نمیتوان به درستی پیشینه دریافت رقمی بهعنوان حق حساب یا همان باجسبیل را که طی قرنها از آحاد جامعه به عناوین مختلف دریافت میشد و آخرین عنوان آن حق اربابی بود که از رعایا دریافت شود تا با ورود روشی تازه از اروپا تحت عنوان مالیات، دیگر مسیرها به حاشیه برود، پیدا کرد.
در حالی که هنوز هم تا نیمه قرن پیش خوانین سهم خود را از کشت و کار و دام و طیور به نسبت ارباب رعیتی دریافت مینمودند و هنوز هم این بدعت ناروا به ندرت در مناطق پرک و دور از دسترس ادامه دارد اگرچه بعضی از کشورهای آسیایی و آفریقایی به آن اعتقاد دارند تا علاوه بر حقوق دولتی، سهم ارباب هر منطقه را نیز از به سود خود تأدیه نمایند که قانون دریافت مالیات عمومی بر اساس کسبوکار در ایران سابقه یک قرنی دارد و درحالیکه تلاش شده است این ارقام تنها از کسانی گرفته شود که درآمدهای مازاد بر هزینههای خود را دارند. ولی تا این زمان فلسفه اصلی قانون مالیات عملیاتی نشده که حقوقبگیران از صندوق دولت تنها گروهی هستند تا قبل از دریافت سهم خود مالیات پرداخت میکنند حالآنکه گروهی با لطایفالحیل توانستهاند تا به امروز از تور مالیات بگریزند که نمونه بارز آن بلاگرها هستند تا در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ گروهی از اینفلوئنسر هایی که بیش از 500 هزار نفر دنبال کننده داشتند، شناسایی شده و برای ۱۲۳ نفر از آنها برگ تشخیص مالیات صادر شود.
البته مجموع تراکنشهای این اینفلوئنسرها رقمی معادل دو هزار میلیارد و سیصد میلیون تومان بوده که برای سال ۱۳۹۹ تعداد ۶۴ برگه تشخیص به ارزش دو هزار میلیارد تومان صادر و درنهایت 7 میلیارد و 600 میلیون تومان مالیات اخذ گردیده است. البته برخی از رسانهها و افراد صاحبنظر معتقدند مالیات ستانی از بلاگرهای فضای مجازی به دلیل فیلترینگ این شبکهها در کشور، غیرمنطقی است؛ بنابراین دولت با فیلترینگ مشکلاتی را در فضای مجازی ایجاد کرده و به همین دلیل اخذ مالیات از بلاگرها منطقی به نظر نمیرسد. البته این مطالب بیشتر تیتر بعضی رسانهها بوده اما در متون نشان میدهد که چندان هم با دریافت مالیات از این قشر جامعه مخالفتی ندارند.
قانون بودجه سال ۱۳۹۹ میگوید درآمدهای کاربران دارای بیش از 500 هزار دنبال کننده در رسانههای کاربر محوری چون اینستاگرام و تلگرام از محل تبلیغات مشمول مالیات بر درآمد خواهد بود. بند «ذ» قانون بودجه سال ۱۴۰۰ در خصوص مالیات فعالیتهای اینستاگرامی تأکید کرده است که درآمدها کاربران دارای 500 هزار دنبال کننده در رسانههای کاربر محور از محل تبلیغات، مشمول مالیات بر درآمد خواهد بود؛ اما این شبهه همچنان وجود دارد، در فضای مجازی هم با انبوهی از صفحات مواجه هستیم که علیرغم دارا بودن دنبال کنندههای کمتر از 500 هزار نفر ولی از طرق مختلف به کسب درآمدهای کلان از این فضا میپردازند درحالیکه قانونی برای مالیات ستانی از اینگونه مسیرها وجود ندارد. همچنین بعضی تارنماهای خبری، ضمن دریافت هزینههای میلیونی، روزانه صدها تبلیغ در فضای مجازی یا همان سکوهای خارجی دارند اما معلوم نیست از چه طریق میتوان آنها را به پرداخت مالیات اجبار نمود؟
