همین چند سال اخیر بود که برنامه عمو پورنگ برای بچهها از تلویزیون پخش میشد تا ضمن سرگرم کردن آنها برای تخلیه انرژی در آپارتمانهای کوچک و بدون فضای باز و سرزندگی به خاطر اینکه از بعد فرهنگی خالی نمانند و به کودکان یادآوری شود خدا را فراموش نکنند مجری در پایان برنامهاش بهاتفاق بچهها دستهایشان را رو به آسمان بلند میکردند و ظهور امام زمان «عج» را میطلبیدند که این محتوا میتوانست ضمن شادیآوری، روحیه فرهنگی کودکان و نوجوانان و حتی دیگر سنینی که تماشاگر آن بودند را متعالی کند؛ اما در ادامه بعضی از روشهای خوب بهمرورزمان محو میشوند تا سازنده این برنامه در شبکه نمایش خانگی برنامهای بانام «بالشتها» تولید که در آن از ملودی رقص و آواز موزیک فیلمهای هندی ازجمله «شعله» ترانهسرایی شود و کاراکترهای اصلی به رقص و پایکوبی بپردازند.
البته این پروسه قبل از سازندگی عمو پورنگ توسط فیلمسازی برای کودکان کلید خورده بود تا در سری آثاری بانام «پیشونی سفید» از یک موزیکالی به نام «پارسال بهار دستهجمعی رفته بودیم زیارت» بهره ببرد که در محتوای آن از ترانههای قبل از انقلاب استفاده شده بود و البته با کودکان سنخیتی چندان نداشت بلکه متعلق به سنین بزرگسال میشد و تنها بهانه سازنده این برنامه شاد بودن همراه با نوستالژیک موجود در محتوای آن بود بدون اینکه توجه شود این ملودی برای نسلهای پیش از انقلاب خاطر انگیز است و در این برهه از زمان جایگاهی ندارد و میتوانند بهگونهای روح لطیف سنین پایین بعد از انقلاب را متلاطم نمایند.
دو سال پیش هم بار دیگر تهیهکنندهای دست به ساخت مجموعهای بنام «محله گلوبلبل» زد که حاوی هیچ پیام فرهنگی برای کودکان نبود زیرا طیف این سنین اصولا نقشی در آن نداشتند و پرسوناژها اکثرا افرادی مجرد بودند تا در این محل فاقد هر نوع عبادتگاه و مسجد و با حضور ملکهای شیطانصفت سرگرم نوعی زندگی ویژه و بهظاهر آرام باشند؛ اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود که متاسفانه بازهم خواننده دوباره فیلش یاد هندوستان کند تا سر از ایران اسلامی بردارد و از آنسوی ینگهدنیا طیفی از رده سنی نوجوان را در داخل کشور به اداواطوارهای خود سرگرم کند درحالیکه حداقلی از جامعه با این روشهای کهنه ارتباط میگیرند و حجم گستردهای را
بزرگنمایی نمیکند.
داریوش فرضیایی یا همان «عمو پورنگ» در پستی اینستاگرامی و انتشار تصویری از قطعه جدید خوانندهای پرحاشیه نوشت: «نمیدونم چی تو سرتون میگذره ولی لااقل به بچههای بیگناه و معصوم رحم کنید! اندازه کافی این روزا داغون و پریشون هستم ولی با دیدن این کلیپ بیشتر دلم گرفت! نمیدونم چی تو سرتون میگذره ولی لااقل به بچههای بیگناه و معصوم رحم کنید، به بهانه شادی چنین آثار بیمحتوایی رو به خورد این فرشتههای معصوم ندید! من خودم عاشق شادی و ترانههای شاد کودکانه هستم ولی نه به این قیمت! کمی وجدان داشته باشید، نا سلامتی شما خودتون تازگیها پدر شدید! بیچاره بچههای ما که این وسط گیر افتادند و بیچاره کسانی که دغدغه کار کودک دارند اما! بنده هیچ ادعایی ندارم ولی وجدانم اجازه نمیده بچههای مردم رو به گمراهی بکشونن، خدا رو خوش نمیاد!»
مسئله اینجاست که آیا متولیان تولید و تهیه برنامه برای سنین کودک و نوجوان به محتواها اشراف کامل دارند که فارغ از آثار داخلی، افرادی چون آن خواننده که اینها هم اینگونه عمل میکنند یا آثار فاقد محتوای او صرفا جنبه سرگرمکنندگی و درنهایت تجاری داشته و به روایتی یک مؤسسه مالی داخلی بهطور غیررسمی اسپانسری مالی خواننده لسآنجلسی را عهده دارد، باشد! اینجاست که از اینگونه حامیان باید سوأل کرد آیا فلسفه حمایت بهجز کسب درآمد بیشتر چیز دیگری است تا در این میان سبک زندگی منحط غربی را در جامعه اسلامی ترویج کنند؟!
