آمريكا در حالي تلاش دارد تا خود را كانون تحولات جهاني معرفي نمايد كه حتي خود مقامات و انديشمندان اين كشور نيز اين امر را مردود عنوان كرده چنانكه برژينسكي از بزرگان سياست و نظاميگري آمريكا بر پايان هژموني آمريكايي تاكيد كرده است.
پس از جنگ دوم جهاني و قتلعام ميليونها انسان بيگناه در کشاکش زيادهخواهي سران غرب، در سال ۱۹۴۵ سازمان ملل متحد تشکيل گرديد. سازمان که براساس منشور آن برقراري صلح و عدالت، مقابله با جنگ، کشتار و دفاع از حق مظلوم در برابر ظالم رسالت و شالوده آن را تشکيل ميداد.
با اين وجود ساختار بينالملل در قالب نظام كمونيستي و ليبراليسم غربي بر آن بودند تا با تقسيم جهان به دو بخش شرقي و غربي خود را كانون تحولات جهان معرفي نمايند. پس از فروپاشي شوروي، غرب برآن بوده تا خود را تنها كانون تحولات جهان معرفي نمايد و بر اين اساس نيز خود را محق براي دخالت در تمام امور جهان دانسته و حتي از به راه انداختن جنگهاي خونين ابايي نداشته است.
غرب با برجستهسازي ناتو و افزايش حوزه فعاليت آنها از دايره اروپا به عرصه جهاني سعي در حاشيه راندن سازمان ملل دارند. تصميمات ناتو در نشست سال ۲۰۱۴ و سرزمين به ايجاد نيروي واکنش سريع، ورود به عرصههاي هستهاي، سايبري، اقتصادي و سياسي بيانگر آن است که غرب سعي دارد تا ناتو را تنها عامل ثبات جهاني معرفي نمايد که حق دارد هر زمان که بخواهد اقدام نظامي و حتي به اشغال کشورها بپردازد. اکنون ناتو به عنوان پليس جهاني ايفاي نقش ميکند که نتيجه آن کشتار ميليونها انسان بيگناه است که نمود آن را در اوکراين، ليبي و... ميتوان مشاهده کرد.
آمريكا در ماههاي اخير نيز با ادعاي مقابله با داعش سياست تنها محور جهاني بودن را مطرح كرده و به اصطلاح ائتلاف ضد داعش را به راه انداخته است. اين تحركات در حالي صورت گرفته كه بسياري از انديشمندان بزرگ و نظريهپردازان يك اصل را مورد تاكيد دارند و آن اينكه آمريكا ديگر آن هژموني ادعايي نيست و گزينهاي جز پذيرش نقشآفريني ساير كشورها ندارد.
جهانيان در حالي تاكيد دارند كه ديگر آمريكا آن ناجي و قدرت برتر ادعايي در جهان نميباشد كه در درون امريكا نيز اين زمزمه به گوش ميرسد چنانكه زبیگنیو برژینسکی در مصاحبهای با بیان اینکه آمریکا دیگر هژمون جهان نیست، تاکید کرد: «باید بیشتر به منافع ترکیه، ایران، عربستان سعودی، مصر و اسرائیل توجه شود».
مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا در مصاحبه با یک پایگاه مطرح مستقر در جمهوری چک به سوالات گوناگون درباره مواضع آمریکا در قبال تحولات موجود در روابط بینالملل پاسخ دهد.
پایگاه «سیندیکیت پراجکت» در ابتدای مصاحبه با «زبیگنیو برژیسنکی» میپرسد: «با توجه به حمله روسیه به اوکراین، از هم پاشیده شدن مرزهای عراق و سوریه و افزایش ادعاهای چین در دریاهای چین جنوبی و شرقی، آیا دوره پس از جنگ سرد در سال ۲۰۱۴ پایان یافته است؟ آیا این درست است؟»
مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا پاسخ میدهد: «دوره پس از جنگ سرد واقعا یک دوره نبود بلکه یک دوره انتقالی از یک جنگ سرد دوجانبه به یک نظم بینالمللی پیچیدهتر بینالمللی است که همچنان رو به تکامل است که در تحلیل نهایی بین دو قدرت جهانی خواهد بود. به طور خلاصه، محور نظم جدید، به گونه فزایندهای شامل آمریکا و چین میشود. رقابت آمریکا و چین دو واقعیت مهم را برجسته میکند که آن را با جنگ سرد متمایز مینماید: هیچکدام از این دو(آمریکا و چین) در جهتگیری خود به گونه افراطی ایدئولوژیک نیستند و هر دو میدانند آنها این موضوع را به رسمیت میشناسند که واقعا به همراهی و مساعدت متقابل هم نیاز دارند».
