يکشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۲ - ۲۱:۴۱
کد مطلب : 128190

یک شهر و دو نرخ!

چهار دهه می‌گذرد اما هنوز وزیری به صندلی آموزش‌وپرورش تکیه نزده تا حقوق پایمال‌شده استان‌های اصفهان، مازندران و خراسان رضوی پیرامون اردوگاه‌های دانش‌آموزی شهید بهشتی، میرزا کوچک خان و شهید رجایی را ادا کند که البته شهید باهنر و کلک‌چال تهران هم به پایتخت تعلق دارند اما فشار حوزه ستادی به آن‌ها سایه انداخته تا به نام استان و به کام دیگران باشند و هر چند وقت یکبار مدیری از ما بهتر بتواند از مزایای آن در بستر استفاده از خانه‌سازمانی و حق‌الزحمه خارج از مرکز و آشپزخانه همیشه دایر و فضای مفرح داشته و در مواردی خاص پذیرای خانوادگی‌های سفارشی باشند!
اینجا بحث بر سر مطالبات مردم اصفهان بخصوص دانش آموزان در این چهار دهه گذشته و همین امروز پیرامون حقوق پایمال‌شده خود است و کاری به سه استان دیگری ندارند که هرکدام متولی خود هستند بنابراین پیرامون اردوگاه هشت هکتاری باغ ابریشم در انتهای شهری با همین نام قلم می‌زنیم که اوایل دهه ۴۰ با پیگیری بانیان پرورش آنزمان یعنی مرحومان رحمت‌الله نیروپور، عبدالله ورزنده و حیدر علی تاکی منطقه‌ای از زمین‌های خشک و لم‌یزرع را به وسعت هشت هکتار از خالصه های کشاورزی در ضلع شمالی شاه کوه اصفهان که امروز ایران کوه نامیده می‌شود به‌منظور ایجاد فضایی فرح‌بخش جهت دانش آموزان استان به نام اداره فرهنگ وقت که امروز آموزش‌وپرورش است برای برگزاری اردوهای پیشاهنگی تربیت‌بدنی و هلال‌احمر تحویل داده شد که البته فاقد آب و آبادانی بود و سپس با کمک برزن یا همان شهرداری امروز اصفهان این زمین تسطیح و برای اینکه بتوانند از اعتبارات دیگر دستگاه‌ها در بستر تعلیم و تربیت استفاده کنند طی صورتجلسه موجود در اسناد این اردوگاه بین پیشاهنگی، امور تربیتی و شیر و خورشید سرخ تقسیم گردید تا در این میان سهم پیشاهنگی چهار هکتار و دو دستگاه دیگر هرکدام دو هکتار باشد؛ اما سه گروه نامبرده طی بیست سال اول بدون توجه به میزان هر سهم تلاش را بر آباد کردن کل آن گذاشتند که مدیون ازخودگذشتگی مدیران سنواتی آموزش‌وپرورش استان بود اما یک تصمیم برق‌آسا در مجلس شورای اسلامی سال 1360 که موجب انحلال پیشاهنگی وقت گردید باعث شد تا در این شلوغ بازار وزارت آموزش‌وپرورش مصوبه مجلس را که گفته بود اردوگاه و اموال منقول و غیرمنقول آن به آموزش‌وپرورش هر محل انتقال می‌یابد را به حوزه ستادی و به‌عنوان کشوری تغییر دهند بنابراین چهار هکتار مرغوب آن را تصرف و بقیه را برای آموزش‌وپرورش استان به حال خود رها کرند درحالی‌که اسناد و مدارک موجود دال بر مالکیت آموزش‌وپرورش اصفهان به‌عنوان اردوگاه دانش‌آموزی بوده و هست ولی آن زمان هیچ صدای مطالبه گری در این زمینه به جایی نرسید و حتی یکی از کارمندان امور تربیتی آموزش‌وپرورش اصفهان بنام مرحوم کشتی آرا جلوی این اقدام ایستاد ولی موفق نبود و البته در ادامه تحرکاتی دیگری هم ایجاد گردید اما متوقف شد تا مجموعه‌ای که می‌تواند با یک اعتبار و بودجه توسط مالک آن در استان یعنی آموزش‌وپرورش با توانایی‌های بالا مدیریت شود، نزدیک به چهل سال با دو مدیر و کادر موازی یعنی هزینه‌های مضاعف اداره شود و برای مراجعان آن حکم دو آلمان شرقی و غربی را پس از جنگ جهانی دوم پیدا نماید؛ زیرا قسمت کشوری ضمن استفاده از اعتبارات ملی ستادی، سری هم به خزانه سازمان برنامه‌وبودجه استان و گاهی اداره کل نوسازی مدارس این شهر می‌زند و بالطبع با شترمرغ بودن می‌تواند وضعیت بهتری داشته باشد ولی قسمت استانی همچون آلمان شرقی فرسوده باقی بماند تا در کنار همسایه سرسبز خود، خشک و بی‌روح و غیر برخوردار باشد و اردوهای ورودی از دیگر نقاط کشور و استانی هم بیشتر طالب اقامت در بخش برخوردار آن باشند!
معلوم نیست چرا هیچ‌یک از وزیران و معاونان پرورشی این وزارتخانه طی چهل سال گذشته به این صرافت نیفتاده‌اند تا حق را به حق‌دار برسانند و مجبور نباشند ردیف استخدامی هزینه‌دار برای کادر مضاعف اردوگاه کشوری در ستاد داشته باشند درحالی‌که آموزش‌وپرورش استان هم ناچار است همین مخارج را برای بخش استانی اردوگاه گردن بگیرد! بخش کشوری با خوابگاه‌های مجهز همراه با سالن‌های غذاخوری متعدد و امکاناتی برتر چون زمین‌ها و سالن‌های چندمنظوره ورزشی، استخر، بدنسازی و دفتر مرکزی که بیشتر به یک اداره کل پررونق شباهت دارد همان کاری را انجام می‌دهد که در اردوگاه استان غیر برخوردار عمل می‌شود و بخش کشوری همه درآمدهای خود را به‌حساب خزانه واریز می‌کند تا در مقابل ضمن برگشت کل آن اعتباراتی نیز به آن افزوده شود اما بخش استانی درحالی‌که شرعا و قانونا مالک کل این منطقه است باید تنها پذیرای اردوها از مناطق محروم استان باشد که نمی‌توانند هزینه‌های جنبی اردوگاه پررونق کشور را بپردازند!
بحث پیرامون آنچه در بخش‌های شترمرغی وزارت آموزش‌وپرورش می‌گذرد که نمونه آن خانه ‌سازمانی برای مدیر پایتخت‌نشین آن است فراوان بوده که می‌شود حداقل متولی آن را از همین محل تعیین کرد که ما به همین کلام بسنده می‌کنیم تا وزیر جدید و معاونت پرورشی آن به‌ جای توجه به مبحث پیش‌پاافتاده انحلال‌های بی‌مورد و فرمایشی سری به واقعیات بزنند و پس از گذشت چهار دهه، مدیریت و اداره یکی از مطالبات این استان یعنی اردوگاه کشوری شهید بهشتی را به آموزش‌وپرورش آن بسپارند تا یک شهر و دو نرخ نباشد!
 
حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت
https://siasatrooz.ir/vdci3vazut1arz2.cbct.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی