پیشنهاد ما مشخصا ماموریتی برای عدهای از دلسوزان نظام است که بتواند بدون تحمیل هزینه و راه انداختن همایش و سازمانی عریض و طویل شعارهای انتخاباتی را پیگیری کرده و فریبدهندگان و آنهایی که فقط شعار داده و باعث بیاعتمادی مردم به نظام میشوند را بدون نگاه جناحی و حزبی رسوا کند.
«خدمت اجباری سربازی را به کل در ایران برمیدارم، در کمتر از چند روز چنان معیشتان رونق یابد که شما به دولت صدقه دهید، کنکور و سربازی اجباری را حذف میکنم، فلان زندانی را آزاد خواهم کرد و...» بعید نیست که شعارهای بالا، شعارهای انتخاباتی یکی از مسئولین کشوری در پست ریاست جمهوری و یا شورای شهر و مجلس بوده باشد!
از این قبیل شعارها برای ما بسیار عادی است و در بحبوحه انواع انتخابات به کرات شاهد اینگونه قضایا هستیم. از انتخاباتهای ریاستجمهوری گرفته تا دهیاریها. اما چرا با وجودی که اغلب این شعارها فقط کاربرد انتخاباتی دارند باز هم در انتخابات تکرار میشوند؟ چرا کاندیداها شعارهایی را سرمیدهند که بعضا عملیاتی کردن آن از حدود اختیارشان خارج است و بعضی دیگر هم در توان آنها نیست؟ آیا جامعه ما مستعد شنیدن این شعارها هست یا نبود نظارت کافی این آسیب را ایجاد کرده است؟!
جواب دادن به این سوالها مستلزم یک تحقیق همه جانبه نظری و میدانی است اما اگر بخواهیم به طور سطحی آسیبشناسی این پدیده را انجام دهیم، چند مورد اساسی وجود دارد که به نظر میرسد از اصلیترین موارد به وجود آمدن شعارهای کذب و دور از واقعیت میتواند چنین مسایلی باشد:
۱- نبود حزب به معنای واقعی کلمه در نظام سیاسی کشور (البته حزبی با مولفههای اسلامی که تنها به تایید کورکورانه هم حزبی نپردازد و اگر لازم شد بر اساس شایسته سالاری به حزب رقیب هم میدان دهد) چرا که اگر خلا وجود یک نظامی که خود را پاسخگوی افکار عمومی در قبال اقدامات کاندیدای معرفی شده خود ببیند برطرف شود قطعا هر مسئول جدید که رای گرفته است به جز رعایت مسایلی که به عدم رایآوری خود در انتخاباتهای بعدی منجر خواهد شد خود را پاسخگوی مردم و حزب میداند و از این رو عمل نکردن به وعده انتخاباتی را مساوی با حذف سیاسی خود تلقی میکند.
به همین روی از وعدههایی که تنها برای جذب مخاطبان بوده و تحقق آن از قدرتش خارج است صرف نظر خواهد کرد. ضمن آنکه فعالیت حزب سابقه خوبی برای قضاوت و تصمیم مردم جهت رای به کاندیدای معرفی شده آن حزب خواهد بود.
۲- عدم درک درست کاندیدا نسبت به جایگاهی که میخواهند مسئولیت آن را بپذیرند یکی دیگر از مشکلاتی است که شعارهایی خارج از حیطه وظایفشان را از آنها میشنویم. هر چند که گاهی علت این شعارها میتواند فریب مردم نیز باشد که در مورد بعد به طور مفصل آن را بررسی خواهیم کرد. اما این عدم شناخت از دامنه فعالیت، موضوعی است که باعث میشود یک کاندیدا بدون درک از ظرفیت و پتانسیل موجود چه از لحاظ خود فرد و چه از لحاظ ساختاری (قانون، سیاستهای کلان و...) شعارها و وعدههایی بدهد که در عالم واقع تحقق هیچکدام امکانپذیر نباشد.