پایگاه سیندیکیت پراجکت میپرسد:
«ژی جینپینگ رئیسجمهور چین از جنگش با فساد برای در اختیار گرفتن قدرت بیشتر از هر رئیسجمهور دیگری استفاده کرده است. شما نحوه تکامل ریاست جمهوری وی را چطور ارزیابی میکنید؟»
مقام پیشین آمریکایی میگوید: «قدرت در چین به نحو غیررسمی تعریف شده و محدودیتهای بر روی آن براساس واقعیتهایی سیاسی و نه قرار و مدارهای مبتنی بر قانون اساسی اعمال میشود به همین دلیل سخت است بگویید قدرت ژی بیشتر از روسای جمهور قبلی است».
از برژینسکی سوال میشود که «آیا ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه میتواند دوره طولانی قیمتهای پایین نفت و تحریمهای غرب را تحمل کند؟ شما چه خطراتی در ادامه ضعف اقتصاد روسیه میبینید؟» که وی میگوید: «البته این خطر تا حدی وجود دارد که پوتین شاید به این اقدامات پاسخ داده و سبب ایجاد بحران بینالمللی بزرگ و آغاز نوعی جنگ مستقیم شرق - غرب شود».
وی افزود: «البته نتیجه و مواضع روسیه غیرقابل پیشبینی خواهد بود اما در هر سناریویی این موضوع برای اقتصاد روسیه بسیار مخرب خواهد بود اگر ضعف اقتصادی روسیه ادامه یابد و اگر غرب بتواند در برابر استفاده بیشتر پوتین از زور بازدارندگی ایجاد کند، شاید ایجاد نوعی راهحل مورد قبول(که من مدل مطلوب راهحل را مدل میدانم) قابل حصول باشد البته این موضوع به قاطعیت غرب در حمایت از تلاشهای اوکراین برای باثبات کردن این کشور بستگی دارد».
سیندیکیت از برژینسکی میپرسد: «به دنبال خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان و عراق، در بسیاری از نقاط جهان اکنون آمریکا را در دوره "عقبنشینی" شبیه به دوره پس از جنگ ویتنام تصور و درک میکنند. آیا آمریکا دورهای از انزواگرایی جدید را در آغوش گرفته است؟»
مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا میگوید: «فکر نمیکنم آمریکا در دوره عقبنشینی باشد. حقیقت آن است که باز توزیع قدرت جهانی وضعیتی را ایجاد کرده که در آن آمریکا دیگر تنها هژمون نیست. آمریکا باید این را به رسمیت بشناسد که اکنون جهان جهانی بسیار پیچیدهتر است».
وی میافزاید: «گسترش درگیری و نزاع در سراسر خاورمیانه اکنون بیشتر با افزایش درگیریهای فرقهگرایانه همراه شده و نه با مداخلهجویی آمریکا. در این شرایط بیثبات، باید بیشتر روی منافع ملی کشورهایی چون ترکیه، ایران، عربستان سعودی، مصر و اسرائیل توجه شود البته نباید اجازه داد توجه به منافع هیچیک از این کشورها منفعت مطلق آمریکا شود».
لازم به ذكر است كه هنري كيسينجر وزير امور خارجه اسبق آمريكا و نظريه پرداز بزرگ جهاني نيز بارها بر عدم هژموني آمريكا تاكيد كرده و مشاركت جهاني را تنها راه نجات آمريكا دانسته است.