اگرچه بسیاری ادعای ترامپ برای خروج از برجام را بلوف و نمایشی سیاسی میدانند که این روزها شاهد آن هستیم که امریکا روند خروج از برجام را نه چندان آهسته طی میکند و در این میان گروهی از اصلاحطلبان را به وحشت انداخته است به طوری که آنها عنوان میکنند که مسئولان برای حفظ برجام باید مراعات امریکا، عربستان، اسرائیل و حتی اغتشاشگران را بیشتر بکند.
تصمیمگیری ترامپ برای اعلام موضع کاخ سفید درمورد خروج از برجام در روز جمعه و تلاشهای وی برای بیاعتبار ساختن برجام یکبار دیگر در صدر مسائل مرتبط با برجام در خبرها قرار گرفته است.
اگرچه در این میان برخی تحلیلگران همچنان به سردرگمی کاخ سفید و بلاتکلیفی متحدین واشنگتن در مورد کنارهگیری امریکا از برجام معتقدند اما همگان بر این نکته تاکید دارند که اگر قرار باشد به منافع اندک برجام برای ایران تحت تاثیر تصمیمات نابخردانه و یکجانبه آمریکا خدشهای وارد شود، طبعاً ایران هم تصمیماتی متناسب با رفتار واشنگتن اتخاذ خواهد کرد.
پیشتر نیز مقامات کشورمان بارها در عواقب خروج یکجانبه آمریکا از توافقات برجام هشدار داده و اعلام کردهاند که ایران برای هر اقدام احتمالی آمریکا، راهکارهای خاص خود را دارد. اما اینکه گروهی در کشور تلاش دارند تا به هر نحو ممکن مانع از این رویداد شود جای تعجب دارد.
بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان سیاسی از مدتها قبل پیشبینی کرده بودند که هدف امریکاییها از مذاکرات برجامی رفع نگرانیهای خود در زمینه فعالیتهای هستهای نیست و آنها بهدنبالهدفگذاریهای گستردهتری در مورد ایران و سیاست داخلی و خارجی آن هستند. همانطور که دیدیم این پیشبینی درست درآمد و موضوع گفت وگوهای برجامی ۲ و ۳ مطرح شد و مقامات آمریکایی در اظهارات خود بارها تکرار کردند که برجام ابزاری برای چنگاندازی به قدرت و نفوذ منطقهای، عقب راندن صنعت موشکی و دفاعی ایران و دخالت در حوزه حقوق بشری و تغییرها به روشهای مورد نظر غرب است به طوری که نهایتاً این تغییرات منجر به سرنگونی جمهوری اسلامی و یا نفوذ جریان غربگرا در داخل سیاست کشور و اجرای سیاستهای مورد نظر غرب در ایران است.
اصلاحطلبان چه میگویند
جالب آنجاست که اخیراً برخی از رسانههای اصلاحطلب به نمایندگی از سران این گروه، هشدار میدهند که برای پا برجا ماندن برجام ایران از مواضع خود عقبنشینی کند.
یکی از این رسانهها در این باره نوشت: واقعیت آن است خطر خروج از برجام بیشتر از گذشته در کمین است و اگر حاکمیت نخواهد و یا به جهت دست بالای تندروها نتواند در نوع بر خورد خود با معترضان تجدید نظر کند، چه بسا که در این هم افزایی در حال شکلگیری، احتمال نقض و یا لغو برجام از سوی اعضای اروپایی ۱+۵ نیز تقویت شود.
این روزنامه میافزاید: اعتراضات و مسائل بعد از آن مورد پایش اتحادیه اروپا و تروئیکای آن و همچنین محافل دنیای عرب نیز قرار گرفته است. به ویژه آن که قرار است این رخدادها با محوریت ملاحظات حقوق بشری در نشست آتی سران اتحادیه اروپا با وزیر خارجه ظریف مورد بررسی قرار گیرد. بدون تردید، حفظ و نگهداشت ملاحظات حقوق بشری ميتواند بخشی از دلایل همراهی اتحادیه اروپا با ایران در حفظ برجام باشد.
در بخشی دیگری از گزارش این روزنامه اصلاحطلب آمده است: "از طرف دیگر، در شرایطی که وضعیت حقوق بشر درعربستان بسیار ضعیف و نامطلوب است، ترامپ بر مشارکت واشنگتن با ریاض در مانعتراشی و چالشآفرینی علیه ایران در مسیر استفاده از مزایای پیشبینی شده در برجام تاکید کرده است. حتی بن سلمان ولیعهد ایران ستیز عربستان هشدار داده است که فتنه و ناآرامی منطقه را به داخل ایران باز ميگرداند. این در حالی است که اسرائیل نیز در این میان آتش بیاری خود را به واسطه همگرایی بیشتر آمریکا و بخشی از حکام عرب با آنان، افزوده است. در شرایطی که نوعی همافزایی از سوی آمریکا، تروئیکای اروپایی، اسرائیل، سعودی و همپیمانان عرب آن علیه برجام در حال شکلگیری است، لازم است که مدیریت سیاسی در ایران مسائل بعد از نا آرامی اخیر از جمله مسئله زندانی شدن تعداد زیادی از معترضان و در مجموع نوع برخورد با این وقایع را دستمایه و بهانهای برای آمریکا و متحدانش در جهت بیاعتبارسازی برجام نسازد.لااقل مدیریت سیاسی کشور باید حساب معترضان را از اغتشاشگران جدا کند با این هدف که معترضان به آتش اغتشاشگران نسوزند و از آن مهمتر تلاش کند تا در چنین شرایطی از تکرار ماجراهایی چون کهریزک جلوگیری شود.
این روزنامه اضافه کرد: از سوی دیگر، مدیریت سیاسی کشور باید به دنبال راه حلی منطقی و در راستای ضرورتهای دموکراسی برای مطالبات معترضان گام بردارد تا از این بزنگاه و گردنه تاریخساز بتوان به سلامت عبور کرد. واقعیت آن است خطر خروج از برجام بیشتر از گذشته در کمین است و اگر حاکمیت نخواهد و یا به جهت دست بالای تندروها نتواند در نوع برخورد خود با معترضان تجدید نظر کند، چه بسا که در این هم افزایی در حال شکلگیری، احتمال نقض و یا لغو برجام از سوی اعضای اروپایی ۱+۵ نیز تقویت شود."
شکست اصلاحطلبان
رئیسجمهور با تبلیغات گسترده در مورد برجام وعدههای بسیاری به مردم چون حل موضوع هستهای و گشایشهای بسیار در زمینه اقتصادی، رفع تحریمها و.... داد، اما هیچ کدام محقق نشد.
حالا به نظر میرسد که خروج ترامپ از برجام در حقیقت شکست کامل، برنامههای روحانی برای بهبود اقتصاد و لغو تحریمها بوده و اصلاحطلبان که خود را به او وصل کردهاند نیز از عواقب این شکست در امان نخواهند بود .
اعضای ارشد طیف سیاسی به خوبی میدانند که اگر دولت تدبیر و امید در سالهای باقی مانده از دولت خود نتواند موفقیتی به دست بیاورد، همه امیدهای جناح چپ در سال ۱۴۰۰ برای انتخابات ریاست جمهوری به نا امیدی تبدیل خواهد شد.
اصلاحطلبان همواره اصرار و اعتقاد داشته و دارند باید با آمریکا کنار آمد، باید مشکلات و اختلافات را با او حل کرد، همین موضع و سیاست از زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ آغاز و پس از برگزیده شدن روحانی به عنوان رئیسجمهور از فاز تئوری بیرون آمد و وارد فاز عملیاتی شد.
اگر چه رئیسجمهور خود شخصا ً بیمیل به مذاکره با امریکا نبود اما وسوسهکننده و ترغیبهای اصلاحطلبان نسبت به گفتوگو و مذاکره مستقیم با آمریکا برای حل پرونده هستهای ایران و شکوفاییهای بزرگ برای کشور، دولت را به سوی هدف آنها سوق داد.
آنها در آن زمان مدعی شدند که برجام یک قرارداد بینالمللی بوده و تغییر دولتها در امریکا نمیتواند این قرار داد را ازرسمیت خارج کند.
اما گذشت مدت اندکی از برجام و روی کار آمدن ترامپ نشان داد که خیال آنها واهی است.
از سوی دیگر زمانی که امریکا به تعهدات خود عمل نکرد و از خروج برجام سخن به میان آورد، همچنان اصرار بر ادامه آن با اروپا دارند. جالب آنجاست که آنها حتی رد تماس ترامپ از سوی روحانی را یک واکنش اشتباه و از دست دادن یک فرصت طلایی میپنداشتند و از این رفتار به شدت انتقاد کردند.
این در حالی است که خود همچنان از رویکرد اروپاییها مطمئن نیستند و جالب آنجاست که اروپا نشان داده است که معمولا از رویکردهای سیاسی امریکا حمایت میکند. جالب آنجاست که آنها، همچنان از رویکردهای حقوق بشری اروپا هم نگران هستند و میدانند که اروپاییها در آیندهای نه چندان دور این موضوع را بهانهای برای عهدشکنیهای خود قرار خواهد داد.
حالا مردم میگویند که در سالهای اخیر که دولت تدبیر و امید که با سیاستهای اصلاحطلبان همسو بوده است نه تنها اتفاق مثبتی که بتواند باعث تغییر بهینه در اوضاع اقتصادی کشور شود، نیفتاده بلکه شاهد اتفاقات ناخوشایند دیگر هستیم که تنها به خاطر رفتارهایی سیاسی این جریان بوده که بر سیاستهای دولت سوار بوده است و حالا این جریان سیاسی نه به پیشرفتهای سیاسی مورد نظر خود نائل شده است بلکه باید پاسخگوی سیاستهای خود در قبال مردم باشد.
از اینرو آنها ضعف خود و دولتی که از آن حمایت میکنند، توجیه و به گردن دیگران میاندازند تا شاید بتوانند از زیر بار انتقاداتی که در میان افکار عمومی جامعه نسبت به آنها شکل گرفته، خود را رها کنند.