بعد از خواندن آن سرمقاله در رسانه اصلاحات درباره مقصر دانستن مردم برای اوضاع کنونی و خواست نویسنده برای مذمت و حتی محاکمه آنها برای رایهایی که در سال ۸۴ و ۸۸ دادند و رای احتمالی در سال ۱۴۰۰، حالا اصلاحطلبان از محور مقاومت به عنوان مقصر حال خراب جامعه رونمایی کرده اند!!
جامعه نباید به دوقطبی مضر برای امنیت عمومی و منافع ملی تبدیل شود، جامعه نباید به سمتی برود که قبول یک طیف به معنای قبول حکومت و قبول طیف دیگر به معنی رد آرمانهای انقلابی باشد اما متاسفانه برخی هنوز متوجه نیستند که در کدام حکومت و کدام منطقه حزبداری می کنند و سخنانی را بر زبان می آورند که حتی اپوزیسیون نظام هم از گفتنش رودروایسی دارد و نمی تواند به صراحت چیزی برخلاف آرمانهای انقلاب و خواست مردم به زبان آورد. گاهی متاسف می شویم از خواندن مطالبی سراسر یاس و نا امیدی که به جای توضیح درباره چرایی اجرا نشدن وعدههای تدبیر و امید و پیگیری وعده ها در دو سال باقی مانده برای روسفید شدن در مقابل مردم هر روز یک چیزی را به عنوان چرایی عدم تحقق شعارها بیان می کنند!
در تازهترین اتفاق «محمد نعیمیپور»، فعال اصلاحطلب، از نمایندگان مستعفی مجلس ششم و کسی که میگفت روحانی بخواهد یا نخواهد ما از او حمایت میکنیم! در مصاحبه با روزنامه دولتی ایران و در اشاره به صحبتهای محمدرضا باهنر که بر مسئولیت دولت و اصلاحطلبان در قبال مشکلات فعلی کشور تأکید کرده بود، گفته است:«آقای مهندس باهنر جزو معدود افرادی در اردوگاه اصولگرایان هستند که براساس سابقهای که دارند میشود ایشان را سیاستمدار تلقی کرد. منتهی بعضی اوقات سیاستمدارها در شرایط انتخاباتی یا درباره بحثهایی که میتواند برای افکار عمومی جذاب باشد صحبتهایی میکنند که آنها را از موقعیت سیاستمداری دور میکند. واقعیت این است که اکنون نمیتوانیم مشکلات را بر سر اصولگرایان یا اصلاحطلبان سرشکن کنیم. آبشخور آنچه دچارش هستیم یک تصمیم استراتژیک است که به هر حال مسئولان کشور گرفتهاند.»
و به نوعی با این سخن با فرافکنی عجیب و غریب مشکلات جامعه را به سیاستهای کلانی ربط می دهد که فارغ از درست بودن یا غلط بودن تحلیل صورت گرفته باید گفت که روحانی قبل از پذیرش کاندیداتوری در انتخابات سال ۹۲ به صورت کامل و واضح از آن خبر داشته است و می دانسته آرمانهای کشور چه چیزهایی است و حتی اصلاحات هم از آرمانهای انقلاب بیخبر نبوده است.
او میافزاید:«آن راهبرد این بوده که ما عمق استراتژیک خودمان را در منطقه تعریف کنیم و برای دفاع از کشور سنگرهایمان را به پیرامون منتقل کنیم. خب طبیعتاً این خط مشی به سمتی میرود که بسیاری از کشورهایی که یا با ما دشمنی دارند یا هیچ دوستی ندارند به مقابله با آن برخیزند. در نتیجه طبیعتاً کشور دچار تنگنا و مشکلاتی شده است که خود را در بازار ارز و کالاهای اساسی نشان میدهد. بنابراین قرار دادن این مشکلات اخیر به عنوان مبنای بحث رفتن به دنبال معلولها و رها کردن علتها است.» اما نعیمی پور توضیح نمی دهد که چطور در زمان روسای جمهور قبلی با همین استراتژی هایی که وجود داشت مشکلات به اندازه کنونی بزرگ نبود!
