمله شود نباید به دولت انتقاد شود، نباید روحیه آقای روحانی و دکتر ظریف در این مسئله برجام ضعیف شود. باید به آنها روحیه مثبت داد که خواستههای مقام معظم رهبری که گفتهاند در مذاکره با اروپا باید تضمینهایی بگیرید اجرایی شود.
اما دولت یکبار در برجام...
ببینید، مسئله خروج آمریکا از برجام نشاندهنده این است که دولت موفق بوده است یعنی دولت چنان برجام را نگارش کرده که آمریکا به این نتیجه رسیده که ضرر کرده و خروج از برجام را درپیش گرفته است. بنابراین، این یک امتیاز مثبتی برای دولت است که کاری کرده که آمریکا احساس کرده کلاه سرش رفته است. حال ما باید حمایت همه جانبه از دولت داشته باشیم تا گفتههای مقام معظم رهبری تأکید شود با حمایت از دولت و وزارت خارجه و دیپلماسی که آقای ظریف محور آن است. وقتی که این وحدت در میان دولت، قوه قضاییه، مقننه، شورای نگهبان و خبرگان وجود داشته باشد مردم منسجمتر میشوند و ما میتوانیم با سرعت بیشتر به سمت پیشرفت حرکت کنیم.
اما منتقدان نظر دیگری دارند، با این شرایط در رابطه با برجام صحبت کردید به نظر شما آیا میتوانیم به یک توافقی با اروپا برسیم که تمام منافع ما را تأمین کند؟
ما همیشه باید امیدوار باشیم من شکی در اخلاص و صفای باطن و قصد خدمت آقای ظریف و آقای روحانی و دولت ندارم و آنها به سمت روش عزتمندانه حرکت میکنند حال روش آنها این است که از طریق دیپلماسی و مذاکره استفاده کنند و اعتقاد دارند که ما میتوانیم اروپا را قانع و مجاب کنیم که در برجام بماند و منافع ایران تأمین شود. هدف آنها این است و ما باید تشویق کنیم و روحیه دهیم به تیم مذاکرهکننده و به نظرم این خودش یک پیروزی است که ایران به دنیا نشان داد که نقض عهدکننده آمریکاست و نه ایرانی که همیشه پایبند به تعهدات خود است.
با همه این تفاسیر به آقای ظریف و دولت نمیشود توصیه کرد که در مسیر مذاکرات به حرف منتقدان نیز گوش کند و اجازه دهند که این بار نقد هم صورت گیرد و منتقدان را به عنوان بالی ببینند که میتواند در روند مذاکرات کمکشان کند تا دوباره مانند قبل دستاورد تقریباً هیچ نداشته باشند؟
البته ایشان نیازی به توصیه ندارند چون دل پاکی دارند و به هر حال منتقدان هم باید خیلی منصفانه نقد خود را مطرح و تشکر کنند از تلاشهای آقای ظریف که هر روز از این فرودگاه به آن فرودگاه و از این کشور به آن کشور میرود برای حفظ منافع کشور تلاش میکند و انشاالله که این امر محقق شود.
قاسم غفوری - مائده شیرپور