شهید منتظری در سال ۱۳۲۳ در خانواده آیتالله منتظری در نجفآباد اصفهان متولد شد. در سال ۱۳۳۷ وارد حوزه علمیه قم شد و علوم اسلامی در سطح خارج فقه و اصول و فلسفه را فرا گرفت. و در محضر اساتیدی مانند امام خمینی، آیتالله داماد، منتظری و مشکینی فرا گرفت.
در سالهای ۴۱ و ۴۲ همزمان با آغاز نهضت امام خمینی فعالیتهای مبارزاتی خود را آغاز و تا پایان عمرش به حرکت در راستای ولایت فقیه ادامه داد. در سال ۴۴ در حین انتشار اعلامیه دستگیر شد پس از ۷ ماه زندان آزاد شد و در جریان یک رویارویی با ماموران رژیم گریخت و سپس به خارج رفت و تا ۱۰ سال زندگی مخفی را در خارج از کشور گذراند. سرانجام در هفتم تیر ماه ۱۳۶۰ به دست منافقین کوردل در فاجعه حزب جمهوری به شهادت رسید.
ابراهیم یزدی هم جزو افرادی بود که با امام خمینی به ایران آمد و البته در خلال کارهایی که انجام داد گاه اشتباهاتی فاحش داشت که خسارات جبرانناپذیری را البته غیرعمدی به کشور زد مانند بازگرداندن هواپیماهای جنگی که خریده بودیم.
اما در پرواز انقلاب در ۱۲ بهمن ۵۷، افرادی دیگر هم حضور داشتند که بعدها از نیت شوم آنها پرده برداشته شد. محسن سازگارا، در حالیکه کمتر از یک ترم به پایان واحدهای درسیاش در امریکا مانده بود با دعوت ابراهیم یزدی به امام خمینی(ره) در فرانسه پیوست. در نوفل لوشاتو وی به همراه تنی چند از دوستانش مسئولیت ترجمه سخنان امام را بر عهده داشت.
سازگارا توسط قطبزاده به سرپرستی راديو منصوب شد و بعد در زمان نخست وزيری شهید رجایی به این نهاد پيوست و در سمت مشاور سياسی بهزاد نبوی فعالیت کرد. او پس از حوادث خرداد ماه سال ۱۳۸۲ در کوی دانشگاه تهران، به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب بازداشت شد و به تحمل ۷ سال حبس تعزیری محکوم شد. در زندان اوین وی به اعتصاب غذا دست زد. او پس از سه ماه بازداشت موقت در زندان اوین، سرانجام با قرار وثیقه آزاد شد. سازگارا دیگر به کشور بازنگشت و در همکاری با رسانههای بیگانه نقش فعالی ایفا کرد و یکی از حامیان اصلی فتنهگران بود.
صادق قطبزاده هم در همان پرواز بود و با امام راهی ایران شد، پس از ورود امام به پاریس نیز قطبزاده از جمله کسانی بود که در کنار یاران امام فعالیت میکرد.
ساواک همواره به دنبال قطبزاده بود و حتی یکبار در ۱۳۵۳ برادر او را در ایران دستگیر کردند و به عنوان گروگان شش ماه در زندان نگه داشتند تا او خود را به ساواک معرفی کند، اما این کار بینتیجه بود.
درپی عزیمت امام به پاریس قطبزاده امکانات اقامت ایشان و همراهانش را در فرانسه فراهم کرد. ابتدا آنان را به خانه احمد غضنفرپور برد و سپس باغ نوفللوشاتو را برایشان اجاره کرد. در طول دوران حضور امام در پاریس قطبزاده یکی از مشاوران اصلی رهبر انقلاب بود و ایشان را در بسیاری از تصمیمگیریهای مهم همراهی میکرد. سرانجام در روز ۱۲ بهمنماه قطبزاده با هواپیمای حامل امام خمینی به کشور بازگشت.