۳- اما یکی از دلایل دیگر عدم آگاهی مردم نسبت به حیطه فعالیتی است که هر کاندیدا دارد. به عنوان مثال مردم باید به این موضوع آگاهی داشته باشند فردی که میخواهد کاندیدای شورای شهر یک شهر کوچک شود توان این را ندارد که در سیاستگذاریهای کلان کشور دخیل باشد و شهر کوچک را تبدیل به استان کند! یا مردم باید بدانند تصمیم درباره موضوعاتی مانند رهایی یک زندانی، برداشتن کنکور و سربازی در حیطه اختیار رئیس جمهور به تنهایی نیست در خوشبینانهترین حال روسای جمهور میتوانند موضوع را پیشنهاد دهند! پس با برطرف کردن این نقیصه و هنگامی که آگاهی عمومی بالا رود، شعارهای انتخاباتی کاندیدا هم با وسواس و دقت بیشتری انتخاب میشود و کاندیداها دیگر نمیتوانند هر امر خلاف واقعی را به عنوان شعار انتخاباتی خود به جامعه ارائه دهند.
۴- اما یکی دیگر از موارد ضعف چنین رخدادی مسایل اخلاقی است. اینکه فردی از جهل و عدم آگاهی دیگر افراد نسبت به یک موضوع استفاده کند و از آن بهرهبرداری کند نوعی رذیلت به حساب میآید. همین که کاندیدایی از ناآگاهی مردم نسبت به عدم توان و ظرفیت وی در رسیدن به شعارهای انتخاباتیاش استفاده کند و آنها را به سوی خود جذب کند از حیطه اخلاق به دور شده و این ضعف اخلاقی در جامعه ما خود بحث طویل دیگری است.
۵- ایدهآلیسم افراطی هم آفت دیگر کاندیداهاست. اینکه افراد طالب قدرت دارای ایدهآلهایی باشند و آنچه هست را به آنچه باید باشد میخواهند تبدیل کنند خوب است اما رسیدن به هر ایدهآلی باید در چارچوب و با در نظرگرفتن واقعیتها برنامهریزی شود اما روالی که در جامعه ما تا به حال مشهود بوده این است که در شعارهای انتخاباتی کاندیداها هیچ درکی از واقعیت و ظرفیتهای موجود برای رسیدن به ایدهآلهایشان ندارد.
کلیدداران پاستور چه تبلیغاتی کردهاند
انتشار پوستر برای تبلیغات کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری، از همان دوره اول در ایران آغاز شد. شیوهای که تا الان هم قدیمی نشده است. طی ۳۸ سال گذشته و در یازده دوره انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد در کشورمان، ۷ نفر توانستند با شعارهای انتخاباتی و اقبال خود بر کرسی ریاست جمهوری نشسته و کلیددار پاستور باشند.
به عقیده بسیاری از کارشناسان سیاسی، در مدت کوتاه زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری یکی از مهمترین محورها که میتواند نظر مردم را در رای دادن جلب کند، شعارهای انتخاباتی و تبلیغاتی کاندیداها میباشد، البته تجربیات، سوابق، کارآمدی، داشتن تیم مجرب، وفاداری و اعتقاد قلبی به انقلاب اسلامی، نظام و ولایت فقیه نیز از دیگر معیارهای مردم برای انتخاب این ۷ پاستور نشین بوده است.
برخی از شعارهای انتخاباتی یازده دوره گذشته انتخابات ریاست جمهوری به شرح ذیل است:
دوره اول:
بنی صدر: مدافع عدالتهای اجتماعی- سیاسی- اقتصادی
بشارت دهنده اقتصاد توحیدی
دوره دوم:
شهید رجایی: بنرهای تبلیغاتی بدون متن خواستی بود و فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی بر روی عکسها نقش بسته شده بود.
دوره سوم و چهارم:
حضرت آیتالله خامنهای: به خامنهای مرد محراب و جبهه رای میدهیم
دوره پنجم و ششم:
هاشمی رفسنجانی: همه با هم کار برای سازندگی ایران
دوره هفتم و هشتم:
سید محمد خاتمی: فردای بهتر برای ایران اسلامی
دوره نهم و دهم:
محمود احمدینژاد: پول نفت باید سر سفره مردم بیاید
مردی از جنس مردم رعایت عدالت
دوره یازدهم و دوازدهم:
حسن روحانی: دولت تدبیر و امید
دولت راستگویان و درست کرداران را تشکیل خواهیم داد
بهبود معیشت
در کنار گردش سانتیریفیوژ
برداشتن همه تحریمها
راهکار
آنچه در نهایت به عنوان اصلی مهم باید در این عرصه در نظر گرفت، وظیفه سنگین و خطیر رسانههای مکتوب و تصویری است که میتوانند هم در جهت تنویر افکار عمومی گامهای موثری را بردارند و هم میتوانند به آسیبشناسی شعارهای ارائه شده توسط نامزدها بپردازند تا مردم با دید بهتری تصمیمی را بگیرند که به نفع جامعه و کشور است. اما پیشنهاد اخص ما در این گزارش به جز بصیرت رسانهها و آگاهی فراجناحی به مردم تشکیل یک ساز و کار و ساختاری است که البته بدون تحمیل هزینه به کشور تعبیه شده و همه شعارهای کاندیدا را بررسی و از حیثهایی که در طول گزارش گفته شد آنها را مورد بررسی قرار داده و به مردم آگاهی لازم را درباره توان تحقق و یا اصلا قاعده تحقق شعارهای کاندیدا بدهد. بعد از انتخابات هم این سازمان یا نهاد غیر انتفاعی و غیرحزبی میتـواند مدام نظارتی بر کاندیدای مذکور داشته و روند او را با شعارها، برنامههای انتخاباتی خود مورد مقایسه قرار دهد و نتایج آن را برای افکار عمومی بازگو کند.
بسیار تاکید داریم که ساختار فعلی ساختاری غیر حزبی بوده باشد و تنها خط قرمزی را که رعایت میکند، برای خود منافع ملی بنامند و از هر دو طیف احزاب نیز نظر مشورتی دریافت کند تا بتوان سر و سامانی بر اوضاع ایجاد شده داد و مانعی بزرگ بر سر راه شعاردهندگانی که تنها به فریب مردم و یا سوء استفاده از ناآگاهی آنها دارند ایجاد کرد.
در عین حال توجه به این امر از این جهت ضروری است که در صورت عدم تحقق وعدههای انتخاباتی هر یک از کاندیداها در هر جناح این مردم هستند که به کل نظام بدبین شده و ناکامی فرد را پای سیستم مینویسند و همانطور که رهبر معظم انقلاب نیز در فرمایشاتشان اینطور بیان کردند «اگر خدای نکرده در بخشهای مختلف -چه اقتصادی و چه غیراقتصادی- یک بخشی از خود ناکارآمدی نشان بدهد، این به حساب ناکارآمدی نظام گذاشته خواهد شد و این بیانصافی است؛ نظام کارآمد است» پس بر حسب این ضرورت لازم است که نیروهای خدومی برای حمایت از نظام و اعتمادسازی مردم به کار افتاده و اجازه ندهند که مسئولین تنها به شعارهای پوچ و رای گرفتن از مردم بپردازند و شعارهای آنها را در همه ردهها پیگیری و برای مردم شفافسازی کنند. هر چند که اگر خود مسئولین درباره چرایی تحقق نیافتن وعده انتخاباتی توضیح داده و خود را در قبال مردم پاسخگو ببینند تاثیر بیشتری در اعتماد مردم به آنها خواهد داشت.
نویسنده: سوشیانت آسمانی