عمو پورنگ هنوز هم محبوبیت خود را در میان بچههای ایرانی حفظ کرده است چون حداقل نحوه ارتباطگیری با ردههای سنی کودک و نوجوان را میداند؛ اما این تعهد اخلاقی پیرامون حفظ سبک زندگی ایرانی، اسلامی و فرهنگسازی هم در تهیهکنندگان برنامههای او نهادینه شده یا بیشتر توجهات اینست که گامها بهسوی سلبریتی شدن برداشته شود؟ البته نباید آیتمهای عمو پورنگ را که در فضای مجازی با موضوعاتی که از مادرش ارائه میدهد نادیده گرفت، زیرا پیامهای فرهنگی به نسبت مثبتی دارد درحالیکه برنامهسازیهایش برای سیما و شبکه نمایش خانگی با اماواگرهایی روبروست زیرا از تولید موسیقی برای این سنین جا ماندهاند و همچنان در جا میزنند تا ابتذال با نقاب فرهنگسازی بتواند جایگزین محتواهای خوب شود!
البته این پروسه قبل از سازندگی عمو پورنگ توسط فیلمسازی برای کودکان کلید خورده بود تا در سری آثاری بانام «پیشونی سفید» از یک موزیکالی به نام «پارسال بهار دستهجمعی رفته بودیم زیارت» بهره ببرد که در محتوای آن از ترانههای قبل از انقلاب استفاده شده بود و البته با کودکان سنخیتی چندان نداشت بلکه متعلق به سنین بزرگسال میشد و تنها بهانه سازنده این برنامه شاد بودن همراه با نوستالژیک موجود در محتوای آن بود بدون اینکه توجه شود این ملودی برای نسلهای پیش از انقلاب خاطر انگیز است و در این برهه از زمان جایگاهی ندارد و میتوانند بهگونهای روح لطیف سنین پایین بعد از انقلاب را متلاطم نمایند.
دو سال پیش هم بار دیگر تهیهکنندهای دست به ساخت مجموعهای بنام «محله گلوبلبل» زد که حاوی هیچ پیام فرهنگی برای کودکان نبود زیرا طیف این سنین اصولا نقشی در آن نداشتند و پرسوناژها اکثرا افرادی مجرد بودند تا در این محل فاقد هر نوع عبادتگاه و مسجد و با حضور ملکهای شیطانصفت سرگرم نوعی زندگی ویژه و بهظاهر آرام باشند؛ اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود که متاسفانه بازهم خواننده دوباره فیلش یاد هندوستان کند تا سر از ایران اسلامی بردارد و از آنسوی ینگهدنیا طیفی از رده سنی نوجوان را در داخل کشور به اداواطوارهای خود سرگرم کند درحالیکه حداقلی از جامعه با این روشهای کهنه ارتباط میگیرند و حجم گستردهای را
بزرگنمایی نمیکند.
داریوش فرضیایی یا همان «عمو پورنگ» در پستی اینستاگرامی و انتشار تصویری از قطعه جدید خوانندهای پرحاشیه نوشت: «نمیدونم چی تو سرتون میگذره ولی لااقل به بچههای بیگناه و معصوم رحم کنید! اندازه کافی این روزا داغون و پریشون هستم ولی با دیدن این کلیپ بیشتر دلم گرفت! نمیدونم چی تو سرتون میگذره ولی لااقل به بچههای بیگناه و معصوم رحم کنید، به بهانه شادی چنین آثار بیمحتوایی رو به خورد این فرشتههای معصوم ندید! من خودم عاشق شادی و ترانههای شاد کودکانه هستم ولی نه به این قیمت! کمی وجدان داشته باشید، نا سلامتی شما خودتون تازگیها پدر شدید! بیچاره بچههای ما که این وسط گیر افتادند و بیچاره کسانی که دغدغه کار کودک دارند اما! بنده هیچ ادعایی ندارم ولی وجدانم اجازه نمیده بچههای مردم رو به گمراهی بکشونن، خدا رو خوش نمیاد!»
مسئله اینجاست که آیا متولیان تولید و تهیه برنامه برای سنین کودک و نوجوان به محتواها اشراف کامل دارند که فارغ از آثار داخلی، افرادی چون آن خواننده که اینها هم اینگونه عمل میکنند یا آثار فاقد محتوای او صرفا جنبه سرگرمکنندگی و درنهایت تجاری داشته و به روایتی یک مؤسسه مالی داخلی بهطور غیررسمی اسپانسری مالی خواننده لسآنجلسی را عهده دارد، باشد! اینجاست که از اینگونه حامیان باید سوأل کرد آیا فلسفه حمایت بهجز کسب درآمد بیشتر چیز دیگری است تا در این میان سبک زندگی منحط غربی را در جامعه اسلامی ترویج کنند؟!
عمو پورنگ هنوز هم محبوبیت خود را در میان بچههای ایرانی حفظ کرده است چون حداقل نحوه ارتباطگیری با ردههای سنی کودک و نوجوان را میداند؛ اما این تعهد اخلاقی پیرامون حفظ سبک زندگی ایرانی، اسلامی و فرهنگسازی هم در تهیهکنندگان برنامههای او نهادینه شده یا بیشتر توجهات اینست که گامها بهسوی سلبریتی شدن برداشته شود؟ البته نباید آیتمهای عمو پورنگ را که در فضای مجازی با موضوعاتی که از مادرش ارائه میدهد نادیده گرفت، زیرا پیامهای فرهنگی به نسبت مثبتی دارد درحالیکه برنامهسازیهایش برای سیما و شبکه نمایش خانگی با اماواگرهایی روبروست زیرا از تولید موسیقی برای این سنین جا ماندهاند و همچنان در جا میزنند تا ابتذال با نقاب فرهنگسازی بتواند جایگزین محتواهای خوب شود!
حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت