ای کاش در تصویب و اجرای برجام، منافع ملی بر سیاسی کاری ترجیح داده میشد تا لازم نباشد جناب آقای روحانی دستوری را انشاء بفرمایند که به روشنی بخش فنی این دستور، شلیک تیر مشقی به حریف و بخش حقوقی و سیاسی آن به عنوان یک حقوقدان، شلیک تیر جنگی به شقیقه خودی باشد.
چند روز پس از شعار تبلیغاتی دونالد ترامپ که برجام را پاره خواهد کرد، رهبر معظم انقلاب در پاسخی انقلابی فرمودند اگر آنها برجام را پاره کنند ما آن را آتش میزنیم. ایشان همچنین چند روز قبل از بررسی قانون تمدید تحریمهای ایران (ISA) با قاطعیت فرمودند که تمدید تحریم همان تحریم جدید و قطعا نقض برجام است و جمهوری اسلامی ایران واکنش قاطع نشان خواهد داد. اما به نظر میرسد پاره شدن برجام توسط آمریکا نه یک اتفاق دفعی که یک فرآیند بوده، نقض برجام به واسطه وضع تحریمهای جدید علیه کشورمان آغاز مسیر گام به گام آن است.
مجلس سنای آمریکا ـ باوجود هشدار قبلی مقامات عالی ایران از جمله وزیر امورخارجه ـ قانون تمدید تحریم ایسا علیه کشورمان را با اجماع کامل تصویب کرد و اوباما نیز ـ برخلاف تعهدات قبلی و البته غیرکتبی اش به مذاکره کنندگان ایرانی ـ بدون وتو از کنار آن گذشت که عملا تایید قانونی شدن تحریمهای جدید تلقی میشود، گرچه وتو نیز با وجود رای دو سوم کنگره بیاثر میشد. وزیر خارجه آمریکا نیز در بیانیه اش خطاب به ۵+۱ تاکید کرده است که تحریمهای جدید نقض برجام نیست و لذا حتما اجرایی خواهد شد. بنابراین صورت مساله مقابل جناب آقای روحانی آن بود که برجام نقض شده و به تعبیر ترامپی اش برجام در حال پاره شدن است و آیا عکس العمل ایران در برابر این فرآیند چیزی جز تمهید مقدمات آتش زدن آن میتوانست و میتواند باشد؟
رهبر انقلاب قبلا در نامه ابلاغ اجرای مشروط برجام به آقای روحانی پاسخ قاطع جمهوری اسلامی ایران را تمهید کرده و دستور داده بودند: «دولت موظّف است طبق بند ۳ مصوّبهی مجلس، اقدامهای لازم را انجام دهد و فعّالیّتهای برجام را متوقّف کند.» این دستور صریح یعنی توقف فعالیتهای برجام حکم میکند که ساخت نسلهای جدید سانتریفیوژ آغاز، غنی سازی تا ۱۹۰ هزار سو تکمیل، بخش تعطیل شده نطنز و کل سایت فردو بازگشایی، راکتور اراک بازطراحی و راه اندازی و تمام نظارتهای فوق NPT ملغی شود. برای تحقق این منظور البته ما نیازمند دیپلماسی فعال و تلاشی مضاعفیم تا در سایه آن عهدشکنی آمریکا در شکستن برجام، بر همه ملتها و دولتها آشکارتر شده و زمینههای فنی و اجرایی پاسخ قاطع و منطقی به زیاده خواهی شیطان بزرگ و هم پیمانانش فراهم شود.
اما آقای روحانی چگونه عمل کرد؟ ایشان در یک نامه پرسروصدا اولا به آقای صالحی دستوری داد که حتی به اذعان طرفهای غربی، اساسا نقض برجام نبوده و نیست؛ و مشخص نیست چرا قبلا از این ظرفیت مهم در سازمان انرژی اتمی استفاده نشده است؟! ثانیا رئیس جمهور محترم به آقای ظریف دستور داد در سازوکاری "درون برجامی" به احقاق حق ایران از آمریکا بپردازد! کدام برجام؟ برجامی که توسط کنگره و رئیس جمهور دمکرات مورد علاقه شان نقض و در حال پاره شدن است. و کدام ساز و کار؟ اساسا مکانیزم پش بینی شده برجام نمیگذارد ایران قدم از قدم بردارد و اگر اعتراضی بکند نهایتا طبق مواد ۳۶ و ۳۷ برجام قطعا محکوم میشود و محکومیت ایران به آمریکا امکان میدهد تا همه قطعنامههای گذشته و تحریمها را طبق برجام بازگرداند.
با مرور گزارش کمیسیون ویژه برجام مجلس شورای اسلامی در بند هفت بخش تحلیل حقوقی برجام میخوانیم: «کمیسیون پس از بررسی دقیق نظرات منتقدان و پاسخهای تیم مذاکرهکننده به این نتیجه رسیده است که مکانیسمهای داوری مندرج در قطعنامه ۲۲۳۱ و بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام بهطور کاملاً واضح و عامدانه بر ضد ایران تنظیم شده و این مکانیسمها عملاً برای ایران غیرقابل مراجعه است. جمعبندی کمیسیون این است که ایران در هیچ مراجعهای به این مکانیسمها برنده نخواهد بود و بنابراین عملاً نمیتواند به هیچ نقض کلی یا جزئی از سوی ۱+۵ به نحوی واکنش نشان بدهد که منجر به بر هم خوردن توافق نشود.» و در ادامه این گزارش در بند سیزده بخش حقوقی آمده است که: «کمیسیون اعتقاد دارد عدم تعریف شفاف از "عدم پایبندی اساسی" در بند ۳۶ ساز و کار حل و فصل اختلافات زمینه تفسیرهای نادرست، بهانهجویی و خسارات جبرانناپذیری را برای کشور فراهم میسازد.»
ای کاش در تصویب و اجرای برجام، منافع ملی بر سیاسی کاری ترجیح داده شده و اینگونه عجله نمیشد و به خیرخواهی کارشناسان و افراد خیرخواه توجه میشد تا لازم نباشد جناب آقای روحانی دستوری را انشاء بفرمایند که به روشنی بخش فنی این دستور، شلیک تیر مشقی به حریف و بخش حقوقی و سیاسی آن بعنوان یک حقوقدان، شلیک تیر جنگی به شقیقه خودی باشد و امید است این اتفاق بازهم از سر بیدقتی و تعجیل باشد و در اسرع وقت در آن تجدید نظر شود.
علیرضا زاکانی