چنانکه گروههایی از چهرههای گذشته رسانه ملی هم، امروز ساکن یوتیوب شدهاند و از این طریق به پخش برنامههایی بهصورت زیرنویس و درج لوگو در محل فیلمبرداری میکنند که بالطبع نوعی تبلیغ است اما مالیاتی در بر ندارد! امانالله قرابی مقدم، استاد دانشگاه خوارزمی و جامعهشناس پیرامون مالیات ستانی از بلاگرها اینگونه میگوید: «وقتی یک پلتفرم فیلتر شده است، چطور مالیات گرفتن از آن برقرار است؟ ضمن اینکه قائل به لزوم وجود یک ضابطه مشخص برای فضای مجازی هستم، اما نکتهای هم که دارندگان این صفحات مطرح میکنند، درست است.» وحید عزیزی، مدیرکل اسبق دفتر بازرسی، مبارزه با فرار مالیاتی و پولشویی سازمان امور مالیاتی، پیرامون الزام بلاگرها به پرداخت مالیات گفته است: «مطابق با قانون، کسب هر درآمدی مشمول مالیات بوده و در قانون بودجه نیز بحث مالیات ستانی از بلاگرها عنوان شده است؛ درواقع اینفلوئنسر هایی که بیش از ۵۰۰ هزار نفر آنها را دنبال میکنند و از محل تبلیغات در فضای مجازی درآمد دارند، باید مالیات پرداخت کنند.
البته این موضوع به این معنی نیست که صفحات مجازی با دنبال کنندگان کمتر از ۵۰۰ هزار نفر، الزامی برای پرداخت مالیات ندارند، درواقع همهکسانی از محل تبلیغات در بستر فضای مجازی دارای درآمد هستند، مشمول مالیات میشوند. همچنین صفحاتی با دنبال کنندگان میلیونی وجود دارد که هیچ درآمدی از محل تبلیغات ندارند، درواقع، افراد فوق از مالیات این محل معاف هستند.» در این میان موفق تریت روش میانبر زده، دریافت مالیات از حقوق بلافصل دولت است که نباید از ریالی بگذرند که توجه به این اصل هم اهمیت بالایی دارد زیرا هنوز هم هستند کسانی که نسل به نسل به کسب درآمدهای افسانهای در سطح کشور مشغول بوده اما هیچ نشانی از آنها در حوزههای مالیاتی نیست زیرا در هر زمان پاتکهای لازم را برای تکهای دولت در اختیار دارند.
در حالی که هنوز هم تا نیمه قرن پیش خوانین سهم خود را از کشت و کار و دام و طیور به نسبت ارباب رعیتی دریافت مینمودند و هنوز هم این بدعت ناروا به ندرت در مناطق پرک و دور از دسترس ادامه دارد اگرچه بعضی از کشورهای آسیایی و آفریقایی به آن اعتقاد دارند تا علاوه بر حقوق دولتی، سهم ارباب هر منطقه را نیز از به سود خود تأدیه نمایند که قانون دریافت مالیات عمومی بر اساس کسبوکار در ایران سابقه یک قرنی دارد و درحالیکه تلاش شده است این ارقام تنها از کسانی گرفته شود که درآمدهای مازاد بر هزینههای خود را دارند. ولی تا این زمان فلسفه اصلی قانون مالیات عملیاتی نشده که حقوقبگیران از صندوق دولت تنها گروهی هستند تا قبل از دریافت سهم خود مالیات پرداخت میکنند حالآنکه گروهی با لطایفالحیل توانستهاند تا به امروز از تور مالیات بگریزند که نمونه بارز آن بلاگرها هستند تا در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ گروهی از اینفلوئنسر هایی که بیش از 500 هزار نفر دنبال کننده داشتند، شناسایی شده و برای ۱۲۳ نفر از آنها برگ تشخیص مالیات صادر شود.
البته مجموع تراکنشهای این اینفلوئنسرها رقمی معادل دو هزار میلیارد و سیصد میلیون تومان بوده که برای سال ۱۳۹۹ تعداد ۶۴ برگه تشخیص به ارزش دو هزار میلیارد تومان صادر و درنهایت 7 میلیارد و 600 میلیون تومان مالیات اخذ گردیده است. البته برخی از رسانهها و افراد صاحبنظر معتقدند مالیات ستانی از بلاگرهای فضای مجازی به دلیل فیلترینگ این شبکهها در کشور، غیرمنطقی است؛ بنابراین دولت با فیلترینگ مشکلاتی را در فضای مجازی ایجاد کرده و به همین دلیل اخذ مالیات از بلاگرها منطقی به نظر نمیرسد. البته این مطالب بیشتر تیتر بعضی رسانهها بوده اما در متون نشان میدهد که چندان هم با دریافت مالیات از این قشر جامعه مخالفتی ندارند.