قطبزاده پس از روی کار آمدن دولت موقت عهدهدار سرپرستی صداوسیما و سپس با حفظ سمت عهدهدار وزارت امور خارجه دولت موقت شد. پس از آن در انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری شرکت کرد و در میان هفت کاندید نهایی انتخابات با کسب ۴۸۵۴۷ رأی، کمترین آرا را کسب کرد و هفتم شد. به تدریج با از دست دادن مناصبش خط مشی سیاسی او هم تغییر کرد تا جایی که در برابر امام و نظام اسلامی به توطئهگری پرداخت. قطبزاده پس از خانهنشین شدن به این نتیجه رسیده بود که جمهوری اسلامی از مسیر خود منحرف شده و برای بازگرداندن آن به مسیر اصلی راهی جز برخورد نظامی وجود ندارد.
هرچند بازداشت قطبزاده در آبان ۵۹ به دنبال اعتراضاتی که شد، در نهایت به آزادی وی انجامید اما این پایان کار نبود. در فروردینماه ۱۳۶۱ انتشار خبر دستگیری قطبزاده به اتهام کودتا علیه جمهوری اسلامی و تلاش برای ترور امام خمینی، موجی از حیرت را در محافل داخلی و خارجی پدید آورد. آنچنان که گفته شد کودتاگران با دفن مقدار زیادی مواد منفجره در اطراف منزل امام در جماران، قصد داشتند ایشان را ترور کنند. صادق قطبزاده اینبار به جرمی متهم بود که کمتر کسی برای حمایت از وی پا پیش گذاشت. نه از راهپیمایی هوادارانش در قم خبری بود و نه از بیانیههای چند هزار امضایی بازاریان و نه اعتراض چهرههای سیاسی - مذهبی. کارول جروم خبرنگار شبکه سیبیسی و از دوستان قطبزاده از پیشنهاد برخی دوستان به وی برای خروج از کشور سخن گفته است، پیشنهادی که از سوی او رد شد. قطبزاده که خواسته بود یا فوراً اعدامش کنند یا عفو شود، پنج ماه در زندان اوین ماند، دادگاه او در مرداد ۶۱ تشکیل شد و بعد از ۲۰ روز محاکمه، سرانجام به اعدام محکوم و در سحرگاه روز بیست و چهارم شهریور ۱۳۶۱ حکمش به اجرا درآمد.
سیدابوالحسن بنیصدر، با پیوستن به اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان خارج از ایران توانست اعتماد نیروهای انقلابی را جلب کرده و به هیأت مشاوران امام خمینی(ره) که در آن برهه زمانی در فرانسه اقامت داشت راه یابد.
در دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ پس از پانزده سال اقامت در پاریس به ایران بازگشت و در دوازدهم مرداد ۱۳۵۸ به نمایندگی مردم تهران در مجلس خبرگان (تدوین قانون اساسی) انتخاب شد. او همچنین در پانزدهم بهمن ۱۳۵۸ حکم تنفیذ ریاست جمهوری را از دست امام(ره) دریافت کرد.
در حالیکه کمتر از ۷ ماه از انتخاب او میگذشت، با سخنرانی در ۱۷ شهریورماه ۱۳۵۹ چهره واقعی خود را آشکار کرد. به دنبال آن با سخنرانیهای ۲۸ آبانماه در عاشورای حسینی و ۱۴ اسفند زمینه برای سقوط او فراهم شد تا اینکه سرانجام در اول تیرماه ۱۳۶۰ با حکم امام خمینی(ره) از ریاست جمهوری عزل شده و پس از چند ماه زندگی مخفیانه در کشور، به فرانسه گریخت. او در سالهای اقامت در خارج از ایران همواره به فعالیتهای خود علیه نظام اسلامی ادامه داد و از هر فرصتی برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران استفاده کرد.
اما سالها بعد افرادی مانند مسعود کشمیری، حمیدرضا کلاهی صمدی نیز به جمع این نفوذیها اضافه شدند و نشان دادند که برای اعتماد به افراد نه حضور در کنار یک عالم ربانی میتواند سند معتبری باشد و نه ساختن چهرهای انقلابی، بلکه رفتار و منش هر فرد گواه نفوذی یا انقلابی بودنش است که در طی زمان از اقداماتی که انجام میدهد مشخص میشود.
نویسنده: مائده شیرپور