بریتانیا که امروزه با ترکیب( اسکاتلند، ایرلند شمالی، ولز و ...) شناخته میشود همواره برآن بوده تا خود را قدرت برتر اتحادیه اروپا معرفی و با همین تصور نیز معمولا ساز مخالف با اتحادیه را سر داده و حتی مانع تصویب بسیاری از طرحها در این اتحادیه بوده است. سران انگلیس با تکیه بر این اصل که هرگز مستعمر نبوده و به قول خودشان خورشید هرگز در سرزمین تحت امرشان غروب نمیکند و در قرن بیستم با تکیه بر اصل نزدیکی به آمریکا و ایفای نقش نایب آمریکا در اروپا همواره با حس خودبرتر بینی همراه بودهاند و این دیدگاه در سیاست خارجی و رفتارهای بینالمللی آنها همواره حاکم بوده و هست.
این روند را در طول سالهای اخیر یعنی از زمان آغاز مذاکرات میان انگلیس و اتحادیه اروپا بر سر خروج این کشور از اتحادیه در قالب برگزیت یا همان همه پرسی مردم انگلیس برای جدایی از اتحادیه اروپا، میتوان مشاهده کرد بگونهای که در نهایت اروپای واحد لزوم پایبندی لندن به تعهداتش برای خروج از این اتحادیه را اصلی تغییر ناپذیر عنوان داشت.
برگزیت به مرحله اجرایی شدن رسیده که رای منفی پارلمان انگلیس به توافق با اتحادیه اروپا ابهامات بسیاری را در باب آینده مراودات اتحادیه و لندن و حتی سرنوشت حاکم بر اروپا به همراه داشته است.
اما در باب پیامدهای اجرای برگزیت برای اتحادیه اروپا دیدگاههای متعددی مطرح است. از یک سو این سناریو مطرح است که موقعیت اقتصادی انگلیس در عرصه جهانی بگونهای است که خروج آن از اتحادیه اروپا موجب از دست دادن یک مهره مهم اقتصادی برای اتحادیه میشود. خلاء اقتصادی ناشی از نبود انگلیس در تحقق اهداف اقتصادی اتحادیه که بسیاری از اعضا آن در شرایط اقتصادی چندان مطلوبی قرار ندارند بعضا مشهود خواهد بود و حتی میتواند به تشدید فضای اعتراض مردمی نظیر آنچه در فرانسه، اسپانیا، ایتالیا و... مشاهده میشود منجر شود.
از سوی دیگر انگلیس قدرتی سیاسی محسوب میشود که با حق وتو در شورای امنیت میتواند کارکردهای قابل توجهی برای اتحادیه اروپا داشته باشد حال آنکه با جدایی آن از اتحادیه این ظرفیت را با ابهاماتی همراه خواهد شد. نکته مهم آنکه بریتانیا معمولا مولفهای برای کاهش تنش و یا مقابله اروپا با آمریکا بوده حال آنکه با برگزیت گرایش لندن به واشنگتن شدت خواهد گرفت و این برای سیاستهای تقابلی اروپا با آمریکا چندان مطلوب نخواهد بود بویژه اینکه سیاستهای انگلیس و آمریکا نشانگر تبانی آنها برای تقویت موقعیت نظامی انگلیس در خاورمیانه همزمان با کاهش نقش آمریکا است.
ناگفته نماند که برخی نیز با نگاه خوشبینانه به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا مینگرند و با اشاره به رفتارهای اختلاف افکن لندن بر این عقیدهاند که این خروج به یکدست تر شدن اتحادیه اروپا منجر میشود.
مسئلهای که میتواند به تحقق توافقاتی همچون اجرای طرح تشکیل ارتش واحد اروپایی نیز منجر شود. توافقات اخیر فرانسه و آلمان برای توسعه روابط دو جانبه و تحرکات جدید در اتحادیه اروپا میتواند برگرفته از همین نگاه خوشبینانه به خروج انگلیس از اتحادیه اروپا باشد. به هر حال اینکه آینده مناسبات انگلیس و اتحادیه اروپا به کجا ختم میشود اصلی مبهم است و این کلاف سردرگم همچنان ادامه دارد بویژه اینکه طرفین هیچ چشم انداز روشنی از آینده این مناسبات ارائه نکرده و کج دار و مریز در حال ارزیابی هزینهها و فواید این جدایی هستند.
مرضیه تفهمی