این فعال اصلاحطلب در بخش دیگری از صحبتهای خود نیز پیرامون فرمول اصلاحطلبان برای حل مشکلات کشور، بدون اشاره به کارنامه ۳ دولت کارگزاران، اصلاحات و اعتدال میگوید:«اصلاحطلبان در دورهای که توانستند در قدرت باشند استراتژیشان کاملاً روشن بود. راهبردشان اتکا بر توان و توسعه داخلی، رونق اقتصادی و بها دادن به ملت بود. چیزی شبیه استراتژی که چین در گذشته اتخاذ کرد؛ خودش را از پیشامدهای سیاسی بینالمللی کنار گذاشت و توجهش را به توسعه داخلی معطوف کرد. الان هم چین کشور فوقالعاده قوی است که میتواند به جای جنگ سرد و جنگ موشکی و جنگهای مختلف با اقتصادش در برابر جنگ اقتصادی که میخواهند به آن تحمیل کنند، بایستد.» اما او نمی گوید اگر موضع اصلاحات بها دادن به مسایل داخلی و تکیه به داخل است چرا برای هر مشکل اقتصادی نسخهای ماند برجام و اف.ای.تی.اف و... می پیچد؟!
اظهارات نعیمیپور در حالیست که عدهای همچنان مشغول رصد تحرکات لشکر سایبری منافقین در قبال ایران هستند! واقعیت این است که تعیین عمق استراتژیک در فرا مرزها یک سیاست عقلانی و مبنای توسعه اقتصادی با زیرساختهای امن و پایدار است که نه فقط از سوی نظام اسلامی ایران که از سوی تمام حکومتهای مقتدر دنیا اجرا میشود.و فیالمثل قبله آمال آقایان یا همان آمریکا حکما از عقلانیتی برخوردار بوده است که ناوهای خود را به آبهای بینالمللی میفرستد و مدام برای خلیج فارس نیز خط و نشان میکشد! و ایضا حضور نظامی روسیه در سوریه، حضور نظامی چین در سوریه و قس علی هذا... به سخن دیگر اینکه ربط دادن مشکلات کشور و گرانیهای از سوی دولت و اصلاحطلبان به فعالیتهای ایران در محور مقاومت و فعالیتهای مدافعان حرم منافع ایران در خارج از مرزها؛ رذیلانهترین دروغی است که در توجیه گرانیها میشود، شنید.
در باب ماجرای دشمنی کشورها هم بایستی اشاره کرد که آیا یمنِ درگیر عزل رئیسجمهور نیز فعالیتهایی در فرا مرزهای خود داشت که اینچنین به دشمنی شیخ نشینهای خلیج فارس گرفتار آمده است؟ و یا افغانستان بیدفاع در ابتدای دهه هشتاد شمسی کدام عمق استراتژیک را داشت که در هجوم لشکری چند ملیتی به سرکردگی آمریکا اشغال شد؟ درباره ادعای چینی بودن اصلاحطلبان نیز بایستی به تلخی این نکته را بیان کرد که ای کاش اصلاحطلبان مثل چینیها بودند... .