قانون بودجه سال ۱۳۹۹ میگوید درآمدهای کاربران دارای بیش از 500 هزار دنبال کننده در رسانههای کاربر محوری چون اینستاگرام و تلگرام از محل تبلیغات مشمول مالیات بر درآمد خواهد بود. بند «ذ» قانون بودجه سال ۱۴۰۰ در خصوص مالیات فعالیتهای اینستاگرامی تأکید کرده است که درآمدها کاربران دارای 500 هزار دنبال کننده در رسانههای کاربر محور از محل تبلیغات، مشمول مالیات بر درآمد خواهد بود؛ اما این شبهه همچنان وجود دارد، در فضای مجازی هم با انبوهی از صفحات مواجه هستیم که علیرغم دارا بودن دنبال کنندههای کمتر از 500 هزار نفر ولی از طرق مختلف به کسب درآمدهای کلان از این فضا میپردازند درحالیکه قانونی برای مالیات ستانی از اینگونه مسیرها وجود ندارد. همچنین بعضی تارنماهای خبری، ضمن دریافت هزینههای میلیونی، روزانه صدها تبلیغ در فضای مجازی یا همان سکوهای خارجی دارند اما معلوم نیست از چه طریق میتوان آنها را به پرداخت مالیات اجبار نمود؟
چنانکه گروههایی از چهرههای گذشته رسانه ملی هم، امروز ساکن یوتیوب شدهاند و از این طریق به پخش برنامههایی بهصورت زیرنویس و درج لوگو در محل فیلمبرداری میکنند که بالطبع نوعی تبلیغ است اما مالیاتی در بر ندارد! امانالله قرابی مقدم، استاد دانشگاه خوارزمی و جامعهشناس پیرامون مالیات ستانی از بلاگرها اینگونه میگوید: «وقتی یک پلتفرم فیلتر شده است، چطور مالیات گرفتن از آن برقرار است؟ ضمن اینکه قائل به لزوم وجود یک ضابطه مشخص برای فضای مجازی هستم، اما نکتهای هم که دارندگان این صفحات مطرح میکنند، درست است.» وحید عزیزی، مدیرکل اسبق دفتر بازرسی، مبارزه با فرار مالیاتی و پولشویی سازمان امور مالیاتی، پیرامون الزام بلاگرها به پرداخت مالیات گفته است: «مطابق با قانون، کسب هر درآمدی مشمول مالیات بوده و در قانون بودجه نیز بحث مالیات ستانی از بلاگرها عنوان شده است؛ درواقع اینفلوئنسر هایی که بیش از ۵۰۰ هزار نفر آنها را دنبال میکنند و از محل تبلیغات در فضای مجازی درآمد دارند، باید مالیات پرداخت کنند.
البته این موضوع به این معنی نیست که صفحات مجازی با دنبال کنندگان کمتر از ۵۰۰ هزار نفر، الزامی برای پرداخت مالیات ندارند، درواقع همهکسانی از محل تبلیغات در بستر فضای مجازی دارای درآمد هستند، مشمول مالیات میشوند. همچنین صفحاتی با دنبال کنندگان میلیونی وجود دارد که هیچ درآمدی از محل تبلیغات ندارند، درواقع، افراد فوق از مالیات این محل معاف هستند.» در این میان موفق تریت روش میانبر زده، دریافت مالیات از حقوق بلافصل دولت است که نباید از ریالی بگذرند که توجه به این اصل هم اهمیت بالایی دارد زیرا هنوز هم هستند کسانی که نسل به نسل به کسب درآمدهای افسانهای در سطح کشور مشغول بوده اما هیچ نشانی از آنها در حوزههای مالیاتی نیست زیرا در هر زمان پاتکهای لازم را برای تکهای دولت در اختیار دارند.
حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت