طی سالهای گذشته بهمن بیداری اسلامی درصدد بود تا دیکتاتوری را در کشورهای عربی برچیند. اما با ورود غرب به گونهای مدیریت شد که این جریان به سمت حفظ و تحکیم بناهای دیکتاتوری در کشورهای متحد غرب در منطقه پیش رفت. همزمان فضایی شکل گرفت که انقلابها و شورشها به طرف کشورهای حامی مقاومت و ضد سیاستهای آمریکا و متحدانش گرایش پیدا کرد که سوریه یکی از مهمترین آنها بود.
جریانی که تنها به سوریه بسنده نشد و دامن کشورهایی مثل عراق و یمن را نیز گرفت. حتی سعودیها به شکل علنی اعلام کردند که شورشها را به گونهای مدیریت خواهند کرد که به خیابانهای ایران نیز کشیده شود.
در این میان سوریه به عنوان یکی از مهمترین کشورهایی که طی سالهای گذشته بیشترین ضربات را متحمل شده و حتی به سمت فروپاشی سرزمینی پیش رفته، چندین بار تهدید به حمله شده است. حتی آمریکا جدای از بحث ائتلافسازی و مبارزه ظاهری با داعش، چند بار به طور مستقیم به نیروهای نظامی و دولتی سوریه حمله کرده است. عمده بهانه این حمله، ادعای استفاده سوریه از تسلحیات شیمیمایی است. موضوعی که در حال حاضر نیز نسبت به آن تاکید میشود.
این مسئله باعث شده تا طی روزهای گذشته بحث جنگ در منطقه بار دیگر جدی گرفته شود. به این دلیل که آمریکا چنین تمایلاتی را نشان داده و در طرف مقابل روسیه را مجبور به واکنش کرده است. روسیه با اعزام ناوگان جنگی خود از دریای سیاه به دریای مدیترانه، هم به آمریکا هشدار داده است تا از هر گونه اقدام نظامی علیه سوریه عقب بنشیند و هم اینکه به دیگر کشورهای جهان نشان داده است که تلاشهای واشنگتن در این زمینه جدی است.
درباره اینکه چرا آمریکا در حال حاضر بار دیگر بحث حمله به سوریه را مطرح کرده دو تحلیل قابل تامل است. ابتدا مباحث داخلی این کشور و سپس رخدادهای منطقهای و بینالمللی. در بحث داخلی دولت ترامپ با چالشهایی مواجه شده که در آمریکا به ندرت رخ میدهد. مهمترین مسئلهای که دولت ترامپ را به ناچار به این سمت کشانده است، تمایل سیاسی - اجتماعی در آمریکا برای استیضاح رئیسجمهور است. با توجه به افشاگریهای شکل گرفته درخصوص ترامپ و شواهد موجود، بسیاری منتظر انتخابات میاندورهای هستند تا رئیسجمهور را برای تخلفات شکل گرفته و همچنین رویکردهای انتخاب شده طی دو سال گذشته، استیضاح کنند. این مسئله به قدری جدی شده که حتی برخی از مشاوران ترامپ تاکید کردهاند برای اینکه وی به عنوان اولین کسی نباشد که استیضاحش رای بیاورد و از این طرق از قدرت اخراج شود، پیشتر استعفا داده و همانند ریچارد نیکسون عمل کند.
یکی از تحلیلها این است که دولت در حال معطوف کردن توجه نمایندگان و افکار عمومی به سمت مسائل بینالمللی است و حتی ترامپ حاضر است برای این کار یک جنگ را کلید بزند. اما یکی دیگر از تحلیلها که با نگاهی بینالمللی ارائه میشود این است که دولت ترامپ و به طور کلی آمریکا در سطوح مختلف بینالمللی به سمت باخت پیش رفته و طی سالهای گذشته به جز نمایشی از پیروزیها هیچ دستاوردی نداشته است. از این منظر برای اینکه بتواند قدرت خود را نشان دهد و از این طریق حتی در مسائل داخلی دست آورد داشته باشد، باید دست به اقدامی بزند که توجهات ملی و بینالمللی را جلب کند.
نویسنده: فرامرز اصغری