نه اینکه سخنگوی وزارت خارجه چین بگوید تحریمهای آمریکا بر چین تأثیرگذار نیست اما در ایران شاهد باشیم که از صدر تا ذیل دولت مشترک اصلاحطلبان و اعتدالیون مشغول تأکید بر تأثیر تحریمهای آمریکا بر قاتق نان مردم هستند! ای کاش چینی بودند و به آمریکاییها نامه تسلیم موسوم به نامه ۲۰۰۳ را نمینوشتند. ای کاش چینی بودند و کاندیدایشان با افتخار لباسهای تولید ملی را میپوشید نه لباسهای ورزشی مارک خارجی را. و ای کاش چینی بودند و در میانشان امثال جسیون رضائیان و درّی اصفهانی و حسین موسویان یافت نمیشد! ما همچنین به آقای نعیمیپور توصیه میکنیم که تاریخ چین جدید را مطالعه کند تا بداند که اقتصاد امروز چین اتفاقا بر پایه مقاومت نظامی این کشور در برابر مهاجمان، حضور در پیشامدهای بینالمللی و حمایت از تولید ملی است نه بر اساس اطلاعات غلطی که در ذهن نعیمیپور مبنای تحلیل قرار گرفته است. نعیمیپور باید بداند که چین جدید با مقاومت، از تجاوزات ارضی ژاپنیها جان سالم به در برد. در جنگ جهانی علیه آلمان نازی جنگید و در بحران سوریه به طرفداری از نظام سوریه پرداخت. ضمن اینکه نقش مؤثری نیز در سازمان ملل دارد و عضو دائم شورای امنیت نیز هست. و اکنون مشخص نیست این فعال اصلاحطلب چطور مدعی کنار رفتن چین از پیشامدهای بینالمللی است...؟! قبل از نعیمیپور، محسن صفایی فراهانی در اظهاراتی از این گفته بود که برای جبران فشارهای اقتصادی مردم بایستی «فک حصر» صورت گیرد. اما این همه ماجرا نیست «سعید حجاریان» تئورسین اصلاحات نیز به تازگی در یادداشتی ضمن تمجید از دموکراسی در کشور ترکیه! تأکید کرد که صدای مردم در انتخاباتهای ایران شنیده نمیشود!! و به نوعی با سیاه نمایی صرف به مردم سالاری دینی در ایران نگاه کرد چرا که او انگار فراموش کرده است که ترکیه برای ۲۴ ساعت کودتای ناموفق بیش از ۱۰۰ هزار نفر به حبس و اخراج و اعدام دچار شدند در حالی که در جمهوری اسلامی بعد از انتخابات سال ۸۸ یک سال تلاش شد تا کودتایی شکل گیرد و نهایتا سه نفر از سران حصر شدند.
در یادداشت حجاریان که طی آن به معانی کلمه رأی در فارسی و عبری و چند زبان دیگر هم اشاره شده است، همچنین میخوانیم: اکنون نمیتوان تغییر کلمه «رأی» را به انتظار نشست زیرا اساسا تغییری پدید نمیآورد. از این رو، باید به رأی محتوا بخشید و آن را به صدا تبدیل کرد. رویهای که ذیل آن، نگاه به نظارت تبدیل میشود و سپس سازمان پیدا میکند و این نظارت سازمانیافته، از ابتدا تا انتهای پروسه انتخابات جاری و ساری و با سیستمهای مدرن پشتیبانی میشود. هر چند عملی تا این حد بدیهی و عقلایی، یک دهه قبل خلاف قانون جلوه داده شد و بانیان ستاد صیانت از آرای آقایان موسوی و کروبی به میز محاکمه کشانده شدند. حجاریان، پیش از این نیز در یادداشتی وصیّتنامهگون تأکید کرده بود که شعار «رأی من کو؟!» بایستی به مانیفست اصلاحطلبان تبدیل شود.
به سخن دیگر اینکه حجاریان در حالی مدعی بهتر بودن انتخابات ترکیه و شنیده نشدن صدای مردم در انتخاباتهای ایران! است که ۴۰ سال جزو مسئولان و کنشگران انتخاباتی در ایران بوده و اقلاً در سه مقطع دولت کارگزاران، دولت اصلاحات و دولت اعتدال نظر خود را بر کرسی نشانده و در عین حال مثلا در دولتهای نهم و دهم نیز شاهد شنیده شدن صدایی دقیقا در جهت مخالف خود بوده است. وقتی این سخنان در کنار سرمقاله مذمت مردم برای رای را میخوانی که چطور به مردم برای رایی که در سال ۸۴ دادند بی سواد و هیجانی می گویند میمانی که این اصلاحاتی ها دقیقا چه چیزی را هدف گرفته اند و چقدر حاضرند برای برنده شدن همه چیز را محکوم کنند؟!
همه اینها را که کنار صحبتهای اسحاق جهانگیری به عنوان فعال اصلاحطلب و معاون رئیسجمهور بگذاری که مدتی است در قبال فضای عمومی کشور ایران از عباراتی مثل «شرایط ته درّه»، «وجود فساد گسترده در کشور و در میان مسئولان» و «بحران معیشت» استفاده میکند. به نتایج خوبی نمیرسی و متاسف میشوی که بنویسی برداشتم از این سخنان این است که انتخابات ۱۴۰۰ برای اصلاحات اینطور تعریف شده:«به هر قیمتی باید ببری، حتی به قیمت...»
نویسنده: مائده شیرپور