ماکرون رئیسجمهور فرانسه در حالی با ادعای توجه به مطالبات مردمی خواستار سرنگونی نظام ونزوئلا شده که در اقدامی قابل تامل در یازدهمین شنبه متوالی، ۱۰۰ گردان پلیس ضد شورش با آخرین تجهیزات در مقابل معترضان به نظام سرمایهداری صفآرایی کردند.
دموکراسی و حقوق بشر برای غرب همواره در حد شعار بوده و هر زمان منافعشان حکم کند بر آن دمیده و هر زمان که نیاز دارند به سرکوب آن میپردازند. نمود عینی آن را در تحولات هفتههای اخیر فرانسه میتوان مشاهده کرد که پاسخ دولت سرکوب مطالبات مردم است در حالی که همین دولتمردان برای اعتراضها در ونزوئلا سرنگونی نظام را تجویز میکنند. مردم فرانسه در یازدهمین شنبه اعتراضات به سیاستهای دولت ماکرون، دیروز نیز تظاهراتهای خود را در شهرهای مختلف تحت تدابیر شدید امنیتی پلیس آغاز کردند. در یازدهمین شنبه متوالی ۱۰۰ گردان پلیس ضد شورش به همراه گردانهایی از ژاندارمری، نیروهای امنیتی، پلیس مخفی و نیروهای موسوم به لباس شخصی با آخرین تجهیزات در مقابل معترضان به نظام سرمایهداری صفآرایی کردند. به گفته رسانههای فرانسه، دیروز علاوه بر مجوز پلیس برای استفاده گسترده از نفربرهای جنگ شهری، گاز اشکآور، باتوم و تفنگ مرگبار فلش بال برای اولینبار از دوربینهای عابرین پیاده نیز برای شناسایی افراد در نظر گرفته شده بود.
مردم معترض به سیاستهای دولت امانوئل ماکرون آنطور که در شبکههای اجتماعی اعلام کردهاند در هفتاد و چهارمین روز از اعتراضات پیاپی در تمامی شهرهای بزرگ و کوچک فرانسه از جمله پاریس، بوردو، تولوز، نانت، استراسبورگ، لیل، و مارسی همچنان خواستار استعفای ماکرون و دولتش هستند. در جریان حدودا دو ماه و نیم اعتراض به سیاستهای دولت فرانسه تاکنون ۱۰ نفر کشته و ۸ هزار نفر زخمی یا بازداشت شدهاند. حدود ۲۰ نفر هم بر اثر اصابت گلوله تفنگ فلش بال به چشمشان نابینا شدهاند. علاوه بر پاریس، از شهرهای روان و کان هم گزارشهایی از تظاهراتهای مردمی منتشر شده است. در ۲ هفته گذشته، هر شنبه شاهد حضور ۸۵ هزار معترض در خیابانهای شهرهای مختلف فرانسه بودهایم.
با توجه به ویژگی پلکانی مطالبات عمومی در چارچوب جنبش ها، گسترش مطالبات مردمی فرانسه در قالب جلیقه زردها، از اعتراض برضد اقزایش قیمت سوخت و مالیات تا تظاهرات علیه سیاستهای ریاضتی و زیستمحیطی، حاکی از هنجارسازی تحول تدریجی مطالبات از طریق جنبشهای مردمی در مدل فرانسوی اخیر است.
حال آنکه هرگونه تحرک تحول گرا در کشورهایی نظیر فرانسه، علیرغم چهره ساختارشکن، تابع سازمان یافتگی ساختاری است، که در جهت حفظ آن نیز کاربرد هرگونه اقتدارگرایی مشروع قلمداد میگردد. ویژگی بارز جلیقه زردها در فرانسه، فراحزبیت و ساختارگریزی سازمان یافته است. با وجود عدم حمایت احزاب سیاسی فرانسه از این جنبش، این حرکت موفق به جلب نظر موافق بیش از هفتاد درصد از مردم فرانسه، از طبقات و اقشار مختلف با دغدغههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مشترک، گردیده است، که توانایی بالایی در جهت کاربست به عنوان نسخه آزموده شده برای کشورهای هدف را دارا خواهد بود. کشورهای خاورمیانه به دلیل انفعال فرهنگی، علیرغم ثروت فرهنگی، همواره بستری مناسب برای صادرات فرهنگی غرب بوده و هستند.
در حال حاضر جوامع این کشورها، دچار خستگی عمومی از حزب گرایی و نگران از نوع عملکرد آنان در تسهیل دسترسی عوام به امکانات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و غیره، با وجود گوناگونی سلایق مذهبی، فرهنگی، سیاسی و ...، بطور بالقوه مستعد پذیرش الگوهای جنبشی تنظیم کننده منافع غربی در قالب جلیقههایی دیگر خواهند بود.
با این تفاوت که جنبشهای حادث در خاورمیانه در مقایسه با نسخههای غربی، با عدم تعهد به حفظ ساختار و تلاش در جهت اصلاح، همکاری و همیاری قوای حاکم، سعی در دگرگونی ساختار مینمایند، که غالب چنین جنبشهایی نیز با حمایت غرب روبهرو گردیده و خواهند شد. جنبش جلیقه زردها در فرانسه، علیرغم گریز از سرمایه داری و اعتراض نسبت به سیاستهای اقتصادی در قبال اقشار کارگری جامعه، به نوعی با تبلیغ هجمه پذیر بودن دولتهایی قدرتمند چون فرانسه و انتشار آن در ابتدا به دیگر کشورهای اروپا، در حال نشر جنبشهای فراملی نیز است، که خود نمادی اصیل از تاثیرگذاری متقابل و مشترک این بار نه دولت ها، بلکه ملت ها بر ملت ها هستند.
این فراملیت را میتوان رویکردی نوین از لیبرالیسم تلقی نمود، که سعی در برقراری وابستگی متقابل از لحاظ نشر الگوها دارد. از این منظر میتوان چنین تحرکات جنبشی در اروپا را دیپلماسی جنبشی نامگذاری کرد، که دولتهای غربی نه مستقیم بر سر میزهای مذاکره، که در کف خیابان ها و توسط ملت ها منافع خود را تعریف خواهند نمود.