خوزستان، بوشهر، تبریز، اصفهان، تهران و... در شرایط اضطرار قرار گرفتند. شرایطی که مردم این شهرها اغلب روزهای سال در آن به سر میبرند. این شهرها و مابقی شهرها هوا که ندارند هیچ مسئولینی هم دارند که برای بازنگشتن به عقب مردم و جانشان را دستمایه اهداف خود کردهاند.
مسئولینی که روزی روزگاری قبلیهای قبل خود را مورد انتقاد قرار میدادند که چرا کشور را تعطیل میکنید چرا اقتصاد کشور را خراب میکنید و حالا وقتی خودشان بر مسند قدرت نشستهاند برای اینکه حداقل در یک مورد مثل قبلیها نباشند یا تعطیل نمیکنند یا دیر تعطیل میکنند یا فقط کودکان را.
وضعیت آلودگی هوای پایتخت با رسیدن به شاخص ۱۴۴ در بیست و ششمین روز از آذر ماه، نه تنها ۳ مقطع پیش دبستانی، دبستان و مهدهای کودک را تعطیل کرد بلکه در آستانه رسیدن به شرایط ناسالم برای تمام گروههای جامعه قرار گرفت. اگر آن زمانی که محمدباقر قالیباف اصرار داشت پارک پردیسان را به شهرداری بدهند تا برای جلوگیری از بیابان شدن آن در زمان خانم ابتکار درخت و درختچهای کاشته شود که در این شرایط کمک حال مردم تهران شود موافقت میشد شرایط اندکی بهتر بود.
ولی متاسفانه مسئولین فقط بلدند شعار بدهند و دیر اقدام و عملی انجام بدهند. مگر غیر از این بود که با ابتکار عمل و جلوگیری از تولید بنزین داخلی و واردات بنزین قرار بود آلودگی هوا کمتر شود پس چطور شد که بحران آلودگی بیشتر و بیشتر شد. حداقل با توجه به طیف بنفش شهر تهران مردم این کلانشهر امیدوار به سپیدروزی و آسمان آبی بودند ولی متاسفانه در این چند ماه مردم تهران چیزی از شورای شهر و شهردارشان ندیدهاند. حداقل انتظار میرفت شهرداری که خود بیماری قلبی دارد و از مضرات هوای آلوده آگاهی دارد اقدامی جدی در این زمینه میکرد.
این وسط تنها چیزی که مهم نیست جان و سلامت مردم است. طبق تحقیقات داخلی و خارجی آلودگی هوا باعث مرگ و میر تعداد زیادی از شهروندان میشود که در کلانشهری مانند تهران این عدد به ۲۰ تا ۲۲ نفر در روز میرسد. سال گذشته حبیب کاشانی از اعضای شورای شهر تهران آماری ارائه کرد که تا مدتها سوژه مردم و رسانهها بود. وی در جلسه شورای چهارم با اشاره به آلودگی هوای شهر تهران افزود: از یکم تا ۲۳ مهر، ۳ هزار و ۲۶۲ نفر و از یکم تا ۲۳ آبان ۳ هزارو ۶۷۴ نفر جان خود را از دست دادهاند که در ماه آبان ۴۱۲ نفر از هموطنان ما به علت آلودگی هوا فوت شدهاند که علت عمده آن آلودگی هواست.
البته این آمار مربوط به قبلیها نبوده و نیست چنانکه شهربانو امامی عضو شورای شهر پنجم پایتخت نیز این آمار را به گونه دیگری تکرار کرده و مدعی شده: هر ٢٤ ساعت، ١٢ نفر در تهران جان خود را به علت آلودگی هوا از دست میدهند.
حالا با تمام این تفاسیر باز جای سوال است که چرا دستاندرکاران امر هیچ چارهای برای این معظل چندین و چند ساله که از زمان کودکی ما مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند نمیاندیشند. چرا بعد از بانوی سبزپوش کابینه یازدهم که خود و پدرشان ید طولایی در زمینه محیطزیست داشتند و نتیجه آن را همگان دیدند فردی را بر این مسند گذاشته که به گفته خودش سطح آگاهیاش در زمینه محیطزیست زیر ۵ درصد است.
سوال و نکته دیگر اینکه چرا تعطیلیها فقط به گروه خاصی تعلق میگیرد مگر ردههای سنی دیگر حقوق شهروندی ندارند. آیا مقاطع دیگر تحصیلی از آبشش استفاده و تغذیه میکنند. آیا در بین دبیران این محصلان افراد سالمند دیده نمیشود. آیا در بین کارمندان نیز افراد سالمند یا دارای بیماریهای قلبی و عروقی دیده نمیشود. آیا در این بین بانوان باردار کارمند که به لطف حضرات تصمیمگیر از حداقل تسهیلات برخوردارند دیده نمیشود.
آمار وحشتناک مرگ و میر بر اثر آلودگی هوا
مطالعات وزن جهانی بیماریها نشان میدهد که انواع آلودگی هوا عامل مرگ میر ۶.۵ میلیون نفر در جهان طی سال ۲۰۱۵ تخمین زده میشود. براساس این مطالعه مجموعاً آلودگی محیطهای بسته و خانگی ۲.۲ تا ۳.۶ میلیون، آلاینده ذرات محیط ۳.۷ تا ۴.۸ میلیون و آلودگی ناشی از ازن تروپوسفری ۰.۱ تا ۰.۴ میلیون مرگ در جهان را شامل شده است.
همین چند روز پیش نیز روزنامه همشهری در گزارشی مقایسهای، آلودگی هوای تهران را از داعش خطرناکتر دانست. داعش از آغاز اعلام موجودیت در ژوئن ۲۰۱۴ تا آخرین روز حیات، ۱۶۵۰۰ نفر را در شهرهای مختلف جهان قتلعام کرد، اما طی همین مدت در تهران ۱۹۵۰۰ نفر بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست دادهاند. خبر جنایتهای داعش البته همواره در صدر اخبار ۴ سال اخیر قرار داشته، اما کمتر کسی است که به مرگ خاموش شهروندان پایتخت بر اثر استنشاق طولانیمدت هوای آلوده ناشی از تردد وسایل نقلیه توجه کند.
چشم چشم را نمیبیند اگر هم ببیند از سوزش گرد و غباری که میهمانش میشود اشک را بر گونهها جاری میکند. دیگر حتی آن سبزپوش دائمالسفری که درست وقت وارونگی و آلودگی غیب میشد را هم نداریم که غر بزنیم. حالا یک شورای شهر داریم که خودش با خودش دچار چالش است و یک کلانتری که اعتراف میکند ادعایی در زمینه آلودگی هوا ندارد!
حالا فقط دولت می ماند با آن منشور حقوق شهروندی که باید با ذره بین بررسی کنیم و ببینیم کجای آن منشور حق نفس کشیدن سالم ذکر شده است؟! کجای آن برای مردمی که نفسشان به شماره افتاده حقی درنظر گرفته شده است. در قانون اساسی همه تامین این حقوق به عهده دولت گذاشته شده اما چه کسی پاسخگوی نفسهای به شماره افتاده تبریز، تهران، خوزستان و بهتر است بگویم کل ایران است؟!
تیتر گزارش از اشعار آقای حافظ عظیمی میباشد.
نویسنده: محسن رجبی